چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

همشهری دو - حسن فکوری: «من سرِ زمین بودم با تراکتور، جنگ که تموم شد برگشتم سر همون زمین اما بی‌تراکتور!»؛ این جمله معروف از فیلم آژانس شیشه‌ای شاید برای اکثر ما تداعی‌کننده زندگی رزمندگان بی‌ادعای دفاع‌مقدس باشد که تمام هستی خود را در هر لحظه برای حفظ آرمان‌های انقلاب و اسلام وقف کرده‌اند.

کار، کار تا پیروزی

عليرضا سليمان‌پور، جانباز دزفولي و ذرت‌كار برتر استان خوزستان يكي از همين اسطوره‌هاي مقاومت است كه بعد از سال‌ها مجاهدت در جبهه‌هاي جهاد، حالا در جبهه نبرد اقتصادي و دقيقا روي همان زمين‌هايي كه روزي در آنها جنگيده، براي تأمين امنيت غذايي كشور تلاش مي‌كند. فرصتي دست داد تا از او بخواهيم از جهادي كه به آن مشغول است و تلاشي كه مي‌كند برايمان تعريف كند.

  • بذر كار و تلاش در خانواده

از وقتي حمله‌هاي بعثي شروع شد همه درگير جهاد شديم. از تير‌ماه سال 60 اعزام شدم به جبهه تا در نهايت در مرداد سال 67 و در آخرين ماه‌هاي دفاع‌مقدس مجروح شدم. بهره‌مندي از نعمت رودخانه دز باعث شده بود كار خانوادگي ما توليد انواع غلات و حتي باغات مركبات باشد. در دوران دفاع‌مقدس با اينكه فرمانده پادگان آموزشي قدس بودم اما وقتي چند ماهي هم مرخصي و فرجه مي‌گرفتم، به جاي استراحت، روي زمين زراعي كار مي‌كردم.

  • سنگر جديد در زمين قديمي

با توجه به تخصصي كه در دوره دفاع‌مقدس در جبهه داشتم، پيشنهادهاي مختلفي به من مي‌شد اما فكر كردم حالا عرصه نبرد تغيير كرده و شايد ديگر مثل سابق به حضور نظامي من نياز چنداني نباشد، براي همين به شغل خانوادگي خودمان برگشتم تا دست روي زانوي خودمان بگذاريم و كشور را تا جايي كه امكان دارد آباد كنيم.

ابتدا از زمين‌هاي كوچك و استيجاري شروع كرديم و كم كم و پس از سال‌ها پس‌اندازكردن، تصميم گرفتيم زمين‌هاي بزرگ‌تري را زيركشت ببريم. اما منطقه ما، منطقه جنگي شده و حتي زمين‌ها تفتيده و لم‌يزرع شده بود. جاهايي هم كه شايد مي‌شد كار زراعي كرد پر از تپه و پستي و بلندي فراوان بود. همين امر باعث شد زمين‌ها كم‌ارزش باشند ولي ما مي‌خواستيم به فرمان رهبرمان روي پاي خودمان بايستيم. براي همين عزم خود را جزم كرديم تا اين زمين‌ها را آباد كنيم. ما به‌خاطر تجديد خاطرات زمان جنگ هم كه شده مي‌خواستيم به اين اراضي برگرديم. دقيقا خاطرم هست؛ غروب دلگيري بود كه اين زمين‌ها را خريداري كردم؛ چندين هكتار زمين كه نياز به حداقل 2متر خاكبرداري داشت تا تسطيح شود. تمام مشكلات هم با تسطيح حل نمي‌شد؛ چرا كه وقتي چنين عمقي از خاك برداشته شود عملا هيچ ماده آلي مورد نياز زراعت در خاك باقي نمي‌ماند. بالاي يكي از تپه‌هاي بلند نشستم و به اطراف نگاه كردم. اينجا دقيقا همان زمين‌هايي بود كه در عمليات فتح‌المبين آزادسازي شده بود و من به ياد تك‌تك دوستان و همرزمانم افتادم.

  • عزم راسخ در برابر مشكلات

چون ناملايمات جنگ را ديده بوديم، روحيه‌اي در ما ايجاد شده بود كه بتوانيم در برابر هر مشكلي ايستادگي كنيم. با همين روحيه شروع كرديم به بازسازي اين زمين‌ها. با مشورت مهندسين كشاورزي از كودهاي حيواني براي غني كردن زمين بهره برديم. با اضافه كردن سولفور هم جذب رطوبت را در خاك بالا برديم. حتي بقاياي زراعت هر سال را آتش نزديم و يا به خوراك دام نداديم و تبديل به گياخاك كرديم تا به‌طور طبيعي مواد آلي را به زمين برگرداند. تمام تلاش خودمان را كرديم تا از مواد شيميايي حداقل استفاده را بكنيم، همين كود حيواني باعث شد حاكميت رطوبت در خاك به شكل مطلوبي بالا برود.
2مشكل عمده اين منطقه ريزگردها و كمبود آب است. در امر آب از سال 89زمين‌هاي كشاورزي را مجهز به سيستم‌هاي آبياري تحت فشار كرديم.

اين موضوع به‌قدري در مصرف آب و انرژي به ياري ما آمد كه باعث شد طي سال گذشته با نسبت بيش از 60درصد در قياس با همسايگانمان كه از اين سيستم استفاده نكردند صرفه‌جويي داشته باشيم. قطعا طي يك دهه آينده وسعت اراضي كشاورزي افزايش پيدا مي‌كند و به همان نسبت و با توجه به وضعيت خشكسالي‌هايي كه پيش مي‌آيد، منابع آبي ما هم كاهش مي‌يابد، بنابراين فكري بايد كرد. من بارها به دوستان و همسايگانمان گفته‌ام كه بايد دست در دست هم دهيم و با استفاده از همين فناوري‌ها كشاورزي‌مان را نجات دهيم؛ چراكه كاهش منابع آب يعني كاهش توليد، كاهش توليد هم يعني بالا رفتن وابستگي. وقتي هم ما وابسته يك كشور خارجي بشويم ديگر نمي‌توانيم مقاومت كنيم و هرچيزي كه غريبه‌ها بگويند بايد تن دهيم. در اين شرايط هم نمي‌توانيم هم‌نوا با نداي «هيهات من‌الذله» اباعبدالله(ع) شويم.

بنابراين من به تمام دوستانم توصيه مي‌كنم كه همه با هم بياييم و طرح‌هاي آبياري تحت فشار را پشت گوش نيندازيم. با ديدن چند بارندگي فصلي ساده، دلخوش نكنيم. خشكسالي گريبان ما را رها نكرده و حتي سال‌هاي آتي بدتر هم مي‌شود.

  • هيچ‌چيز مانع امر الهي نمي‌شود

چند سال قبل وقتي فرزند سوم‌ام 16 ساله بود، در‌ماه مبارك رمضان سرِ زمين رفته بوديم. گرما به‌شدت به ما فشار آورده بود. آن زمان ما مجوز برداشت آب از رودخانه داشتيم، پسرم را بردم كنار يكي از شيرهاي آب و چند لحظه‌اي زير شيرآب نشست تا خنك شود. در همان لحظه ديدم گريه مي‌كند. پرسيدم از شدت گرما گريه مي‌كني؟ گفت نه، ياد مظلوميت حضرت اباعبدالله افتادم. ما كه گرم‌مان مي‌شود مي‌آييم و زيرآب، خنك مي‌شويم، اما فداي لب‌هاي تشنه خاندان رسول‌الله(ص) در كربلا بشوم كه چه مشقت‌هايي كشيده‌اند.

اين روزه‌داري ما كه در مقابل آن جانفشاني‌ها چيزي نيست. ما در تمامي روزهاي‌ماه مبارك رمضان سال گذشته و همچنين امسال، برداشت محصول داشته‌ايم. ريزگرد، گرماي هوا، كار زياد و هيچ‌چيز ديگري نمي‌تواند ما را از امر الهي دور كند. ما 11‌ماه از سال را زنده‌ايم و كار مي‌كنيم و حالا يك‌ماه كه از آن خداست نبايد تباه كنيم.

اگر كار در‌ماه رمضان باعث شود روزه‌داري ما مخدوش شود، يا خدايي نكرده كار را بهانه كنيم و روزه نگيريم، بركت و رحمت از زندگي ما مي‌رود. هرچقدر هم از لحاظ اقتصادي توجيه كنيم در نهايت وقتي بركت نباشد همه اينها تباه مي‌شود.‌ ماه مبارك رمضان امسال هم در اوج گرما بود و ما قبل از شروع‌ماه مبارك رمضان يك جلسه با خانواده و حتي كارگرانمان گذاشتيم. برنامه‌ريزي كرديم تا هم به‌كار برسيم و هم به عبادت.

اتفاقا من و فرزندانم با همين برنامه پيش رفتيم و بدون مشكل هم روزه گرفتيم. برخي كارگرها هم كه قبلا به‌خاطر سختي كار در تابستان‌هاي خوزستان نمي‌توانستند روزه بگيرند، همپاي ما روزه گرفتند و از عبادتشان هم دور نشدند. يكي از برنامه‌هايمان هم اين بود كه ما برداشت برخي محصولاتمان را شبانه انجام دهيم تا مشكلي براي روزه‌داري نداشته باشيم.

کد خبر 348594

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha