مردم افغانستان در حالی امروز به استقبال انتخابات رفتهاند که نه چشمانداز روشنی پشت سر دارند و نه در پیش روی خود. اوضاع امنیتی افغانستان آنقدر پیچیده است که انتخابات امروز شاید تنها در بلندمدت بتواند افقهای روشنتری را فراروی مردم این کشور قرار دهد. بررسی انتخابات امروز بدون بررسی آخرین تحولات و اوضاع جریان افراط افغانستان امکانپذیر نیست. مردم افغانستان امروز در حالی به استقبال انتخابات رفتهاند که سایه سنگین احیای جریان افراط باردیگر کابل را نیز مورد هجوم خود قرار داده است.
انتخابات امروز شاید آخرین بارقههای امید به بهبود اوضاع نزد مردم افغانستان باشد. دراین باره گفتوگویی داشتهایم با محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق کشورمان در افغانستان و پاکستان و از کارشناسان قدیمی مسائل منطقه.
- 8 سال از اشغال افغانستان میگذرد. انتخابات امروز، دومین انتخابات در این مدت است و از اهمیت فراوانی برای محافل داخلی و خارجی افغانستان برخوردار است. پیش از آنکه وارد بحث انتخابات شویم تحلیل شما از 8 سالی که گذشت چیست؟
در 8 سالی که از اشغال افغانستان میگذرد این کشور با تحولات سیاسی فراوانی مواجه بوده است که از جمله مهمترین آنها فراز و نشیبهای مربوط به ترکیب هیات دولت بوده است. در دوره انتقالی (2سال اول اشغال افغانستان) قریب به اتفاق اعضای هیات دولت افغانستان را عناصر جهادی تشکیل میدادند اما پس از آن، جای این افراد را کسانی گرفتند که خیلی از آنها پیش از این حتی در افغانستان هم نبودند و سالهای طولانی در غرب زندگی کرده بودند.
در 8 سال گذشته، شاید بتوان 2 سال ابتدایی را سالهای طلایی افغانستان نامید چرا که حرکت روبه جلویی در حوزههای اقتصاد، سیاست و امنیت اتفاق افتاد. با این حال با گذشت زمان افغانستان دچار شرایط تازهای شد.
اینک بنابر نظر بسیاری از کارشناسان آشنا به حوزه افغانستان بیش از 50 درصد از افغانستان حوزه نفوذ جریان افراط است. این به معنی نوعی بازگشت به عقب در حوزه برخورد با جریان افراط در 5سال گذشته بوده است. به عبارتی میتوان گفت جریان افراط جغرافیایی از شرق افغانستان ( همجوار با مناطق قبایلی پاکستان) تا مرز ایران را در حوزه نفوذ خود قرار داده است.
اتفاق دیگری که در این سالها باید به آن اشاره کرد کارکرد جامعه بینالملل است. جامعه بینالملل پس از نشست بن، تعهداتی را به بازسازی افغانستان داشت. امنیت و توسعه 2 عنصر به هم پیوسته هستند و نمیتوان بدون هریک از آنها دیگری را پیش برد. جامعه بینالملل در این سالها هرگز به تعهدات خود در قبال افغانستان عمل نکرده است.
- دلایل این بیتعهدی از نگاه شما چه بود؟
ارزیابی غلط جامعه بینالملل نسبت به تحولات افغانستان. تصور این بود که با اضمحلال جریان افراط شرایط خودبهخود به سمتی پیش میرود که بهتر از گذشته شود. این اتفاق نیفتاد چرا که جامعه بینالملل در حوزه بازسازی افغانستان به تعهدات خود عمل نکرد.
اشتباه دیگری که جامعه بینالملل مرتکب آن شد بومی نکردن امور بود. جامعه بینالملل متعهد به ارتقای ظرفیتهای بومی افغانستان بود.
- میتوانید مثال بزنید؟
مثل بازسازی ارتش که بهعهده آمریکاییها گذاشته شده بود یا مبارزه با موادمخدر که بهعهده انگلیسیها گذاشته شده بود. خلع سلاح را ژاپنیها عهدهدار شده بودند. امور غذا هم به ایتالیا واگذار شده بود. بازسازی پلیس هم به دست آلمانیها بود. اشتباه دیگری که توسط ناتو انجام شد ورود به افغانستان بدون توجه و شناخت از جغرافیای سیاسی و طبیعی افغانستان بود. بین 37 تا 41 کشور نیرو وارد افغانستان کردند که حداقل شناخت را از فرهنگ افغانستان داشتند. مجموع این اشتباهات شرایطی را ایجاد کرد که در آن جریان افراط بیشترین بهره را از آن برد.
- دولت افغانستان در این ماجرا کجا ایستاده بود؟
دولت افغانستان رفتاری شفاف و قابل دفاع از خود ارائه نداد. در حوزههای اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... شرایط را به سمتی پیش بردند که روز به روز نارضایتی در میان مردم افغانستان افزایش پیدا کرد. قومیتها نسبت به هم حساسیت پیدا کردند. هم جریان افراط و هم کسانی که درگیر تجارت پرسود موادمخدر بودند از این ماجرا سوءاستفاده کردند. در نهایت افغانستانی که 8 سال قبل در شرایط قابلقبولی بود به جایی رسیده که بیش از 50 درصد جغرافیای آن در اختیار جریان افراط است.
کار به جایی رسیده است که همانگونه که اوایل هفته شاهد بودیم جریان افراط قادر است در منطقه امن کابل که بهشدت کنترل میشود عملیات انجام دهد. اکنون سفر زمینی از کابل به بخش عمدهای از افغانستان حتی برای نیروهای نظامی ممکن نیست. تجارت و اقتصاد به پایینترین حد خود رسیده است. فساد اداری به بالاترین میزان ممکن رسیده است. مجموع این عوامل باعث شده تا جریان افراط بتواند از میان تودههای مردم سربازگیری کرده و تصویری غیرقابلقبول از این کشور را ترسیم کند. در چنین وضعیتی است که جامعه بینالملل مصمم به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری شده است.
- شما معتقدید که در بیرون از کابل امنیت نیست در حالی که اتفاقا براساس آمار
اعلام شده از سوی ستاد انتخابات افغانستان بیشتر رای دهندگان در حوزههای نفوذ طالبان همچون قندهار، هلمند، زابل، غزنی و... هستند.
بیش از 17 میلیون نفر از مردم افغانستان برای شرکت در این انتخابات ثبت نام کردهاند. براساس آمار بین 5 تا 7 میلیون نفر که برای شرکت در انتخابات ثبت نام کردهاند در حوزههای کاملا ناامن زندگی میکنند. هماکنون یک علامت سؤال بزرگ وجود دارد که آیا این تعداد در انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند؟ حتی اگر قصد رای دادن هم داشته باشند آیا با این اوضاع قادر به رای دادن خواهند بود؟ خیلی از کارشناسان قادر به پاسخگویی به این سؤال نیستند. با چنین وضعیتی نمیتوان این انتخابات را شفاف، فراگیر و تعیینکننده خواند.
- ترکیب کاندیداها را چطور میبینید؟
در این انتخابات 41 کاندیدا شرکت میکنند که از این تعداد 2 نفر از آنها زن هستند. بخش عمدهای از کاندیداها با یکدیگر ائتلاف کردهاند. براساس نظرسنجیها که چندان هم معتبر نیستند رقابت واقعی میان تعدادی معدود از کاندیداهاست. بعضیها هم معتقدند رقابت واقعی تنها میان 2 نفر است(کرزی- عبدالله). یکی از این کاندیداها کسی است که از خانواده جهاد است و سالها سابقه حضور در کنار احمد شاه مسعود داشته است. وی در حوزهای نفوذ دارد و رقیبش در حوزهای دیگر. این امر کار را سخت کرده است. حتی اگر انتخابات هم برگزارشود نتیجهای که بهدست میآید ممکن است به ثبات و امنیت افغانستان کمکی نکند و حتی ممکن است اوضاع را از این هم پیچیدهتر کند.
- بیشترین شانس پیروزی از آن کدام کاندیداهاست؟
تعدادی از کاندیداها با یکدیگر ائتلاف کردهاند. این ائتلافها بسیار شکننده بوده و هیچیک بهطور رسمی اعلام نشد. یکبار گفته شد که 21 نفر از این کاندیداها که سرشناس هم نبودند با یکدیگر ائتلاف کردهاند که بعد تکذیب شد. ولی جز 3-2 نفر ( کرزی، عبدالله و بشردوست) بقیه جایی در انتخابات ندارند. براساس آمار نفر اول (کرزی) بین 33 تا 36 درصد آرا را داراست. فاصله نفر دوم(عبدالله) با نفر اول بین 3 تا 6 درصد است و سپس بشردوست با فاصلهای 20درصدی قرار دارد. بنابر این انتخابات بین کرزی- عبدالله است. با این حال رئیسجمهوری منتخب مردم باید 50+1 درصد آرای مردم را داشته باشد. اگر همان تعداد 5 تا 7 میلیون نفری که در مناطق ناامن هستند قادر به مشارکت نشوند و رایها میان کاندیداها تقسیم شود این احتمال که کاندیدایی بتواند در همان مرحله اول این درصد را کسب کند کمی دشوار است و احتمالا انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد.
- آمریکا و ناتو چه ملاحظه و رویکردی در قبال این انتخابات دارند؟
سیاست اعلامی کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند عدمدخالت در انتخابات است اما فاصله حرف تا عمل بسیار است. اینک آنها سعی میکنند با همه طرفها به نوعی لابی داشته باشند و با همه کارتها بازی کنند. بهنظر میرسد دخالتهای جدی در امر برگزاری انتخابات صورت گرفته است. اصولا در کشوری که بیش از 90-80 هزار نیروی خارجی وجود داشته باشد برگزاری انتخابات مستقل قدری مشکل است. طبیعی است که بسیاری از کشورها در انتخابات افغانستان اعمال نظر میکنند، بهخصوص انگلیس که سابقهای طولانی در این امر دارد.
- چه سابقهای؟
انگلیسیها نخستین دخالت در امور داخلی افغانستان را وقتی انجام دادند که با جریان افراط در موسی قلعه هلمند گفتوگو کردند و شرایطی را برای این جریان فراهم کردند که از سکوی نظامی برای رسیدن به موفقیتهای سیاسی هم استفاده کند. اظهار نظرها و دعوت از جریان افراط برای حضور در جریان انتخابات هم در همین راستاست.
- خوب چه اشکالی دارد جریانی که موسوم به طالبان میانه رو هستند را ترغیب به شرکت در انتخابات کنند؟
تقسیم جریان افراط به دو بخش میانهرو و افراطی اشتباه است. این ارزیابی کاملا غلط است که یا از سر شناخت است و به عمد این تحلیل را ارائه میکنند و یا از سر ناآگاهی است که نتیجه هر دو یکی است. اصولا ما وقتی درباره پدیدهای به نام افراط سخن میگوییم طرح موضوعی به نام میانهروی تناقض در همین موضوع است. چطور ممکن است جریانی افراطی باشد و در عین حال هم بتواند رفتاری معتدل از خود بروز دهد؟ این تقسیمبندی از نگاه کارشناسی قابلقبول نیست. این اتفاق به کرات، هم در عمل و هم در حرف افتاده است.
- تاثیر این امر بر مردم افغانستان و نگاه آنان به جریان افراط چگونه بوده است؟
این تقسیم بندی مردم افغانستان را دچار نوعی سردرگمی و تردید کرده است. همین تقسیمبندیها هم نوعی دخالت در امور داخلی افغانستان است.
- نگاه دولت افغانستان به این تقسیمبندیها چیست؟
حداقل در اظهارنظرات بخشی از دولت که کار سیاسی و اجرایی میکنند این تناقضات دیده میشود.
- مثلا کرزی؟
مسئله این است که بحث گفتوگو با جریان افراط از سوی هرکسی که گفته شود پذیرفتنی نیست. جریان افراط دولت را تجربه کرده و مانیفست خود را اعلام و اجرا کرده است. حال یا به این مانیفست پایبند است که اگر باشد دیگر قابل تقسیم بندی نیست و اگر هم به این مانیفست پایبند نباشد که دیگر نمیتوان اصولا آن را جریان افراط دانست و باید برند و برچسب دیگری را برای آن پیدا کرد.
- هدف این تقسیمبندیها چیست؟
بههم ریختن بیشتر اوضاع افغانستان. اگر به سیاستهای پیشین آمریکا نگاه کنیم میبینیم که آمریکاییها به سوی مدیریت این اوضاع تمایل دارند. به معنای دیگر آمریکاییها مایل به گسترش ناامنیها هستند به شرطی که بتوانند این جریان را در کنترل خود داشته باشند. این ارزیابی هم غلط است. وقتی باد بکاریم نتیجهاش توفان است و امکان کنترل این جریان وجود ندارد. آمریکاییها قبل از به حکومت رسیدن جریان افراط یکبار این تجربه را داشتهاند.
در آن برهه امتیازات سیاسی و اقتصادی را برای جریان افراط قائل شدند و حتی در کاخ سفید پذیرای آنان شدند. تصور اینکه بتوانند از این جریان در راستای منافع و سیاستهای خود استفاده کنند ارزیابی غلطی است. جریان افراط، جریانی تمامیت خواه است و قائل به مشارکت در قدرت نیست. نوع تعاملات جهادیها با جریان افراط هم بیانگر این موضوع است.
- چرا آمریکاییها و حتی دولت افغانستان این تحلیل را ندارند؟
تجربه میکنند؛ به اظهارات مقامات غربی و آمریکاییها درباره افغانستان در 2 هفته گذشته دقت کنید. یک بار میگویند 10 سال در افغانستان میمانیم، یک بار گفتند 40سال میمانیم، یک بار میگویند در افغانستان استراتژی نداریم، یک بار میگویند در جنگ با جریان افراط موفق نمیشویم، یک بار میگویند موفق میشویم و... این نشان از سردرگمی آنان دارد. اگر دارای استراتژی بودند عاقلانهترین کار این بود که به جای بهکارگیری قدرت سخت از قدرت هوشمند و بازسازی و توسعه افغانستان استفاده میکردند. غیر از ایران که تمامی تعهدات خود در قبال افغانستان را عملیاتی کرده، دیگر کشورها توجه کمتری به این امر داشتند. هر سیاستی که غربیها طراحی و اجرا میکنند لزوما استراتژی موفقی نیست.
امروز میبینیم که برای رفتن به یک وزارتخانه باید چیزی شبیه یک عملیات سیاسی انجام شود. اکثر راههای افغانستان یا بسته است یا ناامن. سیل مهاجران افغان در 7 سال گذشته حتی از زمان جنگ داخلی این کشور هم بیشتر شده است. بنابراین میبینیم که سیاستهای غربیها موفق نبوده وگرنه وضعیت افغانستان الان اینگونه نمیبود.
- فاکتور امنیت در نوع نگاه مردم به کاندیداهای موجود چه تاثیری دارد؟
عنصر توسعه و امنیت به یکدیگر وابستهاند و قابل تفکیک نیستند. قطعا امنیت برای مردم افغانستان بسیار مهم است اما همزمان همانقدر که به امنیت توجه دارند به اقتصاد هم میاندیشند. همه کاندیداها بهخصوص کرزی و عبدالله به این موضوع عنایت ویژهای دارند. اما در عین حال باید دید کارکرد اینها چه بوده است. یکی از کاندیداها(کرزی) 7سال زمام امور را در دست داشته است. اینک باید دید چه اتفاقی میتواند اوضاع را بهتر از حالا کند.
- فارغ از نتایج نظرسنجیها فکر میکنید کرزی پتانسیل کسب دوباره آرای مردم را داشته باشد؟
اگر انتخابات در فضایی با استاندارد افغانستان - امنیت نسبی و شفافیت لازم- برگزار شود، قاعدتا مردم بهدنبال شرایط بهتری هستند چون رای به کاندیدایی که یکبار تجربه شده یعنی رای به وضع موجود. من بعید میدانم که از نگاه مردم افغانستان وضع موجود قابلقبول ارزیابی شود. مردم افغانستان بهدنبال تغییرند.
- پس ادامه وضع فعلی مطلوب مردم نیست؟
اگر بخواهیم نگاه واقعی داشته باشیم در شرایط فعلی روزبهروز مجموعه اتفاقات تنها سبب گسترش جریان افراط میشود. مثلا اعلام میکنند ما 4 دهه در افغانستان میمانیم؛ خوب این به معنای تولید سرباز برای جریان افراط است.
- چگونه میتوان این اوضاع را کنترل کرد؟
در قدم اول باید یک نوع تفاهم و درک نسبی بین همه عناصر تاثیرگذار در موضوع افغانستان بهوجود آید؛یعنی همه با یک زبان مشترک سخن بگویند. بر سر همین پدیده افراط هنوز یک تفاهم مشترک وجود ندارد. هنوز برخی کشورهای عربی بزرگترین منبع تامین مالی جریان افراط هستند. اگر جامعه بینالملل به زبان مشترکی درباره جریان افراط برسد در قدم بعدی باید همه شریانهای تامین مالی و ایدئولوژیک این جریان متوقف شود. گام بعدی کمک به توسعه اقتصادی و سیاسی افغانستان است. مردم افغانستان میتوانند امیدوار باشند که دولتی دستپاک با حداقل فساد و حداکثر مشارکت مردم در امور بر سر کار آید که امنیت و اقتصاد بهتری را برای مردم افغانستان به ارمغان بیاورد.
- در همین دوره انتخابات شاهد وعده افرادی مثل کرزی برای باقی ماندن نیروهای خارجی در کشور هستیم. برخی هم خلاف این را وعده دادهاند. بالاخره ماندن خارجیها خوب است یا نه؟
این خواستهها به موضوع افغانستان کمکی نمیکند. متأسفانه برخی بخشهای
تصمیم ساز افغانستان خواهان حضور بیشتر خارجیها شدهاند. این ارزیابی غلطی از تحولات افغانستان است.