جمعه ۱۳ دی ۱۳۸۷ - ۱۹:۰۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام (Avicenna) و با لقب امیر پزشکان شناخته شده است، در ماه صفر سال ۳۷۰ قمری در شهر بخارا به دنیا آمد.

 بوعلی سینا

این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلامی شد و القابی مانند شیخ الرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت.

 بوعلی سینا

از آنجا که پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او می‌کوشید و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود، ابن سینا تا 10 سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آن‌گاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت.

  آرامگاه بوعلی سینا / تصاویری از جمجمه و سنگ قبر قدیمی بوعلی سینا / تصویری از آرامگاه قدیمی ابو علی سیناmore

استاد وی در علم ریاضیات ابو عبدالله ناتلی بود. بوعلی پس از آن نزد ابو سهیل مسیحی به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد.

در 16 سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در متافیزیک ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمی‌توانست آن را بفهمد. تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند.

هنگامی که ابن سینا به 18 سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فرا گرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموخته های خود را بهتر درک کند.

در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، جوزانی گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در 18 سالگی می‌دانسته، نیاموخته است.

مهارت ابن سینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد. ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در ماوراء النهر، زندگی بر ابن سینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس گرگان ترک گفت.

در سال 403 قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختی‌ها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آن‌ها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد.

بنا به گفته منابع معتبر، ابن سینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور ابو سعید ابوالخیر ملاقات کرد.

وی آرزو داشت که قابوس بن وشمگیر را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود.  چون از این حادثه دلشکسته شد، مدت چندین سال در دهکده‌ای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405 و 406 قمری به ری رفت.

در این هنگام آل بویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت می‌کردند. ابن سینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمس الدوله به جانب همدان به راه اقتاد.

این سفر برای ابن‌سینا بخت بلندی داشت؛ چرا‌‌‌‌ که پس از رسیدن به همدان، او را برای درمان امیر شمس الدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند، دعوت کردند.

بوعلی توانست شمس الدوله را معالجه کند و به همین دلیل چنان تقربی نزد وی پیدا کرد که عهده‌دار منصب وزارت گردید و مدت چند سال؛ تا هنگام مرگ امیر، عهده‌دار این وظیفه سنگین بود.

پس از مرگ شمس الدوله بخت از وی روی گردانید و چون از ادامه خدمت در منصب وزارت خودداری کرد، او را به زندان افکندند. در زندان کتاب مشهورش شفا را به رشته تحریر درآورد. پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت.

ابن سینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار می‌رفت و سال‌ها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت 15 سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد.

او در این مدت، چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند سلطان محمود غزنوی قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت.

این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن، بیماری قولنج نیز آزارش می‌داد. به همین دلیل، دوباره به همدان بازگشت و به سال 428 هجری قمری و در سن 57 سالگی در این شهر از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد.

منبع مورد استفاده برای این مدخل

کد خبر 72093
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز