سه‌شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۴:۵۵
۰ نفر

سید حسین امامی: شهید آیت‌الله سیدمحمد باقر صدر، باوری عمیق به تحول در ساختارهای معرفت‌شناختی و لزوم تغییر در نگاه به مسائل علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشت.

از این حیث، میراث فکری وی منشوری بود متشکل از مسائل یادشده. شهید صدر که عمری را در راه مبارزه علیه حکومت بعثی عراق سپری کرده بود، بر این نظر بود که باید در دروس حوزه‌های علمیه تحولی پدید آورد و طلاب نباید صرفا به درس‌های معمول حوزه بسنده کنند.
 نگاه وی در معرفت‌شناسی معطوف به بازسازی منطق صدرایی و تغییر در ساختار معرفتی بود. فلسفه سیاسی صدر نیز بر مبنای هستی‌شناسی وی قوام می‌یافت. او بر اراده آزاد انسان و حق انتخابگری وی در تعیین سرنوشت خویش صحه می‌گذاشت.

به مناسبت سالروز شهادت این عالم نواندیش، مطلب حاضر به بررسی و تحلیل ابعاد معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی اندیشه وی می‌پردازد.از منظر شهید صدر، اسلام نیرومندترین مکتب برای به‌دوش‌کشیدن بار مسئولیت رهبری، اعتقادات و جهت‌دادن امت اسلامی به سوی عالی‌ترین هدف‌ها و الگوهاست. برهمین اساس صدر تطبیق اسلام با نظریات مکاتب مختلف را مردود می‌دانست. اسلام در دیدگاه صدر تنها شریعت مکتوب نیست بلکه یکی از سنن طبیعی، تاریخی و قانونی است که از فطرت انسان ریشه گرفته و جزء لایتجزای وجود انسان است.

شهید صدر در تبیین فلسفی اندیشه خود از فلسفه صدرایی مدد می‌گیرد، بدین معنی که از نظر او تمامی ابزارهای معرفتی عینی، مانند تعقل و برهان، کشف و شهود و وحی و کتاب و نیز تجربه حائز اهمیت هستند و هیچ یک دیگری را نقض نمی‌کند ولی حدود و کارایی هر یک با دیگری تفاوت دارد. تفکر سیاسی او از قرآن و سنت معصومین و حکمت سیاسی اسلام اخذ شده است. شهید صدر ضمن تطبیق جهان‌نگری اسلامی با سایر جهان‌نگری‌های معاصر و ارائه تصویر زندگی‌بخشی از اسلام نه تنها به احیای حکمت سیاسی اسلام مورد نظر فارابی پرداخته بلکه در شکوفایی و به‌روز آوری آن نیز مؤثر بوده است.

هستی‌شناسی

به زعم شهید صدر، هستی‌شناسی به میزان قابل توجهی با سیاست و تحولات مربوط به آن قابل تفسیر است. در واقع هر اندازه تفسیر فلسفی ما از هستی و حیات و زندگانی روشن باشد رهیافت‌های سیاسی - اجتماعی ما نیز به همان میزان کارگشاست.
 وی معتقد است: هر حکمی که در مورد نظام‌های سیاسی و اجتماعی بشر داده می‌شود بستگی به مقدار موفقیت تفسیر فلسفی آن نظام در تصویر حیات و دریافت آن دارد. براساس همین نگرش آیت‌الله صدر در بحث هستی‌شناسی به تعقیب شناسایی بیشتر خالق، اوصاف او و شناخت کامل‌تر جایگاه انسان در هستی و غایات آفرینش معطوف است.
به دیگر سخن جهان‌نگری صدر به دنبال جست‌‌وجوی این است که پدیده‌های طبیعی را در پرتو ربط و نسبت آنها با انسان و خدا معرفی کند و از مهم‌ترین پایه‌های بحث صدر در هستی‌شناسی می‌توان به مسئله جهان غیب و شهادت اشاره کرد.

منظور او از جهان غیب در مباحث هستی‌شناسی بخشی از جهان‌ است که از حیطه حواس بشر خارج است و با درک حسی متعارف قابل درک نیست. البته این برداشت صدر او را در مقابل مکاتبی قرار می‌دهد که وجود واقعیت‌های غیرمادی و نامحسوس را انکار می‌کنند. این تفکیک غیب از شهادت نزد صدر به این معنی است که هستی به عالم طبیعت محدود نمی‌شود بلکه جهان محسوسات تنها یکی از عوالم هستی است. از نگاه صدر هرچند میان عالم غیب و شهادت تفاوت‌های اساسی وجود دارد ولی رابطه ناگسستنی و عمیقی میان آن دو برقرار است و هرچه در عالم شهادت است ریشه‌ای در عالم غیب دارد. در این بینش صدر نه‌تنها خداوند خالق جهان و قوانین و سنن حاکم بر هستی است بلکه مدبر هستی نیز اوست.

جهان نه‌تنها در حدوث خود نیازمند خداست بلکه در بقای خویش نیز وابسته و نیازمند اوست. شاید بتوان گفت یکی دیگر از نگرش‌های منطقی صدر در هستی‌شناسی در‌خصوص سازگاری جهان‌نگری او با فطرت درونی انسان است.

او معتقد است: اسلام با فطرت درونی انسان و استعدادها و نیازها و خواسته‌های او سازگار است و دربر‌ دارنده اصول مشترک بین همه انسان‌هاست. بنابراین ایده هستی بر مدار حق می‌شود و اصل حق‌مداری جهان هستی و هدفمندی آفرینش با توجه به گستره و ژرفای معنای «حق» حقانیت خلقت هستی معنا می‌یابد و در چهره‌های مختلف رخ می‌نمایاند.

یکی از تجلیات این حقیقت آن است که جهان بر پایه قوانین و سنن الهی استوار شده و انتظام یافته است. به تعبیر دیگر تقدیر الهی بر آن تعلق گرفته که هستی بر سامان ویژه‌ای انتظام یابد و پدیده‌هایش در مرزهای خاصی عمل کنند. بنابراین، اصل هدفمندی عالم و عبث نبودن آفرینش آن نقش مهمی در حیات انسان و زندگی سیاسی وی ایفا می‌کند.

چنین انسانی هرگز فضایی برای اندیشه‌های پوچ‌انگارانه نمی‌گشاید و بر این باور استوار می‌ماند که در طرز تلقی فلسفی از هستی نوعی جهان‌نگری به وجود خواهد آمد که نشان می‌دهد اسلام قدرت و توانایی برای هدایت و رهبری بشریت و جهت‌دادن به زندگی انسان‌ها را دارد. در مجموع، از آثار مترتب بر بحث هستی‌شناسی صدر این نکات قابل اقتباس است: خداوند دارای حکمت و عدل محض است، صفات و افعالش نیز عدل محض‌اند و نظام هستی نظام اکمل و احسن است و هیچ‌گونه کژی و کاستی در آن راه ندارد و در نهایت، عدالت سیاسی - اجتماعی و تحقق آن در اجتماع بشری لازم است.

انسان‌شناسی

از دیدگاه آیت‌الله صدر انسان دارای سرشتی با قابلیت دوبعدی (البته نه به تعبیر فلسفه‌های مبتنی بر ثنویت که سرشت دوگانه انسان را مطرح می‌کنند) است. صدر در توضیح قابلیت‌های انسان جنبه‌های مختلفی را بیان می‌کند و از بخش مادی تعبیر به «صلصال» و «طین لازب» و «حماء مسنون» کرده است. این تعابیر بیانگر جنبه مادی و حیوانی انسان است و جنبه ملکوتی را ناظر به ناطق بودن، معنویت و عقلانیت دانسته و معتقد است انسان با ابعاد مختلف ولی مرتبط و به هم‌پیوسته شکل گرفته است.

در بینش صدر، عامل مهم، طبیعت درونی انسان است و وی نقش خویشتن‌‌دوستی را در رفع نیازمندی‌‌های انسان تعیین‌کننده دانسته است. شهید صدر معتقد است که تاریخ انسان گواهی می‌دهد که غریزه خویشتن‌‌دوستی غریزه‌ای اصیل است؛ اگر خویشتن‌دوستی در سرشت بشر نبود، انگیزه‌ای برای رفع نیازها وجود نداشت؛ حال آنکه پیش از تکوین جوامع این رفع نیاز وجود داشته و همین مسئله تشکیل و تکوین جوامع را به دنبال داشته تا در پرتو آن انسان بتواند بقای خود را تامین کند.

از نظر صدر بعد معنوی آدمی مطالباتی دارد که از لابه‌لای پیچ‌وخم‌هایی که در این جسم و محیط اجتماع وجود دارد به‌وسیله اختیار و انتخاب‌گری راه را به‌سوی آینده تاریک یا روشن می‌گشاید؛ بنابراین انسان در سرشت خود نه تاریک است و نه روشن بلکه این هر دو، ساخته خود وی است. از نظر صدر انتخابگری انسان اصالت دارد.
 او در تحلیل خود از انسان توجه خود را به محتوای باطنی معطوف می‌کند، یعنی نقش فکر و اراده که سازنده و تشکیل‌دهنده حرکت تاریخ و جامعه هستند.

وی در این خصوص اظهار می‌کند که وجود ذهنی از یک‌سو نشان‌دهنده جنبه فکری است یعنی ناحیه‌ای که تصور هدف را در بر دارد و از سوی دیگر نشان‌دهنده اراده است و با در‌هم‌آمیختن فکر و اراده قدرت سازندگی آینده و نیروی حرکت‌آفرینی فعالیت تاریخی بر صفحه اجتماعی تحقق می‌یابد. می‌توان گفت سازنده حرکت تاریخ، محتوای باطنی انسان یعنی فکر و اراده است. با این وصف صدر انسان را مدنی‌بالطبع و اجتماعی می‌داند و چون انسان اجتماعی است قانون می‌خواهد و قانون، دستاورد نبوت است. البته از نظر صدر این انسان مدنی‌بالطبع در هنگام تصمیم‌گیری بر سر چندراهه‌های زندگی قرار می‌گیرد؛ به‌ویژه آنجا که پیچیدگی‌های زندگی اجتماعی - سیاسی باعث می‌شود که حق و باطل چنان به هم بیامیزند که در تمییز آنها از یکدیگر خردمند‌ترین انسان‌ها دچار حیرت و سرگردانی می‌شوند. وی تنها راه نجات انسان را داشتن ایمان به اصولی مشخص و روشن به همراه فکر و اراده می‌داند.

از نظر صدر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زاییده دست انسان است. وی درتفسیر آیه یازدهم سوره «هود» این موضوع را مطرح می‌کند. خداوند در این آیه می‌فرماید که تفسیر اوضاع و شئون اجتماعی هر قومی روبنای فرهنگی آن قوم است.

تغییر بنیادی و زیربنایی، تغییری است که در خود قوم پدید آمده باشد و هر متغیر دیگر از این تغییر بنیادی سرچشمه گرفته است. بدیهی است که منظور از تغییر در «ما بانفسهم» تغییر درون توده‌های ملت است، به‌طوری که محتوای باطنی جامعه به عنوان یک ملت و قوم تغییر و تحول یابد.

معرفت‌شناسی

به‌طور کلی معرفت‌شناسی شهید صدر بر 2 اصل استوار است؛ اول: عقل استدلالی به تنهایی برای اثبات حقیقت کافی نیست بلکه باید  با معارف دیگر نیز آمیخته باشد؛ دوم: این معرفت‌شناسی از نوع ارتباطی و تطبیقی است، به این معنا ‌که فلسفه استدلالی را با دیگر فلسفه‌ها آشتی داده و سپس آنها را با وحی مرتبط کرده و با عقاید شیعه تطبیق داده است. اما برخلاف برخی اندیشمندان که تمام توانایی‌های فکری خود را وقف ایجاد هماهنگی و سازگاری میان فلسفه و علوم تجربی کرده‌اند، وی شناخت را تنها در یک وسیله محدود و منحصر نکرده بلکه اعتبار و حجیت را فراتر از شناخت تک‌ساحتی دانسته است.  معرفت‌شناسی صدر در خطوط کلی حکمت متعالیه ترسیم می‌شود.

منابع و ابزار معرفتی شهید صدر یعنی تعقل و تفکر براساس عقل، تجربه و مشاهده، تجربه براساس طبیعت و تاریخ و نیز کشف و شهود، عرفان براساس دل و شریعت و کتاب، وحی براساس سنت و کتاب الهی ‌صورت می‌پذیرند و در واقع اضلاع به‌هم‌مرتبط یک مربع هستند. از نظر صدر تمام این ابزارها دارای اعتبارند و هیچ‌یک دیگری را نقض نمی‌کند اما قلمرو و کارایی هر یک با دیگری متفاوت است. برای مثال تجربه و اصالت تجربه به‌تنهایی نمی‌تواند معرفت مبتنی بر یقین ایجاد کند.

او همچنین به ناتوانی منطق تجربی در تبیین مسائل ریاضی اشاره می‌کند و معتقد است که مسئله یقین در قضایای ریاضی براساس منطق تجربی به‌صورت معلق و بی‌تکلیف در می‌آید. البته صدر معرفت تجربی را مکمل معرفت عقلی می‌داند و معتقد است که در این صورت معرفت دارای مراحل دوگانه می‌شود؛ مرحله‌ای که نتایج حس و تجربه را گردآوری می‌کند و مرحله‌ای که آن دستاوردها را از نظر عقل توجیه می‌کند.

در نزد صدر یقینی‌ترین معرفت، معرفت «وحیانی» است؛ معرفتی که عقل نیز آن ‌را تأیید می‌کند، همان‌طور که معرفت وحیانی معرفت عقلی و عرفانی را می‌پذیرد.
در معرفت‌شناسی صدر، انسان بر‌اساس آگاهی مسئولیت‌پذیر شده است نه صرفا بر‌اساس امکانات.

 او معتقد است انسان باید از عمق وجودش مسئولیت حیاتی خود را بشناسد و به آن آگاه شود تا بتواند به واسطه انجام آن مسئولیت، سعادت و جاودانگی خود را تامین کند. به‌ طور خلاصه می‌توان گفت صدر بر آن بود که به مدد روش حکمت متعالیه در جست‌و‌جوی معرفت باشد. او سعی کرد که از طریق سازمان‌دهی ریاضی‌وار و مسئله استقراء برای این مطلب استفاده کند، چراکه معتقد بود منطق صوری صرفا متکفل بیان روابط موضوعی معلومات و مدرکات است. براساس این رهیافت، صدر معتقد بود اگر شیوه منطق صدرایی و مکتب معرفتی او پذیرفته شود، این معرفت‌شناسی جدید می‌تواند راهگشای حوزه فلسفه سیاسی اسلام باشد.

در مجموع در تبیین معرفت‌شناسی صدر می‌توان گفت وی نظریه معرفت‌شناسی جدیدی را طراحی می‌کند. وی از نظر مبانی با فلسفه سیاسی غرب اختلاف نظر داشت و از سوی دیگر در معرفت‌شناسی خود بر اساس اصل تطبیق و ارتباط آگاهانه وارد حوزه ساختار‌شناسی معرفت و ادراکات شد. او با این کار به نوعی در فلسفه سیاسی اسلام که صرفا به مباحث هستی‌شناسی می‌پرداخت، تنوع ایجاد کرد.

در بحث هستی‌شناسی، شهید صدر در جست‌و‌جوی این نکته بود که پدیده‌های طبیعی را در پرتو ربط و نسبت آنها با انسان و خدا معرفی کند. در این بینش نه‌تنها خداوند خالق جهان، قوانین و سنن حاکم بر هستی بلکه مهم‌تر از آن مدبر هستی است.

از این زاویه او دنبال شناسایی بیشتر خالق، اوصاف او و شناخت کامل تر جایگاه انسان در هستی و غایات آفرینش اوست. شهیدصدر در بحث انسان‌شناسی توجه وافری به تعامل بین خویشتن‌‌دوستی و بعد معنوی انسان دارد و معتقد است راه نیک و بددر اجتماع و سیاست هر دو برساخته انسان است و نقش فکر و اراده را  در حیات سیاسی انسان‌ها تعیین‌کننده می‌داند.

منابع:
1- سید‌کاظم حسینی حایری، زندگی و افکار شهید صدر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375.
2- محمد‌حسین جمشیدی، اندیشه سیاسی شهید رابع، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1377.
3- سید‌محمد‌باقر صدر، تئوری شناخت در فلسفه ما، سید‌حسین حسینی، انتشارات بدر،1359.
4- نظریه عدالت از دیدگاه فارابی،
 امام خمینی(ره) و شهید صدر، محمد‌حسین جمشیدی، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی.

کد خبر 78377

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز