تقریبا همه آنان مشمول عقوبت دستگاههای قضایی جامعه متمدن و طرفدار آزادی بیان هم شده بودند. اما تب و تاب جامعه جهانی این بار به این دلیل بود که یک مقام رسمی ایرانی آن را ابراز میکرد. نوشته حاضر گزارشی است از این ماجرا.
مسعود بُربُر
ارض موعود: زمان صفر
450 سال پس از میلاد مسیح با گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت، شرایط زندگی یهودیان ساکن اروپا تغییر یافت؛ دگرگونیهایی که تا قرنها بعد پایدار ماند. در نظام فئودالی که شأن اجتماعی با اصل و نسب اشرافی و مالکیت زمین سنجیده میشد، یهودیان که اغلب صراف و پیشه ور بودند، راه به جایی نمی بردند و به حاشیه شهرها رانده شده بودند. محلههایی که تا قرون معاصر هم، نام «گتو» به خود گرفت؛ نامی که همزمان به معنای محلات فقیرنشین و البته یهودی نشین به کار میرفت و میرود.
داستان را اما از 1935 شروع کنیم؛ سالی که حکومت ناسیونال- سوسیالیست آلمان با تصویب قانون شهروندی و قانون حراست از نژاد و شرف آریایی، فشار هرچه بیشتری را بر یهودیان ساکن آلمان وارد کرد. دستگاههای تبلیغاتی نازی به راستی زندگی یهودیان را به جهنمی واقعی تبدیل کردند. در و دیوار پر شد از نوشتههای ضد یهود. بر ورودی سینماها، پارکها و تقریبا همه اماکن عمومی جملات آزار دهندهای نظیر «ورود سگ و یهودی ممنوع» به چشم میخورد. با ترور یک مقام آلمانی در لهستان، موفقیت گوبلز و دستگاه تبلیغاتیاش روشن شد. افکار عمومی در آلمان نه تنها به تشکیک در ماجرای یهودی بودن تروریست جوان نپرداخت، بلکه حتی اعدامهای دسته جمعی یهودیان توسط حکومت را هم پذیرا شد. دستههای 30 نفره یهودیان از زن و مرد و پیر و جوان پای گودالها برده میشدند. در آن جا به دستور سربازان برهنه میشدند و تیراندازان آنان را از پشت هدف میگرفتند.
با گذشت سه سال آرام آرام اتفاقت عجیبی نیز شروع به رخ دادن کرد. این جا و آن جا از یهودیان برای سفر به «سرزمین خوشبختی» نام نویسی میشد. سرزمینی گسترده، ویژه یهودیان، بیرون از آلمان؛ سرزمینی که گرچه بویی مرموز از آن بلند میشد، اما از در و دیوارش، خوشبختی در لابلای نوشتههای خوش آمد گویی به چشم میخورد.
سخن از بازگشت عصر طلایی بود؛ عصری که یهودیان در آن به حقوق شهروندی دست یافته بودند و بزرگان و اندیشمندان گوناگون عصر روشنگری از میانشان برخاسته بودند. به این ترتیب یهودیان دسته دسته به ناگهان از سرزمین آریاییان رخت بر میبستند و به ناکجا آبادی که به «ارض موعود» میمانست میکوچیدند. به زودی اما خانوادههای آلمانی در میهمانیهای صمیمانه شان شایعاتی از جنس دیگر رد و بدل کردند؛ شایعاتی که حاکی از کشتار دسته جمعی یهودیان داشت، در سرزمینی بیرون از آلمان و دور از چشم مردم.
با پیروزی متفقین در جنگ، پرده از رازی بزرگ برداشته شد. ماجرایی که گرچه در ابتدا به اعتراف خود نازیها کشتار 250 هزار یهودی را شامل میشد، اما آرام آرام در رسانهها ارقام و اعداد رشد بیشتری یافتند تا جایی که صحبت از کشتار یازده میلیون یهودی هم میشد.
اگرچه پیش از این مک گاهان روزنامه نگار، در سال 1876 گزارشی از خرمنها گوشت و پوست و استخوان در هم آمیخته از نسل کشی بلغارها توسط سپاه عثمانی برای «دیلی نیوز» نوشت، و گرچه کشتار بیرحمانه یک و نیم میلیون ارمنی نام «نسلکشی» را به فرهنگ لغات بشریت وارد کرده بود، اما آن چه این جنایت را هولناک تر از همیشه میکرد نه فقط تعداد کشتگان که روشهای کشتار آنان به دست آلمانها بود. بازماندگان منتظر مرگ در اردوگاهها و آن چه در آشویتس لهستان یافت شد و کشف گورهای دسته جمعی، همه حکایتی دهشتناک بر زبان میراندند: «زندانیان را برای حمام پشت دربهای اتاق گاز میبردند و دستور میدادند برهنه شوند و لباسهاشان را به قلابهای کنار در بیاویزند. سپس تا جایی که میشد اتاق را از زندانیان انباشته میکردند درها را محکم از بیرون میبستند. در این میان زندانیان که در انتظار خروج آب از دوشها بودند با وحشت، خیس از دانههای آبی زیکلون- بی (سم شیمیایی) که پس از اندک زمانی رویشان میریخت، جان میدادند. اجسادشان را به کورههای آدم سوزی میبردند و...».
هفتاد سال بعد
درست هفتاد سال پس از تصویب قانون شهروندی در آلمان، دکترمحمود احمدی نژاد رییس جمهور ایران که چهارم آبان ماه 1384 در سخنانی، حساسیت سران سیاسی کشورها را بر خود دو چندان کرده بود، 24 آذر ماه همان سال در یکی از سفرهای استانی خود در جمع مردم زاهدان هولوکاست را افسانه خواند و پیشنهادش درباره انتقال اسراییلیان به اروپا را تکرار کرد. سخنانی که بلافاصله واکنشهای شدیدی در ایران و جهان را میان اصحاب رسانه و اصحاب قدرت برانگیخت.
پیش از همه وزیر خارجه آلمان و صدر اعظم آن کشور، آنگلا مرکل «چنین سخنانی» را محکوم کردند، اما مطبوعات عرب به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سخنان احمدینژاد درباره اسرائیل حمایت کردند. گرچه سفیر جدید عربستان سعودی در آمریکا، شاهزاده «ترکی فیصل» در مصاحبهای که با روزنامه «واشنگتنپست» انجام داد، مدعی شد: «هولوکاست یک نسل کشی وحشتناک بود و یک واقعیت تاریخی است». او همچنین از جانب کشور خود گفت: «از نظر عربستان سعودی هولوکاست یک واقعیت تاریخی است و شما نمیتوانید آن را انکار کنید».
در حالی که هنوز این موج، یک دانشمند هستهای اسرائیل با اشاره به دویست کلاهک هستهای این رژیم، تأکید کرد: هر بمب اتمی اسرائیل، یک «هولوکاست» است. «مردخای وانونو» در گفتوگو با یک مرکز پژوهشی معتبر اظهار داشت: اسرائیل در حال آماده شدن برای استفاده از سلاح اتمی علیه ایران است. هر بمب اتم، یک «هولوکاست» جدید است که میتواند آدمها را بکشد، شهرها را نابود کند و موجودات را از بین ببرد.
سخنان یک سناتور امریکایی اما بیش از همه وقایع پیش رو را تصویر میکرد: بیل نلسون سناتور آمریکایی از کشورهای اروپایی خواست تا با فراخواندن سفرای خود از تهران روابط خود را با ایران قطع کنند. «نلسون» عضو کمیته نیروهای مسلح، در مقالهای در روزنامه «پالم بیچ پست» ادعا کرده بود: دولتهای سراسر اروپا، روسیه، و حتی کشورهای عربی اظهارات اخیر رئیسجمهوری ایران در خصوص نابودی اسرائیل و افسانه پنداشتن هولوکاست یهودیان را محکوم میکنند.
این سناتور آمریکایی در ادامه برای برخورد با ایران به سه راهکار اشاره کرده بود: دولتهای اروپایی باید برای ایران روشن کنند تا زمانی که احمدینژاد در قدرت هست، روابط عادی با تهران وجود نخواهد داشت؛ وی در ادامه خواستار فراخوانده شدن سفرای اروپایی از تهران و بازگرداندن سفرای ایرانی به خانههایشان شده است. وی گفته بود که ایران باید از شرکت در تعدادی از مجامع بین المللی محروم شود و با عنایت به اینکه بعید است کشورهای اروپایی چنین کاری را انجام دهند، معتقد است که آمریکا باید آنها را برای این کار تحت فشار قرار دهد.
نلسون راهکار دوم را این گونه مطرح کرد: دولت آمریکا باید تحریمهای چند جانبه را با هدف توقف برنامههای هستهای ایران بر این کشور تحمیل کند و برای این منظور از شورای امنیت سازمان ملل به عنوان نخستین گزینه یاد میکند. وی بر این باور است که اگر چین و روسیه با این مسأله مخالفت ورزیدند که به زعم وی غیر قابل توجیه است، آمریکا باید به سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس بگوید که زمان آن است تا این سه کشور اقدام به تحمیل تحریم اقتصادی علیه ایران بنمایند.
نلسون در سومین راهکار خود برای مقابله با ایران چنین نوشته بود: هنوز تدابیری وجود دارد تا آمریکا خود بتواند به تنهایی بر ایران اعمال فشار نماید که یکی از مهمترین آنها تحت فشار قراردادن حزبالله، اصلیترین اهرم ایران برای اعمال نفوذ در خاورمیانه است. ایالات متحده باید همراه با تهدید قطع کمک به لبنان، دولت بیروت که اخیراً از زیر چتر سوریه رها گشته است، این کشور را وادار کند که حزبالله را خلع سلاح و نیروهای مسلح خود رادر مرزها با اسرائیل مستقر کند. به گفته این سناتور دموکرات آمریکا، همچنین باید فعالیت شبکه تلویزیون ماهوارهای «المنار» حزبالله متوقف شود و با تحمیل ترکیبی از انزوای دیپلماتیک و رنج فشارهای اقتصادی بر شرکای ایران تنها ممکن است بتوان اظهارات سنتی و سیاستهای خطرناک ایران(!) را مهار کرد.
در ایران اما واکنش رسانهها به اظهارات رئیس جمهور تا مدتها محافظهکارانه بود و تنها یک مرکز پژوهشی در قم، اقدام به برپایی همایش اینترنتی با عنوان «همایش اینترنتی بررسی هولوکاست» کرد.
این مرکز که با نام باشگاه مطالعاتی تحقیقاتی صهیونیسمپژوهی (رصد) فعالیت میکند، در بیانیه فراخوان خود که 19 دی ماه 1384 منتشر شد اعلام کرد در راستای فعالیتهای پژوهشی و تبیین غوغاسالاریِ تبلیغاتیِ صهیونیسم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و رئیسجمهور محترم و نقد اسطورهپردازی صهیونیسم، اقدام به برگزاری همایش اینترنتی بررسی هولوکاست میکند.
ماجرای بعدی مسابقه کاریکاتوری بود که روزنامه همشهری برگزار کرد (1385). سیدمسعود شجاعیطباطبایی در گفتوگویی با همشهری درباره اهداف برگزاری این مسابقه گفته بود: «رادیو بی.بی.سی از من سئوال کرد که چرا جواب کار کاریکاتوریستهای دانمارک را با کشیدن کاریکاتور پیامبران دینهای دیگر نمیدهید؛ که من اعلام کردم دیگر پیامبران برای ما همانند پیامبر اسلام دارای قداست و ارزش بالایی هستند و نه تنها چنین کاری نخواهیم کرد، بلکه اگر در غرب نیز چنین کاری شود همین موضع را خواهیم گرفت. اسامی این پیامبران در قرآن، کتاب آسمانی ما آمده و حفظ حرمت آنها بر همه ما مسلمین واجب است.
متأسفانه سؤال اینجانب که چرا ارزش پیامبران الهی از جریان هولوکاست برای شما کمتر است، بیپاسخ ماند. ثانیاً: با وضع قوانین و جرائم سنگین که در ارتباط با حتی طرح تردیدآمیز داستان هولوکاست (مثلاً در فرانسه حداقل یک سال زندان و 300 هزار دلار جزای نقدی) و … شاید امکان پوشش خبری درست و کامل برای آنها نبود. مورخین برجسته اروپایی همانند روژه گارودی، ماکس وبر، پروفسور روبرت فوریسون، دکتر فردریک توبن، دیوید ایروینگ، آرمان امادروس و داریوژ راتایژاک که با بررسی اسناد تاریخی اثبات کردهاند ماجرای هولوکاست یک داستان ساختگی است و همگی اینها با اطلاق لقب «تجدیدنظرطلبان»، با محکومیتهای سنگین روبهرو شده و در بین آنها کار پروفسور فوریسون تا حد مرگ هم پیش رفته است. ثالثاً: مسائل طرح شده مانند این که چرا باید تاوان افسانه ساختگی هولوکاست را مردم مظلوم فلسطین بدهند، مورد توجه و علاقه غربیها قرار نگرفته است.»
کاریکاتورهای پیامبر اسلام(ص) در آغاز در یک روزنامه دانمارکی در ماه سپتامبر سال2006 میلادی منتشر شد و موجب حملات علیه سفارتهای غربی و حتی کشته شدن شماری از افراد گشت و پس از آن، بحث در مورد آزادی بیان(!) به انتشار مقالات، جر و بحث و تلاطم روشنفکران مبدل شده است. اما دفاع غرب از آزادی مطبوعات، با خیزش کارشناسان مسلمان اکنون بر روی دو موضوع حساس در طول60 سال گذشته یعنی هولوکاست آلمان نازی و نتیجه آن، ایجاد کشور اسراییل، متمرکز شده است.
وزیر ارشاد در مراسم اختتامیه واهدای جوایز این مسابقه بینالمللی که درموزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد با بیان اینکه فریبکاری صهیونیستها دردناکتر از گلولههایی است که برسر فلسطینیان میبارند گفت: «گلولههایی که برسر فلسطینیان میبارند آنقدر دردناک نیست که صهیونیستها به بهانه داستانی فریبکارانه به این جنایات دست میزنند. این قصه پرفریب بارها توسط چهرههای بیدار رسوا شده است، اما آخرین خط رسوایی را در دوره اخیر باید مدیون آقای احمدینژاد بدانیم که با شهامت زائدالوصفی به مصافی وارد شد که معلوم نبود پایان آن چگونه خواهد بود و این مسألهای است که هر منصفی به آن اعتراف میکند.»
مسابقات کاریکاتور دیگری نیز در ایران برگزار شد که بیشتر، مجموعههای وبلاگی برگزار کننده آن بودند. یکی از این وبلاگها خود را این گونه معرفی میکرد : «در غرب آزادی تفکر وجود ندارد. نمونه کاملا امروزیاش محاکمه و تبعید و زندانی کردن و کتاب سوزی اندیشمندان منتقد صهیونیسم و هولوکاست و قوانین دادگاههای نورنبرگ درکشورهای غربی و قانون دادگاههای توکیو در ژاپن و قانون فابیوس -گسو در فرانسه است. آنان که توهم توطئه را مطرح می کنند خودشان را به غفلت زده اند و مشخصاً برخی خود صهیونیست هستندو تابع نظریه کارل پوپر یهودی- صهیونیست. »
با تکرار سخنان رییس جمهور درباره هولوکاست و اسراییل در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بهمن ماه 84 وزیر امور خارجه لهستان اعلام کرد، این کشور به هیچ یک از محققان ایرانی اجازه نخواهد داد درباره ابعاد هولوکاست توسط آلمان نازی در خاک این کشور در جنگ جهانی دوم تحقیق کنند.
همان هنگام سفیر ایران در پرتغال که پیش از آن به عنوان سفیر تهران در لهستان فعالیت میکرد، در مصاحبه با یک رادیوی پرتغالی تصریح کرد که بنا بر محاسبات وی پس از بازدید از این اردوگاه که هماکنون به موزه تبدیل شده است، سوزاندن شش میلیون یهودی در این اردوگاه به 15 سال زمان نیاز داشت. موج محکومیت مورخینی که درباره هولوکاست تشکیک کردند، گستردهتر شد. پروفسور «روبر فوریسون» استاد سابق دانشگاه لیون نیز که به سبب زیر سؤال بردن هولوکاست از این دانشگاه اخراج شده است، در 11 جولای در دادگاه جنایی در پاریس محاکمه شد. دادگاه عالی اتریش نیز اروینگ 67 ساله را به خاطر یک سخنرانی در سال 1989 محکوم کرد. تجدیدنظر طلبانی در سراسر اروپا از جمله در اتریش، آلمان، بلژیک و هلند هم محاکمه شدند و برخی از آنها در زندان به سر میبرند.
خردادماه 84 هم که شاهد مهمترین رویداد ورزش فوتبال (جام جهانی 2006) بود با شایعات زیادی آغاز شد. یکی از گروههای اصلی یهودیان آمریکا به خانم «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان نامهای ارسال کرده و از وی خواسته بود موضع سختی درباره هر گونه برنامه محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران برای تماشای مسابقات جام جهانی اتخاذ کند. خاخام «ماروینهایر» بنیانگذار مرکز در این نامه تأکید کرده بود: «احمدینژاد هولوکاست را تکذیب و خواستار محو اسرائیل شده است. باورکردنی نیست که رئیس کشوری که به این سیاستها پایبند است به این رویداد ورزشی راه یابد. سفر به کشوری که قانون «نورنبرگ» در آن تدوین شد.» به هر حال ایران به مراحل بعدی جام جهانی راه نیافت گرچه از جانب مقامات رسمی فیفا حرفی در تایید این شایعات زده نشد.
اندکی پس از بازیهای جام جهانی، مسائل مربوط به هولوکاست موجب درگیریهایی در مجلس هم شد. نورالدین پیرمؤذن نماینده اردبیل در نطق پیش از دستور خود با انتقاد از عملکرد سیاست خارجی رئیسجمهور، از طرح مسایلی نظیر نقد هولوکاست توسط احمدینژاد و تبدیل چهره ایران به کشوری اتمی و خطرناک اعتراض کرد.
شماری از نمایندگان مجلس از جمله نماینده شهرکرد، نماینده بوشهر و نماینده دماوند بارها با فریاد اجازه سخنرانی را از او میگرفتند و ریاست مجلس نیز با تأکید بر حق آزادی بیان بر ادامه نطق پیرمؤذن اصرار میکرد و گفت: حسن این نطقها این است که مردم با دیدگاههای فکری نمایندگان آشنا میشوند. نهایتا تنی چند از نمایندگان مجلس با فریاد شعارهایی نظیر «هیهات من الذله» و «مرگ بر منافق» و اعلام عدد «دو دو» فضای جلسه را متشنج کردند و موجب قطع سخنرانی پیرموذن شدند که پس ازقطع مکرر سخنرانی، پیرموذن نهایتا نطق خود را در بین همهمه و اعتراض نمایندگان به پایان رساند.
ماجرای بزرگ دیگر اما برگزاری همایش بینالمللی «هولوکاست؛ چشمانداز جهانی» بود که بیستم آذر ماه در محل دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه ایران آغاز بهکار کرد. برگزاری این همایش که مخالفتها و موافقتهای گستردهای در جهان داشت با حضور پرشمار خبرنگاران خارجی به ویژه شبکههای خبری آمریکایی و اروپایی مواجه شد و شبکه خبری بی.بی.سی این همایش را به صورت زنده پخش کرد.
در افتتاحیه این همایش «منوچهر متکی» وزیر امور خارجه اعلام کرد: «هدف کنفرانس بین المللی هولوکاست در تهران، دادن امکان به اظهار نظر در مورد این واقعه تاریخی به آن دسته از دانشمندانی میباشد که این امکان را در اروپا که مدعی آزادی بیان است ندارند».
او همچنین گفته بود: «هیچ تفاوتی میان آن قربانیان بیگناهی که توسط نازیان کشته شده اند و آنهایی که در کره، ویتنام به قتل رسیدند و در عراق و افغانستان و فلسطین کشته میشوند وجود ندارد».
در آستانه برگزاری این همایش، وزارت امورخارجه آلمان در اعتراض به این همایش، کاردار ایران در برلین را احضار و خطاب به وی اعلام کرده که به عنوان کشوری که خود را در «جنایات» نازیها مسئول میداند، زیر سؤال بردن واقعیت هولوکاست را غیرقابل قبول میداند. پیشتر نیز کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد گفته بود که از برگزاری هرگونه همایشی که در آن در مورد واقعیت هولوکاست ابراز تردید شود، اظهار تأسف میکند.
شرکتکنندگان در این کنفرانس در دو نوبت صبح و عصر و در شش جلسه شامل «هولوکاست؛دیدگاههای نوین»، «هولوکاست؛ آمار، ارقام و واقعیتها»، «هولوکاست؛ اسناد تاریخی»، «نازیسم، هولوکاست و صهیونیسم»، «هولوکاست؛ آثار و پیامدها» و «هولوکاست؛ چشم انداز جهانی» به بررسی این موضوع مهم جهانی پرداختند.
کمی قبل از پایان همایش «بررسی هولوکاست؛ چشم انداز جهانی» اعضای شرکت کننده در این کنفرانس، کمیته حقیقت یاب به دبیرکلی دکتر محمدعلی رامین به منظور کشف حقیقت هولوکاست و بررسی در این خصوص را تشکیل دادند. روبرت فوریسون، مورخ و استاد دانشگاه سوربن فرانسه ضمن اعلام این خبر گفته بود: اعضای این کمیته را محققانی از کشورهای فرانسه، ایران، بحرین، اتریش، کانادا، آمریکا، سوریه و سوئیس تشکیل میدهند و هم چنین دکتر محمدعلی رامین به اتفاق آرا به عنوان دبیرکل این کمیته تعیین شد.
دکتر رامین، دبیرکل این کمیته نیز گفته بود: اعضای این کمیته نژادپرست و مخالف قوم خاصی نیستند، بلکه تنها به دنبال حقیقت به منظور آزادی واقعی بشریت میباشند. رامین در این گفتوگو با عنوان کردن اینکه از سالها پیش، طرح موضوع بازخوانی پرونده هولوکاست را دنبال میکرده است، اظهار داشت، انتقاداتی نسبت به چگونگی ورود رئیسجمهور به این موضوع که تلویحا به نفی هولوکاست میانجامید، دارد.
وی همچنین درباره موضوع کنفرانس هولوکاست گفت که ایده برگزاری کنفرانس یادشده به شکلی غیردولتی از سوی وی مطرح شده بود، اما در نتیجه مباحث صورت گرفته، تصمیم به برگزاری آن از سوی وزارت خارجه گرفته شد. وی در این گفتوگو به تفصیل از دستاوردهای بازخوانی پرونده هولوکاست برای جهان اسلام و ایران سخن گفت و این پرونده را نخستین پروندهای دانست که طی آن ما در مقام داور و ملتهای اروپایی در مقام شاکی و دولتهای اروپایی به عنوان متهم در مظان محاکمه قرار گرفتهاند.
ماجراهای بیشتری اما بعد از برگزاری این همایش اتفاق افتاد. حامیان هولوکاست بلافاصله به مقابله به مثل با همایش تهران پرداختند. خبرگزاری فرانسه در گزارشی از برگزاری کنفرانسی در برلین خبر داد که در آن افرادی که این خبرگزاری از آنها به عنوان «کارشناسان و محققان بینالمللی» یاد کرده، بازنگری در مسأله هولوکاست بهخصوص در همایش تهران را محکوم کردند.
گزارش خبرگزاری فرانسه از کنفرانس هولوکاست در برلین حاکی است که شرکتکنندگان میخواهند در این شهر، که در آن هیتلر طرح هولوکاست را ریخت، به مقابله با دیدگاههای محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایران بپردازند. «رائول هیلبرگ» نویسنده کتابی با نام «نابودی یهودیان اروپا» که از آن به عنوان یکی از کتب مرجع درباره هولوکاست یاد میشود، اعلام کرد: «گمان نمیکنم بشود با کسانی که هولوکاست را انکار میکنند، بحث کرد.»
«توماس کروگر» رئیس مرکز فدرال آموزشهای سیاسی آلمان که نشست برلین را سازماندهی کرده است اعلام کرده این کنفرانس در راستای مباحثه درباره دیدگاه احمدینژاد صورت میگیرد که وجود هولوکاست را زیر سؤال بردهاست.
پس از تصویب قطعنامه، هولوکاست حجم کمتری در خبرهای کشور را به خود اختصاص داد اما «بازتاب» در گزارشی شگفت که سپس با متن کامل و فایل صوتی سخنرانی همراه شد نوشت اولین کسی در ایران که بعد از انقلاب بحث تشکیک در موضوع هولوکاست را مطرح کرده سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات بوده است.
او در این سخنرانی به نقل از «دوستان نازیست و نئو نازیست خود» حداکثر شمار کشتگان یهودی اردوگاهها را 250 هزار تن بیان کرده و سخنانش را پیرامون افسانهپردازی صهیونیستها درباره هولوکاست به نیت اشغال اراضی فلسطین ادمه داده بود. در این گزارش آمده: «سعید امامی، معاون وقت امنیتی وزارت اطلاعات، ده سال پیش، نخستین مقام رده بالای ایرانی بود که بحث زیر سؤال بردن کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم را مطرح کرد. بنا بر بررسیهای خبرنگار «بازتاب»، سعید امامی که معاونت امنیتی وزارت اطلاعات را در دوره علی فلاحیان بر عهده داشت، در سال 1375 و پس از برگزاری انتخابات مجلس پنجم، در جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخی در دانشگاه بوعلی همدان با تشکیک در آمار رسمی شش میلیون کشته یهودی در جنگ جهانی دوم، رقم این کشتار را 250 هزار نفر اعلام میکند»