اگر اهل گشت و گذار باشی و بخواهی نقاط مختلف ایران را ببینی، گزاف نیست که بگوییم عمری طولانی میخواهد تا فقط بخشی از آن را به تماشا بنشینی. ویژگی اقلیمی آن، در منطقه بیمثال است؛ چهار فصل را در خود دارد و هر گاه که اراده کنی، میتوانی در هر فصل، فصل مخالف آن را تجربه کنی. این فقط ذرهای از این خاک کهن و تاریخی است.
اما تاریخ و نمایهها و تصویرهای آن در گوشهوکنار این کهنبوموبر هم تو را به مهمانی میخواند تا شاید با تماشای آن، گوشهای از شدآیند مردان و بزرگان تاریخی این سرزمین را نظاره کنی. اگر اهل سفر باشی، شاید در چند قدمی تو، روزنهای به تاریخ گشوده باشد؛ مهم این است که اهلش باشی.
در یک جمعه گرم، اول تابستان، اینکه راه بیفتی از گرما به گرما بروی، شاید در ابتدا چندان خوشایند نباشد، اما خنکایی هست که تو را به خود میخواند و میتوانی دمی در آن خنکا بیاسایی؛ خنکای آبشاری که حدود 250کیلومتر از تو فاصله دارد، هرم گرمای تابستان تهران و کویر را میشکند؛ خنکای آبشار نیاسر.
نیاسر، بیتردید بخش تقریبا دستنخورده نیاکانمان ماست که در پهنه کویر، دلربایی میکند و با غار و معبدش و چارتاقی عصر اشکانی و یا ساسانیاش منتظر است تا تو به سوی او راه بگشایی و برای لحظهای بخشی از تاریخ شوی. باغهای نیاسر، بیتردید شاهد تماشای حیرت هزاران هزار مردمی بودند که در گذر زمان از کنار آن گذشتند و اینک با نوعی حسرت و نگرانی مردمی را تماشا میکنند که شاید نگاه آنها چندان با نگاه نیاکانشان مشابهتی نداشته باشد.
نیاسر را در کنار اتوبان قم- کاشان با تابلویی کوچک پیدا میکنیم. هوا گرم است؛ اتومبیلها سرعت دارند و بیمهابا انتهای اتوبان را میکاوند، حدود 30 کیلومتر از اتوبان میگذریم... از دور در دل کوههای کویر، دامنی سبز گشوده است، باید نیاسر باشد؛ تابلوی دیگری که نوک پیکانش بیش از آنکه تو را به طرف نیاسر هدایت کند، به سوی پمپ بنزین میکشاند.
در قدم اول، با نشانهای نادرست راه را کج میروی، اما به راه فرعی دیگر میروی، به سوی نیاسر.شاید انتظار نداشته باشی که نیاسر با آن تاریخش و با این همه مشتاقش، قبل از فراخوانی تو به سفره سبز، تاریخی و آبشاریاش، با گرد و خاک به استقبالت بیاید. جاده خاکی – گرچه طولش کم است- قبل از آنکه کنار آبشار و غار و چارتاقیاش بروی، و در شلوغی باغتالار جایی برای خود باز کنی، حسابی تو را و همه را خاکی میکند؛ راستی همه از خاکیم و به خاک باز میگردیم!
در ابتدای محله تاریخی، هیچ کس نیست که به تو خوشامد بگوید و یا راهنماییات کند. همه از هم راه را میپرسند، گرچه تابلوهایی مکانها و جاهای باستانی و تاریخی را به تو نشان میدهند؛ اما در پیچاپیچ کوچه باغهای شاد و در عین حال تنگ و باریکش، پیدا کردن راه چندان هم آسان نیست.
کسی نیست که راهنماییات کند که اول از کجا بروی و بعد به کجا. هر جا که خودت، خودت را پیدا کردی، همانجا اولین نقطه است. حال خواه غار باشد، خواه آبشار و یا چارتاقی. بعد از آن باید ساعتها در گیرودار این کوچههای تاریخی دوباره منتظر باشی تا راهی به سوی تو باز شود.
نیاسر، گویی که تنهاست و آنهایی که به سویش میروند، دوستان غریبیاند که دل به سرسبزی، تاریخ، فرهنگ و خنکای کوچهباغهایش خوش کردهاند. وقتی که پای آبشار رسیدیم؛ یکی از همراهان گفت: تماشای آبشار نیاسر با اعمال شاقه. شاید این جمله به ظاهر خوشبینانه نباشد، اما واقعبینانه بود.
اگر نیاسر تنها نبود، شاید کسی به صورت معقول و منطقی راههایی را به سوی آبشار در نظر میگرفت که مسافران مجبور نباشند در تنگی کوچهباغها دقایق زیادی منتظر باشند تا کوچه باز شود و ماشینی به سختی از آن عبور کند.
گاهی با خود فکر میکردم که شاید مسئولان شهری میخواستند مسافران در توقفهای اجباری، بیشتر با رازورمزهای نیاسر آشنا و یا درگیر شوند. اما واقعیت این است که تماشای راز، با روح و روی خوش میسرتر و بهتر است.
کوچهها تنگ- این ذات کوچههای تاریخی و شاید ذات تاریخ است- راهها پرپیچ و خم؛ در عین حال باید رعایت حال ساکنان آن را کرد و مواظب بود که خاطر لطیف آنها را نیازرد. البته آنان، به این مهمانان عادت دارند و رفتار گرم آنها،خستگی را از تن مسافران میزداید. نیاسر ذاتاً گرچه خود مهربان است، اما مردمانی مهربانتر دارد.
فقط نامهربانی کسانی که نانجیبانه در کوچههای آن میرانند و گمان میکنند که همهجا اتوبان است و همه هم باید از سر راه آنها کنار بروند، این تصویر را خراب میکند. اما تماشای آثار باستانی نیاسر، وقتی تکمیل میشود که ساعتها بنشینی و آبشار آن را، که آبش از چشمه اسکندریه باغتالار میآید، نظاره کنی. اما، متأسفانه آبشار تنها نیست و بسیاری با راه رفتن در سینهکش آن، زیباییاش را تخریب میکنند.
شاید فقط آنها مقصر نباشند. میشد که با تمهیدات و اجرای برنامهای درست و منطقی ، هم آبشار و پیوپایه آن را حفظ کرد و هم زیباییاش را تخریب نکرد. اینجا متاسفانه کسی نبود و نیست که بخواهد از این اثر گرانقدر طبیعی محافظت و مراقبت کند. شکی نیست که مراقبت فقط مختص خانهها و ابنیه نیست.
محیط زیست و زیباییهای آن، آبشارها و رودخانهها و چشمهها هم به مراقبت نیاز دارند. مراقبت از آنها، مراقبت از سرمایههای ملی و اقلیمی است. بعد از گشتوگذار در کوچهپسکوچهها و تماشای آثار باستانی، درختان تناور باغتالار با نگاه سبزشان شما را به سوی خود میخوانند، اما اینجا هم نه نظمی است و نه نظامی. جایی برای ورود نیست، جایی برای پار-ک نیست. محلی برای نشستن نیست.
درختها جای خوبی دارند. جای چندان خاص و مناسبی برای مهمانان نیست. اما، بگذریم هیچ یک از اینها خیلی سخت و آزاردهنده نبود، برای تماشای هر جا، باید جورش را کشید. ما هم برای تماشای نیاسر، آنها را نادیده گرفتیم؛ اما باشد که مسئولان شهری آن، بیش از این اینها را نادیده نگیرند. میشود به تماشای آبشار نیاسر رفت، بیآنکه گرد و خاک بدرقهات کنند و به استقبالت بیایند.
همشهری استانها