دکتر ابراهیم متقی: رفتار سیاسی کشور ما بیش از آن‌که تابع حوادث گذرا باشد،تحت تأثیر موضوعات کلان و جهت‌گیری راهبردی آنان قرار دارد.

چنین الگویی در رفتار تمامی  کشورها به چشم می‌خورد. تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که انعطاف‌پذیری واحدهای سیاسی در دوران صلح، بسیار فراگیرتر از شرایط منازعه‌آمیز است. واحدهایی که دارای اختلافات سیاسی‌اند، در فضای غیربحرانی برای نیل به مصالحه تلاش می‌کنند، درحالی‌که بازیگرانی که دارای منافع یا هویت متعارض هستند، نگرش کاملا متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند.

الگوی رفتاری ایران - آمریکا نیز از قاعده یاد شده پیروی می‌کند. تاکنون در 3 مرحله مذاکرات رسمی مقامات دیپلماتیک ایران و آمریکا انجام شده است. هیچ‌یک از مذاکرات یاد شده به نتیجه مطلوبی برای نیل به روش سازنده جهت ایجاد تعادل در عراق نگردیده است.

به این ترتیب، فضای عمومی در روابط ایران - آمریکا مبتنی بر نشانه‌هایی از تداوم تعارض به‌همراه تضادهای هویتی است. هریک از 2 کشور تلاش دارند تا موقعیت خود را در شرایط جدید از طریق غلبه بر دیگری تنظیم کنند. این امر به مفهوم بازی با حاصل‌جمع صفر است.

زمانی که چنین معادله‌ای در دستور کار قرار گیرد، امکان مصالحه و متعادل‌سازی منافع در محیط‌های بحرانی کاهش خواهد یافت. به‌طورکلی، مصالحه در شرایطی ایجاد می‌شود که امکان همکاری برای مقابله با تهدید مشترک یا تلاش برای منافع مشترک وجود داشته باشد.

الگوهای رفتاری مقامات آمریکایی بیانگرچنین فضایی است.

آنان تلاش دارند تا بسیاری از بی‌ثباتی‌های خاورمیانه را متوجه ایران کنند. این امر را می‌توان در ادبیات سیاسی مقامات آمریکایی و همچنین مواضع نهادهای رسمی آمریکا ملاحظه کرد. به عبارت دیگر، می‌توان نشانه‌هایی  از عملیات روانی سازمان‌یافته علیه فعالیت‌های سیاسی و منطقه‌ای ایران را ملاحظه کرد. آمریکایی‌ها برای محدودسازی شرایط ایران از این الگوها استفاده کرده‌اند:

  1. در ارتباط با فعالیت‌های دیپلماتیک و امنیتی ایران در خاورمیانه، داستان‌های گزینشی را در قالب موضوعات کلی و محسوس بیان می‌دارند. هدف آنان را می‌توان متهم کردن ایران به اقدامات غیرصلح‌جویانه دانست.
  2. تلاش می‌کنند تا سیاست‌های ایران را به‌عنوان اقدامی در برابر امنیت بین‌الملل جلوه‌گر سازند. به عبارت دیگر، این امر به مفهوم تلاش سازمان‌یافته در جهت مقابله دسته‌جمعی علیه سیاستهای ایران است. طرح موضوع فعالیت‌های هسته‌ای ایران دراجلاسیه 1+5 و شورای امنیت را می‌توان نشانه چنین هدفی دانست.
  3. برخی از واقعیت‌های مربوط به سیاست منطقه‌ای ایران را به‌صورت ناقص مطرح می‌کنند. زمانی که موضوعات امنیتی به‌گونه ای مبهم مطرح شود، طبیعی است که زمینه برای متهم‌سازی ایران فراهم خواهد شد.

باتوجه به موارد یاد شده، رویکرد اخیر جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا و ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکا در عراق قابل تحلیل است. نکته قابل‌توجه آن است که رئیس جمهور آمریکا بر ضرورت تعلیق روند غنی‌سازی اورانیوم در ایران تأکید دارد، درحالی‌که ویلیام فالون و دیوید پترائوس سیاست‌های ایران را در ارتباط با عراق مورد انتقاد قرار می‌دهند. این الگوی رفتاری به مفهوم پیش‌شرط در روابط دوجانبه محسوب می‌شود.

ضرورت‌های سیاست بین‌الملل ایجاب می کند که در شرایط بحرانی از اتخاذ الگوهایی که با پیش‌شرط همراه است، اجتناب شود. هرگونه پیش‌شرط از سوی قدرت‌های بزرگ به‌عنوان نمادی از سیاست فشار تلقی می‌شود. تجربه رفتار سیاسی و بین‌المللی ایران بیانگر آن است که در برابر فشارهای بین‌المللی واکنش نشان خواهد داد.

در چنین فضایی، هیچ‌گونه مصالحه برای ایجاد تعادل و ثبات شکل نمی‌گیرد. اگر آمریکایی‌ها واقعا به‌ثبات در خاورمیانه می‌اندیشند، نمی‌توانند چنین فرایندی را از طریق سیاست‌های یکجانبه، حرکت در خیابان یکطرفه و اعمال فشار از طریق متهم‌سازی پیگیری کنند. ثبات در خاورمیانه نیازمند تعادل در الگوی رفتاری آمریکا با کشورهایی ازجمله ایران است.

کد خبر 33592

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز