یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۵:۰۰
۰ نفر

نیما بهدادی‌مهر : سینمای کمدی گرچه به‌دلیل قابلیت‌های نهفته در انتقال مفاهیم، مهم‌ترین گونه سینمایی قرن اخیر است.

 

اما آنچنان که باید جایگاه واقعی خود در سینمای ایران را پیدا نکرده است و اگرچه غالب فیلم‌های پرفروش دهه80 کمدی بوده‌اند اما با نگاهی دقیق متوجه می‌شویم که اکثر این آثار، مبتنی بر قواعد آشنای فیلمفارسی‌ها به قصه گویی و بسترسازی سطحی در شیوه برقراری ارتباط میان کاراکترها پرداخته‌اند و به همین علت آنچه در این عرصه رسانه‌ای بیش از همه موارد به چشم می‌آید نوعی سهل‌گیری نسبت به جریان اصلی سینمای کمدی ایران است که برآیندش با قواعد اجرایی حقیقی در اینگونه سینمایی تطابقی ندارد و اگر به لیست آثار کمدی پس از انقلاب اسلامی نگاهی بیندازیم جز چند نمونه اصیل و شاخص از موقعیت‌سازی‌ کمیک برآمده از نگاه نمادین و هجوگونه، در باقی موارد با معجونی از رقص، آواز، ابتذال پنهان در کلام و تصویر، استفاده مبتدیانه از کلیشه‌ها و بسیاری از گاف‌های تصویری، کلامی و فنی روبه‌رو می‌شویم که سینمای کمدی ایران را تنها در حوزه سرگرم‌سازی‌، آن هم به وسیله شوخی‌های سردستی و کلیشه‌ای و بهره‌گیری غیرخلاقانه از قواعد جواب پس‌داده در این ژانر محدود کرده است.

فضایی که به آن اشاره شد وضعیت کمدی را در شرایط کنونی ترسیم می‌کند و ژانر پولسازی که در گذشته به واسطه تعریف صحیح از سرگرم‌سازی‌ و پیام دهی کیفیتی دوچندان به سینمای ایران بخشیده بود و گاه نقدی گزنده را نسبت به شرایط ارائه می‌داد، اکنون به‌دلیل همان پیشینه انتقادی در سیطره کلیشه‌ها قرار داده شده و بیان نقد از دریچه کمدی نسبت به ناکارآمدی‌ها در پرتو چنین شرایطی به رؤیایی زیبا می‌ماند. از زاویه‌ای دیگر در تحلیل حضور مداوم، تولیدات اصیل کمیک در صدر جداول فروش سینماها، به شاخصه‌های مهمی چون نقد فرهنگ شهری، نقد ساختارهای سیاسی و نگاه فانتزی و کاریکاتوری به مناسبات اجتماعی برآمده از ویژگی‌های درونی آدم‌ها برمی‌خوریم که آثار تولیدی این ژانر را از منظر ماندگاری و اثربخشی به بالاترین سطح مطلوبیت اجتماعی رسانده است.

بر مبنای این بینش می‌توان به آثاری چون خواستگاری (مهدی فخیم‌زاده)، اجاره‌نشین‌ها (داریوش مهرجویی)، روز باشکوه (کیانوش عیاری)، همسر (مهدی فخیم‌زاده)، روز فرشته(بهروز افخمی)، آدم‌برفی (‌داوود میرباقری)، مرد عوضی (محمد‌رضا هنرمند)، مرد‌آفتابی (همایون اسعدیان)، دختر شیرینی‌فروش (ایرج طهماسب)، عینک دودی و دختر ایرونی (‌محمد حسین لطیفی)، لیلی با من است (‌کمال تبریزی)، مومیایی3 (‌محمدرضا هنرمند)، نان، عشق و موتور‌هزار (ابوالحسن داوودی)، مکس (سامان مقدم)، مارمولک (‌کمال‌تبریزی)، آتشکار (‌محسن امیر‌یوسفی)، پسر آدم، دختر‌حوا (رامبد جوان)، سن‌پطرزبورگ (‌بهروز افخمی)، خروس جنگی (مسعود اطیابی) و ورود آقایان ممنوع (‌رامبد جوان) اشاره داشت که نمونه‌های قابل‌قبول و مطرح کمدی ایرانی هستند اما در کنار این لیست، به سیاهه‌ا‌ی بی‌ارزش می‌رسیم که تنها با هدف کسب سود، تمامی آنچه در عالم واقعیت، مصداق ابتذال و هزل هستند در متن تصویری خود دارند و از بد روزگار مشاهده می‌شود که جامعه نیز با اقبال نشان دادن نسبت به این آثار، حجم تولیدی آنها را افزایش می‌دهند.

فیلم‌هایی چون دلداده، زندگی شیرین، چراغ قرمز، دردسر بزرگ، زن بدلی، انتخاب، افراطی‌ها، چشمک، شیر و عسل، ناسپاس، سه‌گانه آقای کارگردان و آثاری از این دست به‌عنوان مصادیق بارز بی‌اخلاقی و ابتذال پنهان، مولفه‌هایی را در جانمایه بیان و تصویر خود به کار بردند که منافی ارزش‌های دینی است و به نوعی یک اقدام نابهنجار فرهنگی و هنری محسوب می‌شود.برآیند آنچه به آن اشاره داشتیم سینمای کمدی را از اصالت محتوایی و فرمی به بی‌مقداری و بی‌هویتی فنی و مفهومی رسانده و استقبال جامعه از این دست آثار به هیچ وجه نمی‌تواند توجیهی بر ادامه تولید این فیلم‌ها باشد.

کد خبر 137332

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز