روزگاری بر بستر شهری آرمیده بوده که «خوبترین» شهر خوزستان بهشمار میرفته و از اینرو «شوشتر» نام داشته است گرچه امروز، پلهای جدید بر پلهای قدیمی سایه افکنده، خیابانهای بیهویت، محلههای هویت ساز را چندپاره کرده و ساختمانهای کهنه با سردرهای چشم نواز آجریشان، جای خود را به مکعبهای سیمانی دادهاند.
آنچه در شوشتر، بیش از هرچیز دیگری شهرت دارد، مجموعه آسیابها و آبشارهای این شهر است که از بینظیرترین نمونههای استفاده بهینه از آب در ادوار کهن به شمار میآید و مجموعهای از سد، تونلها، کانالهای فرعی و آسیابهای آبی را در برمیگیرد که تا گذشتههای نه چندان دور بهصورت یک مجموعه صنعتی-اقتصادی مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن با هجوم زندگی شبه صنعتی به نابودی گرایید.
اساس کار مجموعه بدین شکل است که «سد گرگر» مسیر رودخانه را مسدود میکند و سطح آب را برای آبگیری 3تونل حفر شده در تخته سنگها بالا میآورد. این تونلها با عبور از کانالهای متعدد، چرخ آسیابها را میگردانند و سپس در هیبت آبشارهای زیبا، به محوطهای حوضچه مانند میریزند. در واقع نیاکان ما حتی از پساب آسیابها نیز بهره جسته و آنها را به شکل آبشارهای زیبا درآوردهاند.
مجموعه آسیابها و آبشارهای شوشتر را بنا بر قول معروف، متعلق به عصر ساسانی میدانند، اما بسیاری از سازههای آن در دورههای بعد شکل گرفته است تا نمایشگاهی از مهندسی آب در ایران را به نمایش بگذارد.
روی هم رفته 32 آسیاب، در این مجموعه شناسایی شدهاند که بعضیاز آنها از بین رفته و برخی دیگر به همت سازمان میراث فرهنگی مرمت شدهاند. علاوه بر این، تعدادی چهارطاقی در اطراف آبشارها به چشم میخورد که در گذشته محل استراحت آسیابان یا آسیابانها بودهاند و به همه اینها باید تعدادی پلکان و پل و ساباط را نیز اضافه کنیم که روی هم، مجموعه آسیابها و آبشارهای شوشتر را در قلب تاریخی این شهر شکل میدهند.
اما سازههای آبی در این مجموعه خلاصه نمیشود. بندمیزان، بند و پل شادروان و نهرداریون، بخشهای دیگری از این مجموعه تاریخی را دربرمیگیرند.
بسیاری از پژوهشگران، ساخت پل شادروان را به شاپور اول ساسانی نسبت میدهند و بر این باورند که او پس از پیروزی در برابر سپاه روم، اسرای رومی را به ساخت این پل واداشت. اما عدهای دیگر از پژوهشگران معتقدند: بهطور قطع، پل بند شادروان در دوره هخامنشی وجود داشته و در روزگار ساسانی، تنها بازسازی شده است و در این میان آنچه اهمیت دارد و تو را به درد میآورد، زیبایی و شکوهی است که آرامآرام به باد میرود.
ساختمانهای بیقوارهای که بالای صخرهها و مشرف به حوضچه آبشارها با نازلترین مصالح قد علم کردهاند، تیرهای برق که رشته سیمها را از این سو به آن سو کشاندهاند، زبالههایی که روی شیب صخرهها به سوی آبشارها میغلطند، حتی داربستهای فلزی که اداره میراث فرهنگی بهعنوان حفاظ به یکدیگر چفت و بست زده، نه تنها سینه آبشارها را در مشت خود میفشرند که روح تو را نیز، آزرده میکنند.
بند میزان و مجموعه آسیابها و آبشارهای شوشتر را انبوهی از زبالههای شهری در برگرفته و بوی تعفن، چه زود، زیباییهای این مجموعه شگفتانگیز را به نازیبایی تبدیل میکند. بخشهای زیادی از پل شادروان هم ویران شده؛ پلی که روزگاری پیونددهنده ایرانیان و رومیها بود، امروز نه تنها شکوه گذشتهاش را از یاد برده که به مکانی برای تخلیه زبالهها و نخالههای ساختمانی تبدیل شده است.
فرصتهایی که بر باد میروند
و اما سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در سال 1381 با تشکیل پایگاه میراث فرهنگی سازههای آبی شوشتر، تهیه و تدوین پرونده این سازهها را برای ثبت در فهرست میراث جهانی در دستور کار خود قرار داد و پیشنهاد خود را به کمیته بینالدول میراث جهانی تقدیم کرد؛ کمیتهای که قرار است تیرماه 89 با اعضای خود در این باره به گفتوگو بنشیند و این یک فرصت تکرارنشدنی برای ایران است؛ زمانی که نباید از دست برود و بر تمام سازمانها و نهادهای مرتبط چون شهرداری شوشتر، اداره برق، اداره آب و فاضلاب، استانداری خوزستان و... است که دست در دست یکدیگر نهند و سازمان میراث فرهنگی را در این مهم، یاری رسانند.
فریبرز دولت آبادی در گفتوگو با خبرگزاری میراث فرهنگی از در نظر گرفتن پلان مدیریتی برای سازههای آبی شوشتر خبر داده و از بیتوجهیهای مدیریت شهری شوشتر سخن گفته بود و این در حالی است که حبیباله رشتی پور، سرپرست شهرداری شوشتر، اداره آب و فاضلاب را مقصر میداند و میگوید: کسانی که از فاضلاب شهری و مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد سخن میگویند، سالهایی که زبالهدانی به شهر چسبیده و بوی تعفن، همه جا پیچیده بود را فراموش کردهاند، همچنین از یاد بردهاند که از بند میزان تا آبشارهای شوشتر به تلی از زباله تبدیل شده بود...تا اینکه شهرداری، زمینی به وسعت 20هکتار خرید و زبالهها را به آنجا منتقل و فاصله بند میزان تا آسیابها را هم به فضای سبز تبدیل کرد.
اما ما تنها توانستیم مرحله اول طرح خود را به مرحله اجرا درآوریم، چرا که اداره آب و فاضلاب به تعهدات خود در ارتباط با لولهگذاری و سروسامان دادن به فاضلاب شهری عمل نکرد. شما میتوانید از مدیران میراث فرهنگی بپرسید، ما هرچه در توان داشتیم در ارتباط با ثبت جهانی سازههای آبی انجام دادیم، نخالهها و زبالهها را جمعآوری کردیم اما این کارها باید بهطور پیوسته انجام شود و شهرداری نه توان مالی این کار را دارد و نه به تنهایی قادر به انجام آن است.
وی در ارتباط با بافت تاریخی شوشتر که در ارتباط مستقیم با سازههای آبی است و چگونگی حفاظت از آن میگوید: ملاحظات فرهنگی و تاریخی، در طرح جامع، در نظر گرفته شده است و تلاش شهرداری بر این است که ساخت و سازها، نماها و مصالح به کار رفته در ساختمانها با بافت تاریخی شهر، هماهنگ باشند اما اداره بافت تاریخی در گرو وجود شهرداری ویژه است و این نه به معنی جدا کردن بخش تاریخی از پیکره اصلی شهر که بهمنظور توجه بیشتر و جدیتر به آن است.
رشتی پور در حالی از هماهنگی اجزای شهر با یکدیگر سخن میگوید که ناهمگونیهای موجود، نبود مدیریتی واحد را فریاد میزنند.
زمان چندانی باقی نمانده تا شوشتر بتواند خود را جمع و جور کند و با هیبتی که شایسته نام ایران است، در فهرست آثار جهانی جای گیرد. حیف نیست که تعدادی خانه بیتناسب و چند تیر چراغ برق و تعدادی لوله فاضلاب، راه را بر جهانی شدن شوشتر - شهر خوبتر- ببندند؟