دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۰
۰ نفر

ترجمه حسین غلام‌رضایی: ما در اتاق پذیرایی منزل مسکونی لبدف برای مصاحبه با او نشسته‌ایم؛ خانه‌ای مجلل و بزرگ در غرب مسکو، استخری زیر زمین دارد که کف آن با سنگ‌های مرمرین ایتالیایی تزئین شده است.

در سقف آن فرشتگان بالدار آسمانی که به شکل بچه‌هایی خردسال هستند به طرز زیبایی با آبرنگ نقاشی شده‌اند. در پشت پنجره‌ای لوزی شکل و بزرگ، راه پله‌ای است که به شکل معماری سنتی ایتالیا ساخته شده است.

خارج از ساختمان چند نگهبان در حال گشت زنی در سواره‌روها هستند. اتومبیلB.M.W مدل بالای مشکی رنگ با شیشه‌های رنگی داخل حیاط نظر هر بیننده‌ای را به‌خود جلب می‌کند. الکساندر لبدف 49 ساله با لباسی جین و پیراهنی سفید و جلیقه‌ای مشکی و عینکی با لنزهای مستطیل شکل و موهایی خاکستری رنگ و ژولیده روبه‌روی ما نشسته است. قیافه او بیشتر به کارگردان‌های سینما شبیه است. لهجه‌ای تقریباً انگلیسی دارد چون در دهه 1980 به‌عنوان جاسوس K.G.B در سفارتخانه اتحاد جماهیر شوروی در لندن به کار مشغول بوده است.

نقش لبدف در روسیه

در این وضعیت بحرانی ویژه در تاریخ روسیه، لبدف نقشی اساسی دارد. او یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌دارانی است که برآورد می‌شود ثروت او قبل ازبحران مالی جهان حدود 7/3میلیارد‌دلار بوده است. او اکنون رسوا‌کننده رژیمی است که افرادی نظیر او را در خود پرورانده است. او در بین قدرتمندان زیسته در حالی‌که اکنون به صاحبان قدرت و اربابان خود زخم زبان می‌زند. لبدف می‌گوید، قبل از بحران اقتصادی او کار‌های رئیس‌جمهوری پیشین و نخست‌وزیر فعلی «ولادیمیر پوتین» را نقد و بررسی می‌کرده است. او خواهان قوه مقننه مستقل، مطبوعات و انتخابات آزاد و سختگیری در امر رشوه خواری و فساد است.

برای انتشار ایده‌هایش با روزنامه‌ای در مسکو همکاری داشته و از طریق آن افکارش را منتشر می‌کرد.  این روزنامه به‌خاطر انتشار ماجرا‌های جنگ چچن در مسکو شهرت دارد.
یکی از گزارشگران معروف این روزنامه که در تهیه و مخابره خبرها از جنگ چچن نقش فعالی داشت و به یکی از ستارگان مشهور مطبوعات تبدیل شده بود در سال 2006 به قتل رسید.
از زمانی‌که بازارهای مالی روسیه در نیمه سپتامبر سال قبل ورشکسته شدند، ثروتمندترین افراد روسی که شامل 25 نفر هستند در مجموع 230 میلیارد‌دلار زیان دیده‌اند. در این میان مبارزات لبدف علیه دولت با روشی جدید خود نمایی می‌کند. او تلاش‌های پوتین و دیمیتری مدودف را برای احیای دوباره اقتصاد به باد تمسخر گرفته و از آنها به‌شدت انتقاد کرده است.

او طرحی در دست تهیه دارد که بتواند یک کانال رادیویی انگلیسی زبان در مسکو تاسیس کند و امتیاز روزنامه ایوینیگ استاندارد را در لندن خریده است. همچنین قصد دارد که با کمک رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف حزبی سیاسی-دمکراتیک تاسیس کند.او در تلاش است که در آینده بتواند شهردار شهر سوچی شود؛ شهری که میزبان بازی‌های زمستانی 2014 است.

لبدف می‌گوید، دولت روسیه ایده آل نیست. آنها برای مردم عادی کار چندانی انجام نداده‌اند. او لحظه‌ای مکث می‌کند و می‌گوید: فکر نمی‌کنم دشمن این مملکت باشم  بلکه فقط یک منتقدم و به وضع موجود اعتراض دارم. کشور به یک گروه مخالف نیاز دارد که اشتباهات دولت را به آنها گوشزد کند ولی فکر نمی‌کنم که به این زودی‌ها تغییراتی در کشور حاصل شود.

حکومت الیگارشی

از لبدف در باره منشأ لغت الیگارش پرسیدم. او با بی‌میلی جواب داد. فکر می‌کنم که این لغت برای نخستین‌بار به‌وسیله برژفسکی در دهه 90 به کار رفت. او در زمان حکمرانی یلتسین بسیار موفق بود اما وقتی پوتین به حکومت رسید به دلایلی از روسیه متواری شد.

در دهه 90 بین 5 تا 10 نفر از افراد سرشناس، امور تجارت روسیه را در دست داشتند که معروف‌ترین آنها برژفسکی بود. آنها در دوره دوم زمامداری یلتسین در سال1996 فوق‌العاده پیشرفت کرده بودند و قدرت مالی آنها بسیار زیاد بود. این افراد که یلتسین را از نظر مالی تقویت کرده بودند شروع به خرید کالاهایی با ارزش با قیمت‌های بسیار نازل کردند. اما وقتی پوتین در سال 2000 به قدرت رسید تصمیم گرفت که قدرت این گروه (الیگارش) را لگام زند. بر این اساس به آنها پیشنهاد یک معامله داد و آن اینکه ثروت خود را حفظ کنند اما به دور از سیاست باشند. پس از مدتی یکی از این افراد به‌نام خودورکفسکی دستگیر و به زندان محکوم شد و این نتیجه پیمانی بود که با الیگارش‌ها بسته شد.

امروزه لغت الیگارش فقط از رسانه‌ها شنیده می‌شود و مدت مدیدی است که در جامعه کمرنگ شده است. بسیاری از ثروتمندان که روزگاری روسیه را اداره می‌کردند امروز هم اداره می‌کنند اما با قدرت روزافزون کرملین به حاشیه رانده شده‌اند. آنها اکنون به سزار خدمت می‌کنند و این موضوع را درک کرده‌اند که مخالفت با سزار (رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر) مساوی است با از دست دادن تمام هستی، بنابراین برای ادامه حیات مجبورند با دولت همکاری کنند.

اما آنچه نمی‌شود ساده از آن گذشت روسیه است. سرانجام این کشور چه خواهد شد. کشور در حال فروپاشی است. قیمت نفت از بشکه‌ای 147 دلار که در جولای 2008 به فروش می‌رسید به‌شدت نزول کرده و به بازار شوک عظیمی وارد شده است. صنایع فولاد بحرانی است و رکود اقتصادی جهان به‌شدت اقتصاد روسیه را تحت‌تأثیر قرار داده است. در راس مشکلات اقتصادی، کاهش جمعیت مقامات روسیه را نگران کرده است. توان ارتش کاهش یافته و جنگ تابستان گذشته با گرجستان بر مشکلات ارتش افزوده است. گسترش بیماری‌هایی از قبیل ایدز سلامتی مردم را تهدید می‌کند.

اوضاع به‌گونه‌ای است که شما هنوز برای نوشیدن یک لیوان آب از شیر آب در مسکو با مشکل مواجه هستید. بیان همه این مسائل لبدف را به میهن‌پرستی اصلاح طلب تبدیل کرده است. او می‌گوید اکنون بیش از هر زمان دیگری روسیه به قوای مقننه و قضاییه مستقل، احزاب سیاسی و مطبوعاتی آزاد و انتخاباتی بی‌طرف نیازمند است.
او می‌گوید الیگارش می‌فهمد که این سیستم تا ابد نمی‌تواند ادامه داشته باشد. آنها ترسیده‌اند و در پی بخشش و اعانه دادن به دیگران برآمده‌اند.

شرکت صنایع آلومینیم بیسیک المنت تا به‌حال از طرف دولت 5/4 میلیارد دلار کمک دریافت کرده است.لبدف می‌گوید، مشکل روسیه پوتین نیست بلکه تشریفات اداری است که بر کشور سایه افکنده است. این نوع تشریفات مانع دمکراسی و پیشرفت اصلاحات در کشور است. مقامات روسی واقعیات را نمی‌بینند.

کانال‌های تلویزیونی میلیارد‌ها دلار پول به جیب می‌زنند تا از پوتین و امثال او حمایت کنند.اما آیا لبدف واقعاً اصلاح طلب است و به میهن خود می‌اندیشد یا اینکه او نقش دیگری نیز به‌عهده دارد؟ این سؤالی است که پاسخ آن را از زبان یک حقوقدان می‌شنوید.آمستردام که یک حقوقدان کانادایی ساکن لندن است در این باره می‌گوید، در روسیه این اعتقاد وجود دارد که رژیم اجازه می‌دهد تا صدا یا صداهای مخالف نیز شنیده شود و این کار را برای مشروعیت بخشیدن به نظام خود ضروری می‌داند. اما تحمل این مخالفت‌ها تا حدی است که آنها از خطوط نامرئی و قرمز عبور نکنند (کما اینکه در شوروی سابق هم این روش مرسوم بود). تا زمانی‌که لبدف از خطوط قرمز عبور نکند ممکن است بتواند از خشم کرملین در امان باشد.

لبدف منافع چندگانه‌ای دارد. در اینکه او به‌طور متناوب احساس نگرانی می‌کند یا با فعالیت‌های دمکراتیک خود کرملین را به سطحی نگری و جهالت متهم می‌کند و برای ساختن روسیه‌ای دمکراتیک سخن می‌گوید این فکر را در اذهان زنده می‌کند که ممکن است او در حال کمک برای ساختن نوع جدیدی از سیاست باشد تا بتواند روسیه را از وضعیت فعلی نجات دهد. این احساسی است که وقتی با او صحبت می‌کنید به شما دست می‌دهد و احساس می‌کنید که لبدف با اجرای اینگونه نمایش‌های خیمه شب بازی می‌کوشد روسیه را از بحران سیاسی و اقتصادی نجات دهد.

تایم- 14  اوت 2009

کد خبر 88525

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز