نام مرضیه برومند با نوستالژی‌های بسیاری برای همه رده‌های سنی همراه است. مدرسه موش‌ها، زی زی گولو، الو الو من جوجوام، خونه مادر بزرگه و. . . همه از آثاری است که با خاطره‌های ما گره خورده است.

سریال آب پریا

شنیدن نام هرکدام از آنها خاطره‌ای است و دیدن دوباره و دوباره هرکدام از این آثار خود دنیایی جدید است؛ دنیایی خیالی و فانتزی که مخاطب از حضور در آن لذت می‌برد؛ لذتی که امروز با دیدن سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی کمترتکرار می‌شود. دنیای امروز تلویزیون برای گروه سنی کودک و نوجوان پر از بن تن و مرد عنکبوتی و قهرمان‌های شکست ناپذیری است که جا را برای عروسک‌های نوستالژیک ایرانی تنگ کرده و به‌عبارت دیگر جای عروسک‌ها، افسانه‌ها، اسطوره‌ها و داستان‌های ایرانی بین کارهای ایرانی خالی است. نوروز امسال مرضیه برومند با «آب پریا» به تلویزیون آمد تا ثابت کند که هنوز دوره، دوره او و هم دوره‌ای‌های او است و هنوز کودک ایرانی قصه‌های ایرانی را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد.

  • چه شد که پس از مدتی دوری از تلویزیون دوباره تصمیم گرفتید با کاری در حوزه کودک و نوجوان به تلویزیون برگردید؟

من کم کار نیستم اما ترجیح می‌دهم که گزیده کار باشم و به همین دلیل روی هر کدام از کارهایم فکر می‌کنم و زمان اختصاص می‌دهم.

  • برای به تصویرکشیدن هدفتان هم یک داستان فانتزی در قالب افسانه‌های ایرانی طراحی کردید.

بله. تلاش کردم به زبانی ساده و شیرین توجه همه افراد خانواده، به‌ویژه بچه‌ها و نوجوان‌ها را به طبیعت پیرامونشان جلب و آنها را از خطراتی که زمین را تهدید می‌کند، آگاه کنم. به همین منظور از عناصر باستانی، ایرانی و فانتزی در کنار هم استفاده کردم. آناهیتا در اسطوره‌های ما وجود دارد. او نگهبان آب و سمبل زایش، باروری و برکت است؛ من آن را در چهار پری تکثیر کردم. پری‌ها زن هستند چون زن همواره سمبل زایش و زندگی بوده است؛ نام هرکدام از آنها را هم از یک عنصر طبیعت مانند آب، برف، ابر و زمین انتخاب کردم. نام‌های آب پری، ابر پری، سبز پری و برف پری را بر آنها گذاشتم و آنها را روانه زمین کردم تا در قالب داستان‌های مختلف زیان‌هایی که ما به طبیعت می‌رسانیم را مخصوصا به گروه سنی کودک و نوجوان یادآوری کنم.

  • انتخاب بازیگران چطور صورت گرفت؟

برایم بازی خوب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و در این میان دربند شهرت بازیگر نیستم. می‌توانم بگویم که اعتقادی ندارم که کار و اثرم به اعتبار بازیگر دیده شود و تا به حال هم به‌شدت از این کار پرهیز کرده‌ام. ترجیح می‌دهم بازیگران به‌واسطه قدرت و کار خوبشان دیده شوند به همین دلیل در کارهایم همواره از بازیگران تازه‌کار هم بهره برده‌ام و فکر می‌کنم در این زمینه موفق هم بوده‌ام؛ مثلا بازیگران سریال آب پریا ستاره نیستند اما همه آنها بازیگران حرفه‌ای هستند و در کنار آنها از بازیگران مهمان دیگری هم بهره‌بردیم. البته نمی‌توان حضور بازیگران محلی را در سریال آب پریا نادیده گرفت. ما برای تصویربرداری به استان‌های مختلفی رفتیم و ترجیح دادیم که در هر استان از بازیگران محلی همان جا نیز بهره ببریم.

  • شما معمولا در آثارتان توجه خاصی به گروه کودک و نوجوان دارید و برای این قشر نیز برنامه‌سازی‌ می‌کنید ولی در نهایت بزرگسالان نیز مخاطب آثارتان می‌شوند. این اتفاق چرا می‌افتد؟

برای اینکه ما در قالب کودک و نوجوان کار می‌کنیم اما آثاری که من می‌سازم همواره برای خانواده است. تمام اعضای خانواده برایم اهمیت دارند و دوست دارم همه آنها مخاطب برنامه هایم باشند. در سریال آب پریا هم تنها مخاطب کودک مورد نظر ما نبوده، ما همه افراد خانواده را مدنظر قرار دادیم و کار را به شیوه‌ای ساختیم که مضمون و محتوای آن برای همه سنین قابل درک باشد.

  • پس تصمیم داشتید کودکان را این بار با یک اثر جذاب ساخت وطن پای تلویزیون بنشانید؟

به‌نظر من کودک لازم نیست مدام پای تلویزیون بنشیند. اگر هم قرار است بچه پای تلویزیون بنشیند باید برنامه‌هایی در قالب‌های مختلف نگاه کند؛ مثلا انیمیشن، عروسکی، فیلم و. . . همه با هم مورد توجه قرار بگیرد. ضمن اینکه اگر پدر و مادر احساس می‌کنند که برنامه‌ای به درد کودک نمی‌خورد نگذارند که تماشا کند و حتما پدر و مادر با تلویزیون تماس بگیرند و نظراتشان را اعلام کنند.

  • معتقدید تلویزیون واقعا نظرات پدر و مادرها را مورد توجه قرار می‌دهد و از آنها استفاده می‌کند؟

همیشه عرضه و تقاضا با هم است. اگر متقاضی بی‌تفاوت باشد و بگوید ایراد ندارد که تلویزیون ما این برنامه را ندارد، بزنیم این کانال و آن کانال، بی‌تفاوتی است و در نتیجه تولید داخلی هم رشد نمی‌کند. یکی از دلایلی که تولید داخلی ویژه کودکان بعد از انقلاب اسلامی رشدکرد، این بود که جلوی برنامه‌های خارجی گرفته شد. البته من مخالف برنامه‌های خارجی نیستم، فکر می‌کنم هر کار خوبی از هر جای دنیا باید دیده شود و اشکالی هم ندارد.

  • یعنی مخاطب کار خوب و فاخر را متعلق به هر جایی بود تماشا کند؟

بله. اما کار بد را نبینیم. سریال‌های ترکی که تازه مد شده‌اند را نبینیم و نگذاریم بچه‌ها این کارهای مزخرف را ببینند و سلیقه‌شان به چنین کارهایی عادت بکند. عادت کردن به این سریال‌های مزخرف که مانند پاورقی مجلات زرد هستند کار بسیار بدی است و مدام هم خیانت و دروغ را آموزش می‌دهند. خانواده‌ها باید به آنچه بچه‌شان می‌بیند حساس باشند. در همه جای دنیا برنامه‌های کودک و نوجوان ضوابط و مقررات بسیار سختی دارد و اصلا آسان‌ترینش برای ماست. شما بروید منشور سینمای کودک را ببینید. کار برای کودک تعریف دارد. کودک حتی نباید تصاویر خشنی که در برخی بخش‌های خبری درباره اخبار کشورهای جنگ زده و بحران زده پخش می‌شود، ببیند. نباید مدام از این حرف‌ها بشنود چون به خشونت عادت می‌کند وقتی هم عادت کرد خودش هم آدم خشن و مهاجمی می‌شود. این نوجوانانی که باعث مرگ دوستان خود می‌شوند فکر می‌کنید تحت‌تأثیر چه عواملی هستند؟ قبح خشونت برایشان ریخته است و چاقو در جیب گذاشتن برایشان عادت شده است. برای همین است که می‌گویم تلویزیون جای فیلم‌های خشن نیست و جای این فیلم‌ها در سینماست چون به روح و روان نوجوانان آسیب بسیار جدی می‌زند. پدر و مادرها باید دقت کنند.

  • فکر می‌کنید برنامه سازان داخلی به اندازه کافی به این موارد توجه دارند؟

الان زمانی است که به اندازه کافی کالای فرهنگی وجود دارد. آیا بچه‌های ما بامبی را دیده‌اند؟ بیشتر آنها زامبی را دیده‌اند ولی بامبی را ندیده‌اند که روح را لطیف می‌کند. آیا بچه‌های ما گلنار و سفر جادویی را دیده‌اند؟ گاهی هم باید بچه‌ها از جلوی تلویزیون بلند شوند و کارهای دیگری انجام بدهند. متأسفانه الان کوچه‌های ما جای پارک ماشین‌ها شده است و دیگر جای بازی بچه‌ها نیست،درحالی‌که نسل من و نسل‌های بعد از من کودکی خود را در کوچه‌ها و در کنار سایر کودکان سپری کرده‌اند؛ کوچه‌های امنی که جای بازی کردن و تجربه کردن زندگی بود. الان آن کوچه‌ها نیست ولی پارک هست و باید سرگرمی‌های دسته جمعی برای کودکان فراهم کرد تا بتوانند کمی بدوند. حتما باید به خارج از شهر بروند و در دامن طبیعت باشند. بتوانند با طبیعت زندگی کنند بدون اینکه آن را تخریب کنند. حرف اصلی آب پریا همین موضوع است. اینها حرف اصلی من در آب پریاست که آیا کودکان ما مورچه‌ها را تماشا کرده‌اند؟ ما می‌نشستیم آنها را تماشا می‌کردیم که چه همکاری‌ای با هم داشتند و چطور دانه‌ها را برمی‌داشتند. ما به حیوانات توجه داشتیم، درحالی‌که بچه‌های امروز حیوان آزار هستند و مثلا می‌گویند وای وای گربه آمد. همین ارتباط با گربه و پرنده سرگرمی است. همین تماشای پرندگان و دانه دادن به آنها خودش یک سرگرمی است. الان هم در خانه اکثر مردم آپارتمان نشین تراس‌هایی وجود دارد که اگر دانه بریزند حتما پرندگان به آنجا می‌آیند اما متأسفانه امروز تلویزیون برای پدر و مادرها حکم قوطی« بگیر و بنشون» را دارد و می‌گویند کودک بنشیند جلوی تلویزیون و هرچه که می‌خواهد ببیند یا با آی‌پد و کامپیوتر بازی کند. همین‌ها منجر شده تا بچه‌ها به افراد ساکتی تبدیل شوند که از اجتماع به دور هستند.

من توصیه می‌کنم بچه‌ها به طبیعت بروند و بدوند و بازی کنند و با گیاه‌ها، گل‌ها و درختان آشنا شوند و به طبیعت احترام بگذارند. حتی به آنها یاد بدهیم که تخریب نکنند و به محیط‌زیستشان توجه داشته باشند. مملکتشان را بشناسند و بفهمند. مملکت ما واقعا جواهر است ولی ما به این جواهر بی‌توجهی می‌کنیم. توصیه‌ام به پدر و مادرها این است که بچه‌ها را حداقل ماهی یک‌بار آزاد بگذارند تا با طبیعت زندگی کنند.

کد خبر 209124

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز