مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۷ - ۰۷:۳۶
۰ نفر

عباس ثابتی راد: می‌توان خیابانی را تصویر کرد که عصرهنگام پر می‌شود از هیاهوی عابران، خیابانی با سالن‌های تئاتر و سینما و صف‌های طولانی مردم؛ خیابانی با مغازه‌های مختلف و پر رفت‌وآمد؛ خیابانی کوچک اما پر رونق؛ خیابانی که در سال‌های آغازین سده 1300 رونق تهران بود و محلی برای سرزندگی شهر؛‌ لاله‌زار.

تهران در روزگار آغازین قرن حاضر، شهری متجدد بود؛ شهری که قدم‌های آغازین‌اش را به سمت جهان مدرن برمی‌داشت و هر روز مظاهر تمدن جدید در آن چشم‌ها را مسحور می‌کرد. لاله‌زار هم در این میان مرکز این تجدد بود. هرچندرؤیای قدیمی ناصرالدین شاه که باغی بود پر درخت و سرسبز به عرصه‌ای برای جولان واگن اسبی تبدیل شده بود و مغازه‌های نوظهور از هرجایش سر بر می‌آوردند و دیگر آن طراوت و شادابی روزگار باغ بودنش را نداشت، اما محلی بود برای پرسه زدن‌های شهروندان تهرانی. لاله‌زار،  این خیابان 800متری به مرکزی تبدیل شده‌بود برای تفرج؛ مرکزی برای تفریح شهروندان تهرانی.

انگار مردم تهران در تمام آن سال‌ها که لاله‌زار رونق داشت، بی‌هیچ طرح جامع یا طرح متمرکزی از سوی نهاد‌های مرتبط جایی را برای خود به وجود آوردند که ضامن حیات اجتماعی‌شان باشد. لاله‌زار عرصه فرحبخشی شهر بود. مردم در آن سال‌ها می‌توانستند فارغ از فعالیت‌های اقتصادی و کاری عصر‌گاهان به لاله‌زار بروند، فیلم ببینند، به تماشای تئاتر بروند و حتی موسیقی گوش کنند. لاله‌زار هر چند کوتاه اما مرکز فعالیت‌های فرهنگی شهر بود. کوچه‌پس‌کوچه‌های این خیابان کوچک که در کنار توپخانه قرار داشت، محلی بود برای حضور هنرمندان و شهروندانی که بی‌دغدغه فعالیت‌های روزمره را به کنار گذاشته‌اند و مخاطبان محصولات فرهنگی شده‌اند.

هیچ کس در سال‌های آغازین سده حاضر تلاشی برای شکل‌گیری کانونی متمرکز انجام نداد. هیچ نهادی طرحی برای شکل‌گیری لاله‌زار ارائه نکرد. لاله‌زار رفته رفته و به خواست مردم به کانون همه فعالیت‌های اجتماعی تبدیل شد که یک شهر نیاز داشت. خیلی زود شهروندان هم به کوچه‌های این خیابان نوساخته پناه آوردند و در دل تئاتر‌های پرهیاهویش، در دل سینما‌های تازه برپا شده‌اش و حتی کافه‌های کوچک و بزرگش راه‌ یافتند و لاله‌زاری را در خاطره‌ها ساختند که تا امروز مرور خاطراتش بر ذهن سیمانی شهر همچنان خنج می‌زند.اما امروزه تهران بدون هیچ لاله‌زاری که ضامن حیات اجتماعی شهر باشد، روزگار می‌گذراند.

از آن سال‌ها که لاله‌زار به تدریج کم فروغ شد و تئاتر‌هایش یکایک بسته شد و سینماهایش در انبوه غبار گم، دیگر شهر تهران جایی نیافت برای حضور شهروندان و تمرکز فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی شهر. لاله‌زار یک خیابان نبود، نمادی بود از حضور اجتماعی و مشتاق مردم، خارج از تمامی ضوابط رایج اداری و سازمانی؛ جایی بود که شهروندان بدون آنکه طرحی جامع برای آن تعریف شده‌باشد، به آنجا می‌رفتند و نیازهای اجتماعی و فرهنگی‌شان را به دور از تمام فعالیت‌های اقتصادی رفع می‌کردند؛ اتفاقی که پس از گذشت چند دهه از فراموشی خاطرات لاله‌زار، هیچ گاه در تهران رخ نداده‌است.

امروزه شهر تهران و عمده شهرهای کشور، خالی از عرصه‌هایی برای حیات اجتماعی شهرند. شهر به کانونی برای فعالیت‌های اقتصادی تبدیل شده‌ و نیازهای اجتماعی،  فرهنگی و هنری شهروندان را به فراموشی سپرده‌است. همانطور که تهران لاله‌زار را فراموش کرده‌، شهرهای دیگر کشور نیز مراکز فرهنگی، هنری و اجتماعی خود را به فراموشی سپرده‌اند و دیگر نشانی نیست از آن روزهایی که شهر عرصه‌‌ای ‌باشد برای حیات اجتماعی. در شهرها جایی نیست که شهروندان بیرون از خانه جایی بیابند برای حیات فرهنگی و اجتماعی‌شان.

شهر سراسر به کارگاه‌های بزرگ اقتصادی تبدیل شده‌است و شهروندان تنها نیازهای اقتصادی خود را در آن می‌جویند و نه هیچ‌چیز دیگر.

 شاید تا هنگامی که شهرها کانون اقتصادی شهروندان هستند و هیچ شهروندی محیط بیرونی شهر را برای فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی خود مناسب نمی‌بیند، هیچ لاله‌زار دیگری شکل نخواهد گرفت.

لاله‌زار یک خیابان نیست، عرصه‌ای است برای فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی شهروندان در محیط بیرونی شهر، بستری است برای تمام نیازهای پویای یک شهر؛ بستری که می‌تواند یک شهر را دوباره بازیابد و روابط مناسبی را در آن شکل دهد. لاله‌زار امروزه یک فضای از دست رفته در تمامی شهرهای کشور است؛ فضایی از دست رفته برای تمامی فعالیت‌هایی که می‌تواند شهرها را از یک کارگاه‌بزرگ اقتصادی به مرکزی مناسب برای تعاملات و مناسبات اجتماعی و فرهنگی بدل کند. امروز لاله‌زار فراموش شده‌است و انگار بازیابی آن خاطرات در خیابان‌های سیمانی این شهر شلوغ چندان قابل تصور نیست.

کد خبر 70627

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز