یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۲
۰ نفر

کامران بارنجی- محمدصادق خسروی علیا: هواپیمای مشهد- زاهدان ساعت ۳۰: ۱۲ ظهر روز شنبه بیستم اردیبهشت‌ماه ۹۳از مشهد پرواز کرد.

کاپیتان تحویلیان

درحالي‌كه تصور مي‌شد اين پرواز هم مثل اكثر پروازها بدون هيچ حادثه‌اي در فرودگاه زاهدان به زمين بنشيند اما ناگهان در نزديكي فرودگاه هواپيما دچار نقص فني در قسمت چرخ عقب سمت چپ هواپيما شد. وقتي برج مراقبت فرودگاه زاهدان و تيم مديريت بحران هواپيمايي كشوري در تهران از موضوع مطلع شدند تقريبا خيلي‌ها به اين نتيجه رسيدند كه يك فاجعه بزرگ هوايي ديگر در راه است. براي همين تمام تمهيدات براي به حداقل رساندن ميزان تلفات انديشيده شد. در اين ميان اما يك نفر قصد كوتاه آمدن نداشت. خلبان تحويليان مصمم بود و ايمان داشت كه مي‌تواند ناجي شود. او مي‌خواست بي‌آتش‌سوزي و بي‌مجروح و بدون تلفات، هواپيمايش به زمين بنشيند. اما چگونه؟ گفت‌وگوي 2ساعته همشهري دو با كاپيتان محمد تحويليان را بخوانيد تا از جزئيات اين ماجرا بيشتر مطلع شويد.

  • كي متوجه شديد هواپيما دچار نقص فني شده؟

70مايلي زاهدان بوديم. از برج مراقبت درخواست فرود كردم. ارتفاع هواپيما را و همچنين سرعت آن را كاهش دادم. اينجا بود كه پيغامي روي صفحه كامپيوتر هواپيما ظاهر شد. چراغ چرخ‌هاي جلو سبز شد اما باقي چرخ‌ها نه. اين هشدار يعني چرخ‌هاي عقب باز نشده است.

  • آيا اين امكان وجود داشت كه سيستم هشدار هواپيما، پيغام اشتباه مخابره كرده باشد؟

نه. ما خلبان‌ها به سيستم‌هاي هواپيما اطمينان داريم و هر چه اطلاع دهد بي‌ترديد قبول مي‌كنيم. بيرون هواپيما هيچ‌چيز ديده نمي‌شود وقتي سيستم مي‌گويد چرخ باز نشده يعني قطعا باز نشده. از طرفي هنگام فرود گوش‌‌هاي ما عادت كرده‌اند و صداي باز شدن چرخ راتشخيص مي‌دهند. آن روز صدايي از چرخ‌هاي عقب نشنيدم.

  • بعد از اين هشدارچه اتفاقي افتاد؟

به برج اعلام كردم، سيستم چرخ‌ها دچار ايراد شده است. بعد از آن اقداماتي را انجام دادم كه احتمال مي‌رفت باعث باز شدن چرخ‌ها شود اما متأسفانه باز هم پيغام‌ها نااميد‌كننده بود. اينجا بود كه مطمئن شديم ديگر چرخ‌ها باز نخواهد شد.

  • و از اين به بعد وارد مرحله اضطرار شديد؟

بله. براي همين آقاي توكلي سرمهماندار هواپيما را به كابين فراخواندم و موضوع را با او در ميان گذاشتم. دستور آمادگي خدمه كابين نيز صادر شد اما به سرمهماندار تأكيد كردم تا تصميمي اتخاذ نشده، مسافران از اين موضوع باخبر نشوند.

  • چرا؟

ما بايد همه تلاش و تجربه‌مان را به‌كار مي‌بستيم تا شايد به نتيجه مطلوب مي‌رسيديم. هنوز هيچ‌چيز قطعي نشده بود. حتي در مورد فرود اضطراري هم صحبتي با برج نشده بود.

  • مسافران كي از اين ماجرا باخبر شدند؟

حدودا 20دقيقه بعد و درست پس از اعلام فرود اضطراري به برج، سرمهماندار موضوع را با مسافران در ميان گذاشت.

  • عكس العمل مسافران بعد از شنيدن اين خبر چگونه بود؟

راستش صداي فرياد‌ها و شيون‌هاي آنها در كابين خلبان به گوش مي‌رسيد. فضاي سنگيني در هواپيما حاكم شده بود. اين درست هنگامي بود كه من داشتم از برج مراقبت درخواست مي‌كردم تا نيروهاي كمكي و امدادرساني در سطح فرودگاه آماده شوند و از نيروهاي شهري نيز كمك گرفته شود. صداي بي‌تابي و دعا كردن‌هاي مسافران قلبم را به درد مي‌آورد.

  • در اين شرايط با مسافران صحبت كرديد؟

بله. درحالي‌كه درگير هماهنگي‌ها براي فرود اضطراري بودم، طاقت نياوردم در مقابل نگراني آنها بي‌تفاوت باشم.

  • ولي در اين شرايط مسافران هر چيزي بشنوند مي‌گويند دلداري مي‌دهد، براي آرام كردن آنها چيزي در ذهنتان بود؟

من به‌عنوان كاپيتان هواپيما وظيفه داشتم با مسافران حرف بزنم. زمان زيادي براي حرف زدن نداشتم. براي همين خيلي كوتاه و مختصر گفتم: «كاپيتان تحويليان هستم خلبان پرواز، متأسفانه به‌علت نقص فني در چرخ‌هاي هواپيما مجبور به فروداضطراري هستيم. خواهشمندم خونسردي خود را حفظ كنيد. ان‌شالله، لطف خدا در اين روز عزيز(تولد امام جواد(ع)) شامل حال زائران امام هشتم(ع) خواهد شد. ما به سلامت به زمين خواهيم نشست. التماس دعا.» بعد از صحبت‌هاي من به وضوح داخل كابين مسافران آرام شد.

  • شما خودتان چي؟ بالاخره يكي هم بايد شما را آرام مي‌كرد. با مرگ فاصله زيادي نداشتيد.

معمولا ما خلبان‌هاي هواپيما دوره‌هاي زيادي براي مديريت در شرايط بحران ديده‌ايم. دانش پرواز ثابت كرده اگر خلبان نتواند بر سيستم عصبي و احساسي‌اش مسلط شود 50درصد كارايي فني‌اش را از دست مي‌دهد و اين يعني ميدان دادن بيشتر براي غلبه حادثه بر توان خلبان. درحالي‌كه نبايد اينگونه باشد. هواپيما و مسافرانش مجموعه‌اي هستند كه مسئوليت همه آنها به‌عهده خلبان است. شما تصور كنيد جان ده‌ها نفر در گرو عكس‌العمل شماست. در اين مواقع يك فرمانده هيچ‌وقت به‌خودش فكرنمي‌كند. در آن پرواز 10كودك و بيش از 50 مسافر مسن وجود داشتند. حس مسئوليت‌پذيري باعث شد در اين بحران طوري واكنش نشان بدهم كه به گفته سر مهماندار آب در دل هيچ كدامشان تكان نخورد.

  • احتمال رهايي از بحران پيش‌آمده چقدر بود؟

از ديد كارشناسان اين يك سانحه صد درصد محسوب مي‌شد؛ تا آنجا كه اكثر كارشناسان در حالت خوش‌بينانه حداقل 60درصد تلفات را پيش‌بيني كرده بودند.

  • قبلا هم چرخ جلو پرواز تهران-مسكو باز نشد و خلبان شهبازي با توانايي‌اش توانست هواپيما را در فرودگاه مهرآباد به زمين بنشاند. آيا شرايط پرواز مشهد- زاهدان هم اينگونه بود؟

در آن پرواز چرخ جلو باز نشد. باز نشدن چرخ جلو نيز خطرناك است اما دراين شرايط هواپيما با دماغه فرود مي‌آيد در حالي كه در پرواز مشهد - زاهدان چرخ سمت چپ عقب باز نشد. اين شرايط بسيار خطرناك‌تر است چراكه احتمال واژگوني، به زمين خوردن بال‌ها و در نهايت آتش‌سوزي هواپيما خيلي زياد است چون هواپيما با چرخ‌هاي عقب است كه زمين مي‌نشيند.

  • كي تصميم به فرود گرفتيد؟

من اول وظيفه داشتم سوخت هواپيما را به حداقل برسانم. به همين دليل يك ساعت و نيم در آسمان زاهدان پرواز داشتيم. بعد از آن ارتباط راديويي هواپيما را با حلاليت طلبيدن و خداحافظي با همكاران قطع كردم. دستورات لازم به خدمه كابين و كمك خلبان داده شد و كارها تقسيم شد. اينجا وارد مرحله تازه‌اي از بحران شديم. نگراني از ايراد در سايرسيستم‌ها، انفجار و آتش‌سوزي پس از نشستن هواپيما، شكستن چرخ باز شده و امكان متلاشي شدن هواپيما، آتش گرفتن مسافران همه و همه شرايط را سخت‌تر مي‌كرد. حالا ديگر باند در جلوي ديد ما قرار داشت. به سرعت فاصله ما با زمين در حال كم شدن بود. در ارتفاع 500پايي قرآن كوچك داخل جيبم را بوسيدم و آن را به دور سر كمك‌خلبانم چرخاندم و با اطمينان به او گفتم ما به سلامت به زمين خواهيم نشست. با تمركز كامل تنها چرخ باز را با زمين تماس داده و با استفاده از فرامين پرواز، هواپيما را در تعادل نگه داشتم. بعد از طي كردن مسافتي حدود 1500متر، بال هواپيما بر اثر كم شدن سرعت و سنگيني، آرام با زمين تماس گرفت و هواپيما در اثر فشار بيش از اندازه وارد شده بر چرخ عقب به سمت چپ باند و محوطه خاكي منحرف شد. در يك لحظه، همه‌‌چيز در ميان آن همه گرد و خاك پنهان شد و در آخر به لطف خدا هواپيما متوقف شد.

  • با توقف هواپيما آيا خطر رفع شده بود؟

نه هنوز احتمال آتش‌سوزي وجود داشت.

  • بعد از توقف هواپيما چه اقداماتي انجام داديد؟

بايد خيلي سريع دستورالعمل‌هاي پس از فرود اضطراري را اجرا مي‌كرديم، موتورها راخاموش كردم و دستور تخليه مسافران داده شد. همه مسافران در مدت زمان 20ثانيه از هواپيما خارج شدند. اين در حالي است كه زمان استاندارد خروج اضطراري 90ثانيه است. خدمه پرواز در آموزش مسافران و آگاهي آنها نسبت به چگونگي اجراي دستورالعمل‌ها سنگ تمام گذاشتند.

  • كسي مجروح هم شد؟

خوشبختانه خير. همه در سلامتي كامل بودند. در ميان مسافران خانم بارداري داشتيم كه به ظاهر حالش خوب بود. اما براي اطمينان از سلامتي او و فرزندش هواپيمايي آسمان آنها را براي چكاپ كامل به مجهزترين بيمارستان زاهدان اعزام كردندكه خدا را شكر مادر و فرزند هر دو در سلامت كامل بودند.

  • به‌نظرتان چه چيزي باعث شد از يك حادثه خطرناك اين‌چنيني جان خود و مسافران‌تان را نجات بدهيد؟

توكل به خدا. چون هنگام فرود واقعا آرامش زيادي داشتم.

  • خودتان كي از هواپيما خارج شديد؟

معمولا آخرين افرادي كه در اين حوادث از هواپيما خارج مي‌شوند خدمه هستند. در اين پرواز هم خدا را شكر خدمه و من توانستيم پس از اطمينان از خروج همه مسافران از كابين خارج شويم. حتي موقع خروج خدمه به هم تعارف مي‌كردند كه كي اول خارج شود. اين نشان از حس مسئوليت‌پذيري كادر پروازي ايراني دارد.

  • پس خودتان آخرين نفر خارج شديد؟

بله. من موقع خروج از كابين خلبان حتي كلاهم را روي سرم گذاشتم تا اگر كسي داخل كابين مانده و نياز به كمك دارد بداند كه من از خدمه هواپيما هستم. براي همين تمام صندلي‌ها و گوشه و كنار‌هاي هواپيما را كنترل كردم تا مسافري نمانده باشد. اما وقتي از هواپيما خارج شدم ديدم مادري دنبال بچه‌اش مي‌گردد. مي‌گفت توي هواپيما مانده. براي همين بلافاصله برگشتم داخل كابين اما هر چقدر گشتم بچه را پيدا نكردم. انگار بچه آن خانم از در ديگري خارج شده بود. براي همين بعد از مدتي مادر و فرزند همديگر را پيدا كردند.

اول به مادرم خبر دادم

  • لحظاتي كه بالاي باند فرودگاه در گردش بوديد، بي‌آنكه از عاقبت آن فرود هولناك باخبر باشيد، به چه چيزي فكر مي‌كرديد؟

به مسافران و به اينكه نيروهايم را طوري به‌كار گيرم كه بتوانيم اين بحران را پشت سر بگذاريم.

  • به‌خودتان و خانواده‌تان فكر نمي‌كرديد؟

جلوي چشمانم ده‌ها نفر بودند كه يك لغزش و كمي سستي در من باعث مي‌شد جانشان را از دست بدهند. در اين شرايط خودم را فراموش كردم و حتي يك لحظه خانواده‌ام پيش چشمانم نيامدند.

  • آخرين بار قبل از پرواز كي با خانواده‌تان ملاقات كرديد؟

شب قبل از پرواز. شام دور هم سر يك ميز نشسته بوديم و فرداي آن روز ساعت 4:20دقيقه عازم فرودگاه شدم.

  • بعد از فرود، چگونه اين ماجرا را با خانواده‌تان در ميان گذاشتيد؟

راستش دوربين‌ها و خبرنگاران زيادي در آنجا حضور داشتند. همه‌اش از اين مي‌ترسيدم مبادا اين خبر را بشنوند و تصور كنند برايم اتفاقي بدي رخ داده. به همين‌خاطر بلافاصله بعد از فرود با تلفن همراه‌ام اول به مادرم زنگ زدم و گفتم اگر تلويزيون سانحه هواپيمايي را نشان داد مربوط به هواپيماي من نيست. چون نمي‌خواستم حتي لحظه‌اي دل‌نگران شود. بعد به همسرم زنگ زدم. خانواده‌ام خيلي نگران بودند اما به آنها گفتم خودم از پشت خط دارم با شما حرف مي‌زنم پس دليلي براي نگراني نيست.

  • آيا دوباره با فوكر 100پريديد؟

نه. اما بعد از آن حادثه به‌عنوان مسافر با فوكر سفر كرديم. من و همسرم به زاهدان رفتيم. از طرف مردم خونگرم آن منطقه دعوت شده بوديم.

  • هنگام پرواز استرس نداشتيد...؟

نه به هيچ وجه. همانطور كه قبلا گفتم ما خلبان‌ها به هواپيما اطمينان داريم.

  • وضعيت ناوگان هوايي كشورمان چطور است؟ خلبان‌هاي ايراني در چه سطحي‌اند؟

شايد اين نكته كه ما در بحث هواپيمايي با كمبود قطعات مواجه‌ايم، خيلي از هموطنان مان را نگران كرده باشد. اما اصلا اينطور نيست در حال حاضر ناوگان هوايي ما از نظر قطعات، مهندسي پرواز در وضعيت رضايت بخشي است. در مورد خلبانان اين را اضافه كنم كه كشورمان از بهترين و كاركشـــته‌ترين خلبان‌هاي منطقــه برخوردار است.

 

کد خبر 265709

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha