چه مقایسهای از این سادهتر و در عین حال کوتاهتر و گویاتر میتواند اهمیت حفظ اندوختههای جنگلی را به من و تو هموطن زاده در کشوری گوشزد کند که بزرگترین محدودیت توسعهاش، آب است و ارزشمندتر از آب کالایی را در طول 5هزار سال گذشته به رسمیت نشناخته است؛ همان کالایی که حضورش در هیرکانی، ارسباران، زاگرس و برخی لکههای دیگر در سرزمین پهناور ایران سبب شده تا ما همچنان در شمار 44کشوری در جهان باشیم که از بیشترین وسعت رویشگاههای جنگلی در کره زمین بهرهمند است. با این وجود، مطابق آنچه محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی ایران چندی پیش در آیین افتتاحیه همایش ملی ارزیابی زیستمحیطی در تهران بیان داشت: «در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۷میلیون هکتار از وسعت رویشگاههای جنگلی کشور کاسته شده است!»رقمی که علیمحمد شاعری، قائممقام سازمان حفاظت محیطزیست، در 7آذرماه 1390 و در جریان برگزاری هشتادمین نشست کمیته هماهنگی توسعه پایدار آن را سالانه به یکصدهزار هکتار تخریب منابع جنگلی کاهش داد و البته هیچیک از این 2رقم ظاهرا مورد تأیید مراجع رسمی این حوزه نیست! هست؟
بنابراین، شاید کمینه انتظار در سال جهانی جنگل- 2011- که اینک واپسین روزهایش را سپری میکنیم، این بود که دستکم برای مسئولین و مدیران ارشد نظام در حوزههای ذیربط روشن میشد که واقعا میزان پسروی بومسازگانهای جنگلی ایران در سال چقدر است و آیا اصلا تخریبی وجود دارد یا اینکه همه چیز آرومه و حال همه جنگلهای کشور از ارسباران و هیرکانی گرفته تا زاگرس و باهوکلات خوب ِ خوب است؟! یادمان باشد هنوز از بین 234کشور موجود در جهان، گسترههای جنگلی موجود در ایران از رقم نظیرش در 191کشور دیگر دنیا بیشتر است. یعنی تنها جنگلهای ۴۳کشور، عرصهای پهناورتر از ما را در اختیار دارند. واقعیتی که نشان میدهد، بهرغم سهم اندک جنگل از وسعت سرزمین پهناور ایران که حتی به 5/7درصد هم نمیرسد، باز هم وضعیت ما از چهار پنجم کشورهای جهان بهتر است؛ آن هم در شرایطی که ایران در کمربند خشک کره زمین استقرار یافته است.
پرسش این است که آیا قدر این مزیت شگفتآور و ناهمساز با زیست اقلیم مان را میدانیم؟ آیا در چیدمان توسعه در کشور به نحوی عمل میکنیم که حفاظت و احیای جنگلهای کشور از بالاترین اولویت راهبردی دولت و حکومت برخوردار باشد؟ اگر سرانه فضای سبز ایرانیان به کمتر از 18صدم هکتار کاهش یافته، در حالی که میانگین این رقم در دنیا دستکم هشتدهم هکتار است، آیا نشان دادهایم که توجه ملی برای حراست از این اندوختههای سبز هم حداقل 4برابر توجه بینالمللی به حفظ جنگلهاست؟ راست آن است که پاسخ اغلب پرسشهای مورد اشاره، آن چیزی نیست که ما را به آینده منابع طبیعی وطن امیدوار کند؛ اگر از قول مدیرکل جنگلهای خارج از شمال- آقای فریبرز غیبی میشنویم و میخوانیم که کل بوم سازگان (اکوسیستم) جنگلی زاگرس را در وسعت 6میلیون هکتاریاش، مرگ تهدید میکند، بهترین کار مواجهه شجاعانه با این رویداد ناگوار و تلاش برای مهار آن است وگرنه آمارسازی و نمایش مجازی از اینکه حال همه بلوطها، افراها ، راشها، تاغها و... در وطن خوب است؛ هرگز حال آنها را و حال ما را خوب نخواهد کرد! خواهد کرد؟امید که بیش از پیش، قدر ارزشهای غیرقابل جایگزین منابع طبیعی و محیطزیست خود را دریافته و عمیقا به این باور برسیم که در سایه منابع طبیعی پویا و پرنشاط است که میتوان به زیست پایدار و توسعه درخور رسید و نه به قیمت حذف و نابودی آن.
* عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور