یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۵:۴۶
۰ نفر

دعوای تاریخی محموددولت‌آبادی و مسعودکیمیایی بر سر فیلم «خاک» را علاقه‌مندان جدی‌ای که کمی تاریخ سینما خوانده‌اند از بردارند.

سینمای ایران

«اوسنه باباسبحان» نوشته دولت‌آبادی توسط شاخص‌ترین کارگردان سینمای ایران در دهه50، مبدل به فیلمی شد که تغییرات فیلمساز در داستان، داد نویسنده‌اش را درآورد. دولت‌آبادی جدای از جزوه «باباسبحان در خاک» که هنگام اکران فیلم منتشرش کرد و کیمیایی بی‌پاسخش گذاشت، در سال‌‌های بعد دامنه اعتراضش را چنان گسترش داد که مدعی شد «گوزن‌ها» نیز براساس نمایشنامه «تنگنا»ی او ساخته شده و این‌بار خالق گوزن‌ها سکوتش را شکست و پاسخ داد که به وقار 10‌جلدی «کلیدر» باشید، آقای دولت‌آبادی! می‌گویند: نویسنده «تنگسیر» هم همه عمر ابراز پشیمانی می‌کرد که چرا اجازه داده امیر نادری رمانش را فیلم کند و اینکه چرا او داستانش را خراب کرده.

حالا سال‌هاست که فیلم نادری امکان اکران ندارد و رمان آقای نویسنده، همچنان تجدید چاپ می‌شود. جز یکی دو استثنا می‌توان بازهم مثال‌هایی تاریخی از رابطه نه‌چندان حسنه اهالی سینما و اهالی ادبیات زد. یکی از این استثناها هوشنگ‌مرادی‌کرمانی است که بیشترین میزان اقتباس سینمایی از روی آثار او انجام گرفته است. از «قصه‌های مجید» گرفته (کیومرث‌پوراحمد یک سریال و 3فیلم سینمایی مستقل براساس‌اش ساخت)تا «تک‌درخت‌ها»ی سعید ابراهیمی‌فر(که هرگز اکران نشد) و «مربای شیرین» که مرضیه برومند فیلمش را ساخت تا «مهمان مامان» مهرجویی و... .و مهرجویی به عنوان کارگردانی که بیشترین اقتباس را از ادبیات معاصر انجام داده شاید تنها فیلمساز ایرانی باشد که با این میزان همنشینی و همراهی با ادبیات، اعتراضی را به خود ندیده. جز ماجرای اکران «پری» در آمریکا که آن اعتراض نه به شیوه اقتباس که به رعایت نشدن قانون کپی‌رایت بود و معترض نه شخص سالینجر که وکیل او بود.

مورد عجیب مهرجویی معمولا به روح داستانی که انتخاب می‌کند وفادار می‌ماند و اغلب فیلمنامه را نیز با همراهی و همکاری نویسنده داستان می‌نویسد. در بافت داستان هم تغییر فاحش نمی‌دهد به همین دلیل است که نویسنده پس از دیدن فیلم، مغبون و معترض نمی‌شود. حالا اما سال‌هاست که مهرجویی هم ترجیح می‌دهد طرح‌های خودش را فیلم کند و از آخرین اقتباسش از ادبیات معاصر 8سالی می‌گذرد.

نسل تازه سینماگران مستقل نیز ترجیح می‌دهند بروند سراغ متون خارجی؛ مثل فیلم خوب بهرام توکلی، «اینجا بدون من» که براساس «باغ وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز ساخته شد و مثال دیگر نمونه‌ای از سال‌های نه چندان دور است؛ «شب‌های روشن» که اقتباسی آزاد از داستانی به همین نام نوشته داستایفسکی است یا «جنایت» محمدعلی سجادی که اقتباسی از داستان نامدار نویسنده شهیر روس، «جنایت و مکافات» بود.

آخرین اقتباس‌های صورت گرفته از داستان‌های ایرانی هم فیلم‌های خوبی از کار درنیامدند. داستان جسورانه «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمددهقان دربرگردان سینمایی تبدیل به فیلم خنثی و محافظه‌کارانه «پاداش سکوت» شد.

داستان پرآوازه «گاو خونی» قربانی ایده‌های جاه‌طلبانه بهروز‌افخمی‌ای شد که پس از «شوکران» گویی دیگر انگیزه‌ای برای داستان تعریف کردن ندارد و اگر هم گاهی به صرافت این کار می‌افتد(مثل نیمه اول «سن‌پترزبورگ») خیلی زود حرفش را پس می‌گیرد. در مورد گاو خونی به نظر می‌رسد که از همان ابتدای کار گام‌ها به خطا برداشته شده و اثری از نویسنده انتخاب شده که مناسب اقتباس در سینما نیست.

کد خبر 171185

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز