یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۵:۵۹
۰ نفر

گروه ادب و هنر: «حال سینما خوب است؟» در شرایط فعلی پاسخ‌دادن به این سؤال کار بسیار راحتی است؛ با قاطعیت هم می‌توان پاسخ داد.

وضعیت حاکم بر نحوه صدور پروانه ساخت، بازبینی مجدد فیلم‌هایی که دارای پروانه نمایش هستند، اکران فیلم‌هایی که حساسیت‌هایی را برانگیخته و در نهایت جنجال‌آفرینی‌شان به ضرر همه سینما تمام شد، ماجرای ریل‌گذاری دوستان معاونت سابق سینمایی که حالا صاحب عنوان سازمان سینمایی شده‌اند، فروش پایین فیلم‌های روی پرده، تداوم اختلافات صنفی و ادبیات سخیفی که خروجی این اختلاف‌هاست، امتناع حوزه هنری و شهرداری از نمایش فیلم‌های مسئله‌دار و انبوهی مشکل و مسئله دیگر نشان می‌دهد که حال سینمای ایران اصلا خوب نیست! اذعان به این نکته هم نه سیاه‌نمایی است و نه سیاسی‌کاری، باید گفت کسانی که به چشم خود همه این مشکلات را می‌بینند و سعی در انکارش دارند، سیاسی‌کاری می‌کنند. مسئله سینمای ایران در بحران‌هایی که این روزها دچارش شده و متاسفانه هر روز هم بر عمقش افزوده می‌شود، مسئله فقدان برنامه استراتژیک از سوی مدیران فرهنگی است.

پس از گذشت نزدیک به 3سال از حضور جواد شمقدری و همراهانش حالا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که سینمای آرمانی‌ای که وعده‌‌اش داده شده بود، آیا همین موجود نحیف و بیماری است که اکنون ملاحظه‌اش می‌کنیم؟

تشکیل شورای عالی سینما با حضور شخص رئیس‌جمهور چه گره‌ای از سینما گشود؟ مصوبات این شورا چقدر اجرایی شد؟ با تشکیل سازمان سینمایی کشور جز اینکه تشکیلات مدیران عریض و طویل‌تر شود، چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟ سرنوشت پروژه‌های فاخر سینما چه شد؟ و چرا همچنان اغلب پروژه‌ها به کارگردانان کم‌تجربه و بعضا کم‌استعداد سپرده می‌شود؟ برای اینکه مصداقی به مشکلات سینما بپردازیم، بد نیست مقایسه‌ای میان فروش فیلم‌ها در فروردین سال90 و فروردین امسال انجام دهیم. کاهش نزدیک به 600میلیون تومانی در حالی که بهای بلیت افزایش یافته است، نشانه چه چیزی است؟ فیلمی که 800میلیون تومان هزینه تولیدش شده در طول 2 هفته اکران به زحمت 10 میلیون تومان فروخته است. پرفروش‌ترین فیلم اکران بهاری، «قلاده‌های طلا» است که در تهران یک میلیارد و 230 میلیون تومان فروخته که رقم قابل قبولی است ولی فکر می‌کنید امسال چند فیلم میلیاردی خواهیم داشت؟

«نارنجی‌پوش» به‌عنوان دیگر فیلمی که فروش آن قابل قبول به نظر می‌رسد در 3 هفته اکران از نیم میلیارد تومان گذر کرده است. در نظر داشته باشیم که این فروش‌ها با بهای متوسط بلیت 4‌هزار تومانی به‌دست آمده‌اند. در شرایط فعلی فیلمی که با رقمی کمتر از یک میلیارد تومان با گیشه خداحافظی کند، قطعا قافیه را باخته‌است. فیلمی که 2‌سال پیش با 400‌میلیون تومان هزینه ساخته شد حالا تولیدش بالای 700‌میلیون تومان هزینه دارد. چنین فیلمی برای بازگرداندن هزینه تولیدش باید یک میلیارد تومان بفروشد که تازه از این رقم نیمی به پخش‌کننده و سینمادار می رسد و باید صاحب فیلم خوش اقبال باشد که موسسات شبکه نمایش خانگی با قیمت خوبی رایت ویدئویی فیلمش را بخرند. در چنین شرایطی، طبیعی است که جریان تولید دچار اختلال شود و سینماگران برای بقا چشم به منابع دولتی داشته باشند. نمی‌توان انکار کرد که بخش عمده‌ای از دعواهای امروز اهالی سینما، بر سر پول است؛ پولی که مدیریت فرهنگی به سلیقه خود به برخی از سینماگران می‌دهد و به برخی نمی‌دهد! این همان سینمایی است که قرار بود از تصدیگری دولت در آن کاسته شود ولی روندی که در پیش داریم ما را به تدریج به دوران دهه60 باز‌می‌گرداند.

سینمای ایران که هنوز و با تمام این مشکلات و بی‌مهری‌ها بهترین سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی است، سینمایی که حالا جایزه اسکار را در تابلوی افتخاراتش دارد و تعداد سینماگران خوش‌قریحه و متعهدش کم نیستند، شایسته روزگاری بسیار بهتر از امروز است. اگر همتی باشد سینمای ایران می‌تواند به روزهای خوبش بازگردد.

کد خبر 169246

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز