اما یک معجزة باورنکردنی، این جوان 23 ساله را تبدیل به ستارة رقابتهای جام جهانی کرد.
او با فرانسه در فینال این مسابقات حضور داشت و حالا بزرگترین باشگاههای دنیا، خواهان به خدمت گرفتن بازیکنی به نام فرانک ریبری هستند.
یک دریبل کوچک، پای چپ به پای راست، کوتاه و ظریف باعث میشود تا دفاع حریف به راحتی جا بماند. یک گل زیبا به اسپانیا، همه چیز را تغییر میدهد تا فرانسه در مسیر قهرمانی قرار بگیرد.
باعث و بانی آن هم کسی نیست جز فرانک ریبری. او ناگهان بهترین فوتبال دوران زندگیاش را تا 23 سالگی به نمایش گذاشت و همین باعث شد لیون، آرسنال و بایرنمونیخ، به شدت خواهان به خدمت گرفتنش باشند.
اما نکته مهمتر این که ریبری یک فوتبال شاداب، با طراوات و پرهیجان بازی میکند که هر هوادار با هر سلیقهای را راضی میکند. اما زندگی ریبری، داستان یک زخم است.
15 سانتیمتر در سمت راست صورت و 10 سانتیمتر روی پیشانی. دشمنانش او را «پیشانی پوست کنده» صدا میزنند. اما طرفدارانش لقب «صورت زخمی» (Scar face) را روی ریبری گذاشتهاند. «یک تصادف بود.
در زمان بچگیام با اتومبیل تصادف کردیم و من از پنجرة ماشین به بیرون پرتاب شدم. خیلی شانس آوردم که زنده ماندم. این حادثه به نوعی زندگیام را دچار تغییر کرد و از همان دوران بود که انگیزه و تلاشم برای موفقیت چندین برابر شد.»
بولونی، شمال فرانسه. خانوادة ریبری در یک شهرک با جمعیتی کمتر از 12 هزار نفر زندگی میکردند که 60 درصد این جمعیت، بیکار بودند. فرانک آن روزها را به خوبی به یاد دارد: «من یک جنگجو هستم و حتی زمانی که به نقطة صفر میرسم، باز هم خودم را بازنده نمیدانم.» او زمانی که 10 سال داشت، میتوانست بدون هیچ مشکلی 400 روپایی با توپ فوتبال بزند.
استعدادش در 13سالگی او را به شهر لیل برد تا در یک مدرسة استعدادیابی ثبتنام کند. اما طولی نکشید که به خاطر مشکلات درسی، از مدرسه اخراج شد و دوباره نزد پدر و مادرش بازگشت.
به نظر میرسید که تبدیل به جوانی سست و بیانگیزه شده است. حتی زمانی که در دوران نوجوانی در باشگاه بولونی بازی میکرد، هیچکس به او اعتقاد نداشت، طوری که حقوق ماهیانهاش 150 یورو بود!
یک پیشنهاد از جنوب فرانسه، دوباره امیدواری را در او به وجود آورد. اما باشگاه دسته سومی آلس، به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانست حقوق بازیکنان خود را پرداخت کند. در نتیجه، ریبری که اجارهنشین بود، به دلیل عدم توانایی در پرداخت اجارة خانهاش، مجبور شد دوباره به شمال برگردد.
همه چیز نشان از انسانی بیاراده داشت. دوران بیکاری ریبری باعث شد وجههاش در شهر را هم از دست بدهد، طوری که همه او را یک جوان بیعرضه و بیاراده میدانستند. زیرا کسی که در سن جوانی به دنبال پر کردن فرم دریافت حقوق بیکاری باشد، نمیتواند فرد مفیدی برای جامعه محسوب شود.
در همین اوضاع بود که پدر ریبری، برایش در کنار خود در یک کارگاه ساختمانی کاری دست و پا کرد. فرانک از صبح تا غروب سخت کار میکرد.
او میگوید: «کار کردن در کنار پدرم برایم افتخار بزرگی بود و چیزهای بسیاری از او یاد گرفتم. کار کردن در یک ساختمان، باعث شد زحمت کشیدن را به معنی واقعی تجربه کنم.»
اما از دنیای فوتبال هم فاصله نگرفت و طولی نکشید که باشگاه دسته سومی برتانی (Bretagne) او را به خدمت گرفت. یک تحول دیگر در زندگی ریبری باعث شد این بار به درستی راهش را ادامه بدهد: ازدواج با زنی مسلمان.
ریبری در یک مصاحبه با مجلة اکیپ گفت: «ازدواج با همسرم «واهبه» باعث شد دینم را تغییر دهم و مسلمان بشوم. همسرم هم خیلی به من کمک کرد و همیشه در کنارم بود.
واقعا خوشحال هستم که مسلمان شدم. دین اسلام در سختترین شرایط زندگیام به من آرامش داد، طوری که درونم را توانستم به خوبی کنترل کنم. من قبل از هر مسابقه نماز میخوانم.»
سال2004 بود که ریبری به باشگاه «متس» پیوست و در ماه آگوست همان سال هم به عنوان بهترین بازیکن ماه در لیگ یک شناخته شد. اما یک درگیری فیزیکی در رستوران باعث شد تا رئیس باشگاه به قولی که برای بالا بردن دستمزد ریبری داده بود، عمل نکند.
ریبری از متس جدا شد و این باشگاه گالاتاسرای ترکیه بود که او را به خدمت گرفت. در فینال جام حذفی لیگ ترکیه، ریبری مقابل فنرباغچه علاوه بر گلی که به ثمر رساند، دو پاس گل دیگر هم ارسال کرد.
به همین خاطر در ورزشگاه علی سامین به هواداران گالاتاسرای هر روز شعار «دوستت داریم، ریبری، ریبری، ریبری» را سر دادند. ولی باز هم تاریخ تکرار شد و چون گالاتاسرای نمیتوانست حقوق بازیکنانش را پرداخت کند، ریبری مجبور شد این تیم را ترک کند و به مقصد بعدیاش یعنی مارسی برود.
در این تیم با مربیگری خوان فرناندز، مربی سابق ریبری در باشگاه متس، او روزبهروز فوتبال زیباتری از خودش به نمایش گذاشت. تا این که مزد زحماتش را از دومنک سرمربی تیم ملی فرانسه گرفت و با این تیم به جام جهانی آلمان سفر کرد.
و حالا باشگاههای بزرگ دنیا به دنبال او هستند، اما مدیر فنی باشگاه مارسی میگوید: «به هیچ قیمتی حاضر نیستم او را از دست بدهیم.» این حرف را خوزه آنیگو میزند که فرد بسیار خطرناکی است و در فرانسه وجهة بسیار بدی دارد.
او فصل گذشته، مدیر مالی باشگاه المپیکو را در رسانهها تهدید به قتل کرد و درست در زمانی که صحبت از انتقال ریبری به گوش میرسید، چند مرد ناشناس، او را در خانهاش تهدید کردند.
به هر حال، ریبری مدت زیادی در مارسی نخواهد ماند. او میگوید: «تا چند وقت پیش در خیابانها پرسه میزدم، اما حالا با داشتن تجربة حضور در یک جام جهانی، باز هم میخواهم پیشرفت کنم و دوست ندارم در یک نقطه باقی بمانم.»