مجموع نظرات: ۰
یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶ - ۰۴:۵۶
۰ نفر

محمد مهدی حاجی‌پروانه: اتوبوس‌ها یکی یکی از راه می‌رسند و مسافران شان را پیاده می‌کنند. مسافران اتوبوس‌ها همه دخترند.

چند گروه، لباس‌های یک شکل و روپوش‌های یکرنگ مدرسه به تن کرده‌اند و چندتایی هم با لباس معمولی و رسمی آمده‌اند. حالا تالار بزرگ وزارت کشور، دخترانه دخترانه شده است. به‌هرحال، هرچه باشد، امروز، روز آنهاست و البته شهرداری تهران هم برای آنها سنگ تمام گذاشته است.

«امروز روز ملی دختران» است. روز، روز خانم‌هاست. همه‌شان دارند آخرین برنامه‌هایشان را هم با دقت مرور می‌کنند تا مبادا چیزی از قلم بیفتد و شیرینی امروز را به کامشان تلخ کند.

چند دقیقه‌ای از ساعت 9 صبح گذشته که دیگر تقریبا بیشتر صندلی‌های سالن بزرگ وزارت کشور پر می‌شود از دخترانی که آمده‌اند تا در یک روز دخترانه، یک جشن کاملا دخترانه برگزار کنند؛ «جشن روز ملی دختران».

گوش تا گوش سالن را دخترها پر کرده‌اند. چند نفری دارند برنامه‌ها را پیش‌بینی می‌کنند. یکی دو نفر دارند تند تند و از روی همدیگر، جواب سؤال‌های مسابقه را می‌نویسند و یکی دو نفری هم هستند که بی‌حوصله منتظر شروع مراسم مانده‌اند. برنامه‌ها که شروع می‌شود، جمعیت آرام آرام به وجد می‌آید.

 «صادقی» - مجری پر شر و شور برنامه «خانه مهر» شبکه3 - کارش را خوب بلد است و با چند تا جمله دخترانه، گرد و خاک می‌کند؛ «3 سال پیش، یک برنامه تلویزیونی داشتیم به اسم «باتو» که توی لوکیشن برنامه زده بودیم «ورود آقایان ممنوع!». خیلی‌ها ایراد گرفته بودند که این فمینیست‌بازی‌ها چیست؟ اما ما همان موقع هم گفتیم که دخترها همیشه باید سهمی جداگانه توی جامعه داشته باشند و این ربطی به فمینیسم و هیچ‌چیز دیگری ندارد. بگذار خوششان نیاید...».

صدای کف و سوت دخترها که می‌خوابد، برنامه بعدی شروع می‌شود. گروه حرکات موزون «حنانه» با لباس‌های یکدست، روی سن می‌آیند تا داستان تولد حضرت معصومه(س) را با زبان شعر، آهنگ و حرکات هماهنگ و موزون روایت کنند. برنامه‌ای که خیلی‌ها را هوایی می‌کند.

دکتر مجری می‌شود
صدای تشویق، لحظه لحظه بیشتر می‌شود. این جماعت فقط یک جرقه کوچک می‌خواهند تا تمام انرژی‌شان را بریزند توی دست‌ها و گلویشان و تا آنجا که توان دارند دست بزنند و از خودشان هیجان در کنند.

این را آقای دکتر هم خوب می‌داند. دکتر «نبی» که به گفته خودش یک روان‌شناس است و راجع به نگرانی، اضطراب، دلشوره و استرس در میان دختران جوان و البته بحث‌های «فرا روان‌شناسی» حرف می‌زند، مثل یک بمب انرژی، دائم روی سن حرکت می‌کند و با حرکات دست و سر و صورت و البته گاهی هم تقلید صدا، حرف‌هایش را به شکل کاملا ماهرانه‌ای می‌زند؛ گاهی در نقش یک شاگرد مبتلا به لکنت زبان و گاهی هم مثل هنرمندان پانتومیم.

این دفعه البته از معدود دفعاتی است که یک روان‌شناس، تریپ عصا قورت داده‌اش را کنار می‌گذارد، میکروفون به دست روی سن حرکت می‌کند، جوک می‌گوید، خاطره تعریف می‌کند و البته حرف اصلی‌اش را هم می‌زند و حتی از ورود شهردار تهران به سالن هم استفاده می‌کند و با لفظ «همشهری خودم» از او یاد می‌کند. جمعیت هم البته کم نمی‌گذارد، صدای تشویق‌های ممتد، یک لحظه هم قطع نمی‌شود و این یعنی که برنامه استاد، حسابی به دل دخترها نشسته است.

اینکه این دخترخانم دارد گریه می‌کند، دارد می‌خندد، یا  دارد عطسه می‌کند با خودتان! اما به هر حال نکته اینجاست که در این جشن به همه خوش گذشت.عکس از حامد نوری

دست، دست
بهانه دخترها برای دست زدن، تمامی ندارد و البته برنامه‌ها هم طوری چیده شده‌اند که درجه هیجان را لحظه به لحظه بالاتر ببرند. حالا نوبت شهردار تهران است که روی سن بیاید و برای دختران تهرانی صحبت کند.

قالیباف، با اشاره به اینکه پیشنهاد نامگذاری روز ملی دختران را مجموعه شهرداری تهران و فرهنگسرای دختران به شورای فرهنگ عمومی کشور داده‌اند، دوز دخترانه مراسم را بیشتر می‌کند. او از زنان و دختران به عنوان «کانون تولید امنیت عاطفی» در جامعه نام می‌برد و می‌گوید: «امروز، امام‌(ره)، انقلاب و شهدا این فرصت را بعد از چند صد سال به زن‌ها داده‌اند که نگاه واقعی اسلام به زنان را، هم بیان کنیم و هم آن را پیاده کنیم.

اما این انتقاد هم به ما وارد است که بدون برنامه داریم حرکت می‌کنیم. بسترها برای حضور بانوان در عرصه‌های اجتماعی فراهم شده است اما ظرفیت‌ها و امکانات هنوز به درستی مهیا نشده است».

شهردار تهران با جملاتی دخترانه درباره برتری دخترها بر پسرها در ورود به دانشگاه، یک‌بار دیگر سروصدای تشویق در سالن را تا حد انفجار بالا می‌برد و با یک آرزو حرفش را تمام می‌کند؛ «هرکدام از شما، یکی از همان کانون‌های عاطفی جامعه آینده ما هستید. امیدوارم جامعه آینده ما را پرنشاط، شاداب و عاقبت به خیر کنید».

خواننده‌ها به صف
بنیامین، محسن چاوشی و علیرضا عصار. فقط یک نفر از این جمع 3 نفره کافی است تا شور و شوق سالن بیشتر شود. صدای هر سه نفر اما از گلوی یکی دیگر دارد بیرون می‌آید. برنامه تقلید صدا، درست طبق پیش‌بینی به هیجان جشن کمک می‌کند. استاد، صدای همه چیز را هم تقلید می‌کند؛ از صدای تیک‌آف هواپیما روی باند فرودگاه گرفته تا «گل پونه‌های وحشی» مرحوم بسطامی و «ای کاروان» علیرضا عصار. رقص نور چراغ‌های سالن و دودهای رنگی روی سن هم آدم را یاد کنسرت‌های پاپ اجرا شده توی همین سالن می‌اندازد.
مراسم که به اینجا می‌رسد، خیلی‌ها سالن را ترک می‌کنند. بعضی‌ها طولانی‌شدن مراسم و بازگشت به مدرسه را دلیل رفتن خود می‌دانند و بعضی دیگر هم هیجان بیش از حد مراسم را!

بخش اصلی مراسم اما آخرین برنامه است. این را زمزمه «سیب‌گلاب» گروه موسیقی می‌گوید. مجید اخشابی همین‌طوری هم طرفداران کمی ندارد و اسمش که می‌آید صدای جیغ و سوت و کف است که بلند می‌شود؛ چه برسد به اینکه استاد، یک شعر اختصاصی هم برای دخترها خوانده باشد؛ «دخترا سیب گلابند / مثل برفند مثل آبند...». اخشابی یکی یکی آهنگ‌هایش را می‌خواند و تشویق‌ها هم لحظه به لحظه بیشتر می‌شود.

عکاس‌ها و بقیه مردهای داخل سالن را هم به بیرون از سالن هدایت می‌کنند تا جشن دخترانه، اختصاصی‌تر شود و چند دقیقه بعد، پایانی است بر یک جشن 4ساعته در یک روز کاملا دخترانه؛ روزی که نام «روز ملی دختران» روی پیشانی‌اش بود و همه‌چیز دوباره تمام شد تا سال بعد و یک روز دیگر و شاید یک جشن دخترانه دخترانه دیگر.

وقتی دختران بیانیه می‌خوانند
«می‌خواهیم مراسم روز ملی دختران را هر سال باشکوه‌تر از سال قبل برگزار کنیم».  این مژده‌ای است که «فروغ السادات اخضری»- معاون فرهنگی اجتماعی اداره کل امور بانوان شهرداری تهران – به دختران جوان تهرانی می‌دهد. اخضری درباره جشن امسال می‌گوید: «امسال با مشارکت آموزش و پرورش، سازمان تربیت‌بدنی و بسیج خواهران، حدود 4 هزار نفر از دخترهای تهرانی را به جشن روز ملی دختران دعوت کرده‌ایم تا در روز میلاد حضرت معصومه(س) لحظاتی خاطره‌انگیز را به آنها هدیه کنیم و البته به اهداف مد نظر خودمان هم برسیم».

حالا این هدف‌ها چیست؟ بقیه صحبت‌های خانم اخضری را بخوانید؛ «دلمان می‌خواهد دختران امروز و مادران آینده را توی درست‌ترین مسیر – که همان تربیت اسلامی و دینی است – هدایت کنیم تا ضمن تزریق روحیه نشاط به آنان، مادران خوبی هم برای جامعه آینده تربیت کنیم. برای همین هم، یک بسته فرهنگی به همه دخترهای تهرانی هدیه می‌دهیم».

اخضری از قرائت «بیانیه دختران» در پایان جشن امروز یاد می‌کند و می‌گوید دخترها دسته جمعی این بیانیه را قرائت می‌کنند.

علاوه بر شهرداری، «خانه شهریاران جوان» هم برای جشن روز ملی دختران دست به کار شدند. آنها در روز جشن و در محوطه بیرونی سالن کشور، 5  غرفه بر پا کردند و با عناوینی مثل «دختران سلامت»، «دختران و کارآفرینی»، «کتاب و کتابخوانی» و «دختران توانمند» به صورت نمادین، توانایی‌ها و نیازهای دختران امروز را نشان دادند. آنها یک تومار بلندبالا هم توی یک غرفه به نام «نامه دختران» گذاشتند تا هر کدام از دخترها، معیارهای خودش را برای بهترین بودن بنویسد؛ توماری که خیلی هم از آن استقبال شد. نشریه «ریحان» هم یک هدیه دیگر بود که ته و توی قضیه دختران موفق – از «آن شرلی» و «یانگوم» تا گلشیفته فراهانی و مهروز ساعی – را درآورده بود.

کد خبر 36771

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز