سه‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۷
۰ نفر

ارسلان مرشدی: جنگ هشت‌ساله ایران و عراق طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم است؛ قرنی که در واپسین سال‌های نیمه دوم آن، سازمان ملل متحد از زیر آوارهای ویرانگر جنگ دوم جهانی سر برآورد تا بانی و حامی جهانی توأم با صلح، آرامش و امنیت باشد.

اما در طول شش‌دهه از عمر این سازمان، چنین رؤیایی کمتر تعبیر یافته است. جنگ ایران و عراق یکی از رویاهای نافرجامی است که به باور بسیاری به‌دلیل استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی به نبردی خارج از چارچوب‌های جنگی مبدل شد تا پس از گذشت دو‌دهه از پایان آن هنوز زخم‌های بی‌شمارش التیام نیابد؛ به‌کارگیری و استفاده گسترده عراق از تسلیحات کشتارجمعی شیمیایی تنها یکی از این زخم‌هاست.

در تقویم، روزشمار 22 آوریل 1915 روز تولد جنگ افزارهای شیمیایی است؛ روزی که شهر ایپر بلژیک توسط ارتش آلمان با استفاده از کپسول‌های محتوی گاز خفه‌‌کننده کلر مورد حمله قرار گرفت و هزاران نفر از سربازان متفقین از پای درآمدند. یک دهه پس از این حادثه، استفاده از سلاح‌های شیمیایی به موجب پروتکل 1925 ژنو ممنوع اعلام شد. این ممنوعیت در طول جنگ جهانی دوم هم ادامه یافت و حتی تا پیش از تجاوز عراق به ایران در سال 1980 از این سلاح‌ها به‌صورت وسیع در هیچ جنگی استفاده نشد.

با این حال برای نخستین بار پس از آن سال‌ها عراق از تسلیحات شیمیایی علیه مردم غیرنظامی در مناطق مسکونی ایران و کردستان عراق استفاده کرد؛ مردمی بی‌دفاع که فاقد هرگونه امکانات حفاظتی بودند. اوج این جنایات هم به بمباران‌های شیمیایی سردشت در 7 تیر ماه 1366 با بیش از 4 هزار و 500شهید و مصدوم و حلبچه در 25 اسفند ماه 1366 با بیش از 5 هزار کشته و ۹ هزار نفر مصدوم برمی‌گردد.

البته پیش از آن و هنگامی که جنگ به نیمه‌های خود رسید عراق با عطف به ضعف‌های خود آشکارا و بی‌پروا و در یک سکوت رسانه‌ای اقدام به استفاده از سلاح‌های نامتعارف کرد و هزاران زن و مرد را در مناطق جنگی و غیرجنگی به کام فرشته مرگ فرو برد.

لارنس.جی. پاتر و گری.جی.سیک در کتاب «ایران، عراق و میراث یک جنگ» روایتگر داستان بازماندگان سلاح‌های شیمیایی ارتش عراق هستند. لارنس پاتر، معاون دفتر امور بین‌الملل و گری سیک، مدیر سابق مؤسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه کلمبیا با ارائه اسناد و مدارک خرید و فروش این سلاح‌ها، از نقش کشورهای دیگر پرده برمی‌دارند. گری سیک در میدل‌ایست ژورنال می‌نویسد که در حقیقت سازمان ملل و قدرت‌های پشت پرده آن هر جایی که لازم بدانند و منافع آنها را تأمین کند دست به اقدام می‌زنند و نمی‌توان گفت که چه موقع این سازمان یک سازمان ملل است و چه موقع یک سازمان غیرملل محسوب می‌شود.

غرب شریک جنایات رژیم عراق

جورج بوش پسر، رئیس‌جمهوری سابق ایالات متحده آمریکا در سخنرانی سالانه خود در کنگره در ژانویه 2003 و در روزهایی که واشنگتن تمام تلاش خود را برای اقناع جامعه جهانی در تهاجم به عراق بسیج کرده بود به موضوع سلاح‌های کشتار جمعی این کشور پرداخت. این امر بهانه‌ای شد تا بوش پسر، دیکتاتوری که خطرناک‌ترین سلاح‌های جهان را در دست دارد و قبلاً آنها را علیه مردم خود و دیگران استفاده کرده، رژیم تروریستی بداند که بی‌هیچ مجوز شورای امنیت می‌بایست مورد تهاجم قرار گیرد؛ بی‌توجه به آنکه این خود ایالات متحده بود که به تجهیز این کشور پرداخت و هنگامی که ایران آماج این حملات شیمیایی بود آمریکا سکوت کرده بود.

البته پیشینه تلاش عراق برای دستیابی به تسلیحات شیمیایی به دهه 1960 بر می‌گردد، زمانی که رژیم بعث عراق با توجیه مقابله با رژیم تل‌آویو در اواخر دهه 1960 به فکر تحقیق برای تولید عوامل سلاح‌های شیمیایی افتاد و در اواسط دهه 1970 تأسیساتی در بیابان‌های ۷۰ کیلومتری بغداد تحت پوشش پروژه ۹۲۲ و با نام شرکت تولید کود شیمیایی ایجاد کرد. اما آوریل۱۹۷۴ نخستین جرقه عملی استفاده از سلاح‌های شیمیایی در عراق زده شد. طی سال‌های بعد عراق به 2عامل شیمیایی گاز خردل و طاعون تجهیز شد و در پادگان‌های التاجی در غرب بغداد و کرکوک و موصل مواد و عوامل شیمیایی را ذخیره کرد. بعدها هم کارخانه‌های تولید را در عکاشه، القائم، سلمان پاک، التاجی، الفلوجه و سامره با پوشش فریبنده کود شیمیایی ایجاد کرد.

آمریکا هم در این راستا نخستین بار در سال 1978 یعنی 4 سال پس از عزم جدی عراق برای توسعه تجهیزات شیمیایی، محموله آنتراکس را به بغداد فرستاد. در سال 1983 رونالد ریگان، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، دونالد رامسفلد را به‌عنوان فرستاده ویژه برای ملاقات با صدام حسین فرستاد. در مارس 1984 وقتی که سازمان ملل طی گزارشی، بغداد را به‌دلیل استفاده از گاز سمی علیه سربازان ایران محکوم کرد، رامسفلد در حال ملاقات با طارق عزیز، وزیر خارجه عراق بود.

در سال 1986 پنتاگون افسرانی را به عراق فرستاد تا بتوانند قدرت نیروی هوایی ارتش را افزایش دهند. البته در طول این سال‌ها شرکت‌های آلمانی، فرانسوی، بلژیکی و روسی تأمین‌کننده این گازهای شیمیایی بودند. همان سال هم بوش پدر جواز صدور قارچ‌های ویروسی برای استفاده نظامی در عراق را صادر و قرارداد یک میلیارد دلاری یک شرکت آمریکایی با عراق را تصویب کرد. پس از حمله به حلبچه، انگلیس هم تجهیزات نظامی به عراق فرستاد. البته آمریکا درسال 1988 مانع از آن شد که شورای امنیت سازمان ملل، عراق را به خاطر جنایات سردشت و حلبچه محکوم کند.

انحراف افکار و دیپلماسی انکار رسانه‌ای

هفته نامه فارن ریپورت همان سال‌ها در گزارشی فاش کرد که عراق در جنگ خود علیه ایران از یک نوع گاز مهلک فلج‌کننده اعصاب استفاده می‌کند که گفته می‌شود این گاز از انواع V است. این گاز به قدری کشنده است که تنها درصورت تماس چند قطره از آن با پوست بدن، موجب مرگ می‌شود. این گاز توسط روسیه و آلمان شرقی تولید می‌شود و از طریق آلمان شرقی در اختیار عراق قرار می‌گیرد. پس از این عوامل، شیمیایی به‌مراتب خطرناک‌تری همچون سم قارچی، گاز اعصاب تابون، تارول و ده‌ها نوع سلاح مرگبار دیگر به کار گرفته شد.

اما عراق با برخورداری از حمایت بنگاه‌های رسانه‌ای غرب و شرق سعی می‌کرد تمام واقعیات را انکار و حتی به نوعی انگشت اتهام را متوجه ایران سازد. این انحراف افکار و دیپلماسی انکار رسانه‌ای تا به‌ آنجا ادامه یافت که عراق بی‌محابا در گستره‌ای وسیع از تسلیحات شیمیایی بهره می‌گرفت و ایران را متهم به استفاده از آن می‌کرد. در این میان هم سازمان ملل متحد در قطعنامه ۵۸۲ و در بند ۲ آن از به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی در جنگ ایران و عراق تنها اظهار تأسف کرد.

اگر چه عراق از همان سال ابتدای جنگ از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کرد، اما سال 1365 سال مصدومیت شیمیایی بیش از ۱۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی بود. یک سال بعد و پس از فرستادن هیأت تحقیق سازمان ملل و جمع‌آوری اسناد و ارائه گزارش به شورای امنیت، این شورا بیانیه‌ای صادر کرد که در آن بدون آوردن نام عراق، استفاده مکرر از سلاح‌های شیمیایی را محکوم کرد. 40 روز پس از این بیانیه عراق در یک حمله شیمیایی شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد؛ شهری که به گواهی اسناد و مدارک سازمان‌های بین‌المللی نخستین شهر قربانی تسلیحات شیمیایی پس از انفجار هسته‌ای در هیروشیماست.

بمباران شیمیایی سردشت از سوی رسانه‌ها و بنگاه‌های خبری و حقوق بشری بین‌المللی با یک خفگی خبری همراه شد و تنها چند روز پس از این فاجعه انسانی، نیویورک تایمز نوشت که این عمل از هر جهت و به هر مفهوم، یک جنایت جنگی است که با انکارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه‌های غیررسمی در مورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه درآمیخته است.

با ادامه سکوت مجامع بین‌المللی، عراق با ادامه حملات شیمیایی در مناطق قشن، دوقلو و اسپیدار تعداد زیادی از نیروی نظامی و غیرنظامی را مصدوم و شهید کرد. بعد از این حمله در اسفند ماه فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه رخ داد که بیش از ۹ هزار نفر مصدوم و 5 هزار کشته بر جای گذاشت. در پی این حادثه گاردین حمله شیمیایی عراق به حلبچه را بزرگ‌ترین جنایت جنگی عراق خواند. در پی این حمله ایران از دبیر کل خواست هیأتی را برای تحقیق به منطقه اعزام کند ولی دبیرکل اعلام کرد از آنجا که حلبچه جزو قلمرو ایران نیست منع حقوقی برای این بازرسی به‌وجود می‌آید.به نوشته آویگر ورهاسل کورن در کتاب «توفان بی‌پایان عراق؛ سلاح‌های سمی»؛عراقی‌ها دکترین تعرض مؤثر را که جنگ شیمیایی در آن گنجانده شده بود در پیش گرفتند.

در طول سال‌های 1359 تا 1362 عراق در جبهه‌های غرب و میانی به‌صورت محدود از سلاح‌‌های شیمیایی استفاده کرد، اما وسیع‌ترین حمله شیمیایی در عملیات‌های خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 4 و 5 و 8 و حلبچه و دیگر حمله‌های متعدد ارتش عراق بود که تا پایان جنگ در جبهه‌های مختلف ادامه یافت. البته عراق در سال‌های پایانی جنگ که شکست را احساس می‌کرد به شکلی لجام گسیخته و دیوانه‌وار از تسلیحات شیمیایی حتی علیه غیرنظامیان استفاده می‌کرد. روستاهای بانه، مریوان، سرپل ذهاب، حلبچه، مهران، خرمشهر، شلمچه، نودشه و اشنویه در این سال‌ها بارها هدف حملات شیمیایی عراق واقع شدند. در همین حال رسانه‌های خبری غرب در برابر این جنایت‌‌ها تا آنجا که در توان داشتند سکوت اختیار کرده بودند.

به رغم گذشت بیش از دو دهه از فاجعه استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ هشت‌ساله علیه ایران، هنوز پیامدهای انسانی و زیست‌محیطی آن تهدیدی برای سلامت قربانیان و محیط‌زیست است؛ جنگی که به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی علیه ایران توسط عراق در آن نسل کشی، جنایت علیه بشریت، نقض آشکار معاهدات بین‌المللی و جنایت جنگی به شمار می‌رود.

اما سکوت و انفعال مجامع بین‌المللی در قبال این جنایت‌ها، گنجانیده نشدن این جنایات در فهرست اتهامات جنایتکاران حزب بعث و عدم‌پرداخت غرامات جنگی و سعی در تحریف این واقعیت که ایران پس از ژاپن بزرگ‌ترین قربانی سلاح‌های کشتار جمعی است خود نشان از راهبرد دوگانه سازمان‌های حقوق بشری تحت سیطره کشورهای غربی است چرا که انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا و دیگر کشورهای ائتلاف بین‌المللی همان سال‌ها می‌دانستند که عراق در گستره‌ای وسیع از تسلیحات شیمیایی علیه ایران و مردم عراق استفاده می‌کند، ولی بیش از یک‌ونیم دهه سکوت پیشه کردند و در موضع انفعال فرورفتند تا ابتدای دهه 1990 و هنگامی‌که منافع و مصالح‌شان در کویت و خلیج‌فارس به خطر افتاد، روزه سکوت را شکستند و سال‌های بعد که تاب و تحمل این خطر خود پرورده بالقوه را نداشتند فارغ از تمامی معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی در مارس 2003 این کشور را زیر چکمه‌های خود به بهانه یافتن همان سلاح‌هایی اشغال کردند که خود به آنها داده بودند و البته هیچگاه هم خبری از آن تأسیسات کشتارجمعی که در 45 دقیقه می‌توانست لندن را با خاک یکسان کند، نشد.

هنوز پس از 20سال از پایان جنگ تحمیلی گویا جهان قادر نیست سکوت خود را در برابر جنایت‌های جنگی رژیم صدام بشکند و فقط به جنایت‌های سردار شکست خورده قادسیه در عراق اکتفا می‌کند. جمهوری اسلامی ایران نیز هنوز زخم خورده از این همه جنایت در انتظار بازخواست مجامع بین‌المللی و دریافت غرامت جنگی است. این پرسش هنوز مطرح است که چرا کویت توانست غرامت جنگی را که به آن کشور تحمیل شده بود بگیرد ولی ما هنوز در خم یک کوچه‌ایم؟

کد خبر 103077

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دفاع-امنیت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز