پروفسور مجید فتحی اکنون مسئولیت انستیتوی سیستمهای دانشبنیان و مدیریت دانش را در دانشگاه زیگن آلمان به عهده دارد. سوالات همشهری و پاسخهای او زمینه آشنایی با این فرهیخته ارزشمند را فراهم میکند.
- از خودتان بگوید. چه سالی و کجا متولد شدید؟
در بهمن ماه ۱۳۳۵ در کاشمر متولد شدم. پدرم دامدار و کشاورز و مادرم خانهدار بود. زندگی پرمشغلهای داشتیم که البته در کار کشاورزی و دامداری غیر از این هم انتظار نمیرفت. در دوران کودکی عاشق توپ و فوتبال بودم. آن موقع قبل از دبستان برای یادگرفتن قرآن بچهها را به مکتب میفرستادند، من هم به مکتب رفتم و مدرس ما خانم مسنی بود که به تمیزی وسواس شدیدی داشت و ما اجازه نداشتیم نه وارد اتاقها شویم و نه لب حوض برویم. این حساسیت به قدری بود که اگر یک قطره آب جایی میافتاد آن محل باید چندین مرتبه شسته میشد. هنوز خاطرات این حساسیتها و شیطنتهای خودمان در آن سالها را به یاد میآورم و باعث میشود ناخودآگاه لبخند بزنم. به هر حال در ایام کودکی ما شرایط این نبود که هر نوجوانی تلفن به دست داشته یا در هر خانهای بیشتر از یک ماشین باشد. شهر یک سینما و یک زمین خاکی ورزشی داشت و ما در همان زمین خاکی ورزش میکردیم.
برخلاف گذشته حالا چندین چمن ورزشی یا بیشتر موجود است و خیابانهای بسیاری آسفالت شدهاند، شهر خیلی بزرگ شده است؛ حسی که الان به من دست میدهد این است که آن روزها توقعات ما محدود و در حد تواناییمان بود اما امروز نوجوانها حتما باید بهروزترین امکانات را داشته باشند و اگر مقدور نباشد این باعث رنج و نارضایتی میشود و متاسفانه حس بخل و حسادت آشکار میشود که یک اثر منفی در جامعه به جا میگذارد. در کودکی، ما یک تیم داشتیم و شاید یک توپ ولی شاد و همه کنار هم بودیم. امروز چندین زمین و صدها توپ است ولی انسجام سخت و رقابتها نهچندان مثبت، اما باید با یکدلی و یکرنگی الگوی درست نسل بعد باشیم.
- کاشمر قدیم و امروز از نظر شما چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
وقتی من از شهر زادگاهم کاشمر رفتم جمعیت آن فقط ۳۶ هزار نفر بود ولی اکنون چندین برابر شده است. تغییرات قابل توجهی از نظر ساختاری در محدوده شهر صورت گرفته و اگر امور شهروندی خوب اجرا شود و مسئولیت تکبهتک بر پایه شعار «شهر ما خانه ما» جزو اصول شهروندی باشد، طبیعی است که شهر نمونهای خواهیم داشت.
کاشمر یکی از پردرآمدترین شهرهای خراسان بوده و هست. در آن باید کارآفرینی را تشویق کنیم تا افرادی که تاکنون در شرایط سخت صدها خانوار را تامین کردند، بیشتر وارد عمل شوند و بیکاری به پایینترین سطح ممکن برسد. کاشمر از ابزارهای ترابری مثل قطار و هواپیما و بزرگراه تا سالها محروم واقع شده و با همت مردم شهر، شهرک صنعتی بنیاد شد و تولیدات قابل توجه در آن باعث درآمدزایی شد و کمکم شهر به شرایط بهتری رسید. البته هنوز فضا برای کارهای پایهدار مثل آبرسانی و کشاورزی اصولی وجود دارد. باید کسانی را که قادرند از مواد اولیه موجود در شهر تولیدات فرامنطقهای ایجاد کنند، تشویق کنیم.
- ادامه مسیر تحصیل را چگونه گذراندید و چه طور به آلمان رسیدید؟
از آنجا که داییها و همچنین برادر من در آلمان مشغول تحصیل بودند، از دوران دبیرستان به فکر تحصیل در خارج بودم. بالاخره بعد از اتمام دوره تربیت دبیر در رشته ریاضی و اتمام خدمت سربازی بلافاصله با دریافت پاسپورت آماده سفر شدم و برای ادامه تحصیل به کشور آلمان رفتم. در ابتدا در شهر آخن دوره کالج را طی کردم و از آنجا با داشتن پذیرش به دانشگاه دورتموند رفتم و در رشته کامپیوتر مشغول تحصیل شدم. بعد از دکترا وارد مرحله فوق دکترا شدم و سپس فوق دکترا را در دانشگاه ایلمناو دفاع کردم.
- از حضورتان در خارج از کشور بگویید، چه موفقیتهایی به دست آوردید؟
آرزوی من و شاید هر کسی باشد که تا جای ممکن پیشرفت کند. در حقیقت هیچوقت توقفی در ادامه تحصیلم به وجود نیامد که احساس کنم الان آخر خط است و باید برگردم. ارتباطم نیز با دانشگاههای ایران قطع نشد و هر وقت دعوت از دانشگاهی آمده است، قبول کردهام. یکی دیگر از دلایل تداوم حضورم در خارج از کشور این بود که همسرم در رشته شیمی تحصیلاتش را به اتمام رساند و سریع وارد بازار کار شد و ۲ دخترم هم پس از فارغالتحصیلی مشغول کار شدند. خودم نیز در حال حاضر مسئولیت انستیتوی سیستمهای دانشبنیان و مدیریت دانش را به عهده دارم و پروژههای عملی از صنعت و پزشکی و بهداشت را مدیریت میکنم که به وسیله دانشجوهای دکترا پیادهسازی و قابل اجرا میشود. یکی دیگر از کارهایی که ارتباط صنعتی من با آلمان را مضاعف کرد، بنیانگذاری مرکز مدیریت دانش و سیستمهای هوشمند بود که وسیلهای بود برای نزدیک شدن صنعت و بهداشت به دانشگاه. پروژههای زیادی وارد انستیتو شد که یکی از آنها در سال ۲۰۱۵ جایزه معروف اروپا به نام «کیوت» را دریافت
کرد.
- آیا فرصتها برای پیشرفت در نقاط مختلف متفاوت است؟
بله؛ در هر جامعهای که کار و اشتغال وجود داشته باشد، آن جامعه تولید خواهد داشت. در نتیجه چرخه و زنجیره اقتصادی به حرکت درمیآید. در این زنجیره، کار متعلق فقط به قشر خاصی نیست بلکه همه اقشار جامعه شرکت دارند و هر جای خالی باید به وسیله متخصصین همان حرفه پر شود. طبیعی است اگر جوانی خودش را در این چرخه پیدا نکند، به فکر رفتن به محلی میافتد که از انرژیاش استفاده شود.
- برخورد مسئولان را با نخبگان کشور خودمان چگونه میبینید؟
البته من چون در داخل کشور نیستم، حس واقعی افراد داخل را هرگز ندارم و فکر میکنم هر مسئولی در پی افراد نخبه و شایسته برای پیشبرد امور جامعه تحت مسئولیتش است، مگر در جای درستی قرار نگرفته باشد. اگر تخصص کاملی در حیطه مسئولیتی که به عهده داریم، نداشته باشیم طبیعتا قادر به جذب افراد نخبه نخواهیم بود. اگر این جریان از طرف کشوری دیگر انجام شود، حتما آنها پیروز میشوند. آنچه من در کشور آلمان در ۴۰ سال گذشته دیدم این است که همیشه به کسی که مسئولیتی داده میشود به پیشتر ۲ انگیزه یکی قدرت تصمیمگیری و دیگری شاخص کارشناسی در مورد مسئولیت محولشده در کارنامه او سنجیده میشود. این لازمه کار است تا به ازای مسئولیت داده شده جوابگویی وجود داشته
باشد.
- دانشآموختگان جوان میتوانند از تجارب شما بهره بگیرند؟
امروز دنیای ارتباطات و فناوری اطلاعات است. روزی نیست ارتباطی با دانشجویان مخصوصا داخلی نداشته باشم. به خیلی از آنها میتوانم کمک کنم، بعضیها را به افراد مطلع دیگر ارجاع میدهم و سعی میکنم با توجه به تجربههایی که دارم مشاوره بدهم.
- آیا تصمیم برای برگشت به کشور داشتهاید؟
چه کسی میتواند از وطن دل بکند و به زادگاهش پشت کند؟ آرزوی همه ماست که بتوانیم در خدمت مردم و میهن عزیزمان باشیم. البته نابسامانی وجود دارد و مشکلات زیادی گریبانگیر مردم عزیزمان شده که با درایت و همدلی و همکاری از سر راه برداشته میشود. باید شعار «همه برای یکی، یکی برای همه» را مثل آلمانیهای بعد از جنگ در اولویت کار قرار دهیم.
نظر شما