امینی با چنین پیشینهای از مدتی پیش، شروع به ساخت مجموعههای نمایشی برای تلویزیون کرده است. نام احمد امینی در حیطه مجموعهسازی برای تلویزیون یادآور نام مجموعه نسبتا موفق «اولین شب آرامش» است که از اقبال زیادی از سوی مخاطبین برخوردار بود.
امینی اولین شب آرامش را در ژانری اجتماعی با پیرنگ داستانی پر از تعلیق به همراه رگههایی عاشقانه به تصویر کشید و این سریال در کارنامه کارگردان آن، سریال موفقی محسوب میشود؛ سریالی که از نظر جذابیتهای داستانی، تعلیق در ماجراهای پلیسی –جنایی و بازیهای روان بازیگران آن مجموعهای دیدنی بود.
نکته بارزی که سبب شد احمد امینی با ساخت اولین شب آرامش در مدیوم تلویزیون و سریالسازی کارگردانی موفق نامیده شود، استفاده نسبتا مناسب از زمان هر قسمت سریال در جهت پیشبرد روایت بود؛ چیزی که در اغلب کارهای نمایشی تلویزیونی کمتر مراعات شده است. با تمام این مؤلفهها، وقتی خبر ساخت سریال «بیگناهان» توسط امینی منتشر شد، انتظار همه این بود که بیگناهان هم از چنین کارگردانی و ساختاری برخوردار باشد.
امینی که ژانر پلیسی و مکانیسم تعلیق در روایت را در آثار قبلیاش به کار برده بود، در سریال بیگناهان نیز دست به تجربه دیگری با همین حالوهوازده و داستانی بر محور ماجراهایی اجتماعی، پلیسی و معمایی را به تصویر کشیده است.
بیگناهان با عنوان طعنهآمیز آن، ماجرای دزدی سه دوست در گذشته و جریان خیانتهای آنها به یکدیگر و اتفاقاتی است که در زمان حال گریبانگیر فرزندان آنها هم شده است. این سه دوست براساس انگیزهای که چندان هم به آن پرداخته نمیشود دست به دزدی زده و جریان این دزدی و تقسیم اموال به کشتهشدن و فرار و زندانیشدن این سه نفر ختم شده است.
این داستان که از همان ابتدا برای مخاطب دلایل منطقی و باورپذیربودن آن جا نمیافتد، در زمان حال در شرایطی پیگیری میشود که جلال که متهم به قتل دیگری است، از سفر خارج برگشته و نفر سوم هم از زندان آزاد شده است در حالی که مدام شاهد جروبحثهای او و همسرش و عذاب وجدان آنها هستیم که در رفاه و ثروت غوطه میخورند.
در این میان برای نشاندادن ماهیت این نفر سوم، داستانی فرعی هم به ماجرا سنجاق شده تا با نشاندادن دزدیها و خلافهای او در شرکت و کشتهشدن کاراکتر پرویز پورحسینی، گره جدیدی به روایت اضافه شود.
کارگردان در قسمتهای اول سریال برخلاف اصول جذب مخاطب با حوصله بسیار به معرفی کاراکترها میپردازد. داستان در حالی آغاز میشود که در تمام قسمتها اصرار بر این است که اطلاعات کاملی داده نشود و با ایجاد تعلیقی مصنوعی مخاطبین در حل معماهای طولانی گیج شوند!
در تبلیغات و اخبار مربوط به سریال بهوجود عنصر تعلیق در ساختار روایی آن از سوی عوامل، بسیار تاکید شده است. براین اساس شاید بهتر باشد عنصر تعلیق در یک مجموعه تلویزیونی که لازمه جذابیت و دنبالکردن سریال توسط مخاطبین است، دوباره تعریف و بازخوانی شود چرا که سازندگان اغلب سریالهای تلویزیونی، خواسته یا ناخواسته برای امتداددادن محور داستانی در هر قسمت بدون رعایت ریتم ماجرا و قابلیت کشدادن روایت، زمان هر قسمت را طولانی میکنند بیاینکه محتوای داستانی و نمایشی و کشمکشهای روایی داستان در حد این زمان طولانی باشد. این موضوع سبب میشود که ریتم سریالها و مجموعههای تلویزیونی ریتمی ساکن، یکدست، فاقد کنش و تاحدی غیرقابل تحمل باشد.
اما سریال بیگناهان با وجود ساختار حرفهای فاقد ویژگیهای لازم است در حالی که روایتی پلیسی –جنایی، بهطور معمول، ساختاری پویا و پرانرژی و ضرباهنگی تندتر را میطلبد.با وجود چنین ساختاری در نحوه روایت سریال هم، ایجاد تعلیق با امساک در اطلاعاتدادن به مخاطب به شکلی نامناسب تدوین شده است؛ چیزی که نهتنها تعلیقی مناسب ایجاد نمیکند بلکه باعث میشود مخاطب برای دیدن ادامه کار بیحوصله شود! در هر قسمت میزان اطلاعاتی که درباره داستان و گذشته و حال کاراکترها به مخاطبین داده میشود آنقدر اندک است که میتوان چند قسمت از سریال را حذف و بازهم داستان را تعقیب کرد، بیاینکه چیز مهمی از کلیت ماجرا از دست رفته باشد.