شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۶:۲۲
۰ نفر

زهرا رفیعی: روزگاری بود که متمولین عهد باستان ساعت‌ها از وقت خود را صرف ایستادن در مقابل بوم نقاشان و تیشه مجسمه سازان می‌کردند تا هنرمندان چهره و اندام آنها را به صورت دقیق ثبت کنند

چهره و اندامی که با اندام‌های مورد پسند جامعه این روزگار تا حدود زیادی فرق داشت. آنها عموما با معیارهای امروزی افرادی چاق بودند. چاقی آنها نه تنها مورد سرزنش قرار نمی‌گرفت بلکه نشانی از سلامت و وضعیت خوب مالی آنها بود.

روزگار چرخش زیادی کرد و اکنون به روزگاری رسیده‌ایم که چاقی نه تنها حسن نیست بلکه خود، بیماری است و  عاملی که در تغییر این نگرش تاثیر بسیار دارد  اقوالی است که دانش پزشکی در دهه‌های اخیر ایجاد کرده است. در حقیقت حکمفرما شدن نگاه پزشکی  در همه عرصه‌های اجتماعی وضعیتی به وجود آورده است که کسی نمی داند تا فردا چه چیز خوب است و چه چیز بد. همانگونه که روزگاری معتاد مجرم بود و امروز بیمار،  شاید متخلف رانندگی نیز روزی بیمار به حساب آید. مقاله زیر به بررسی جامعه‌شناختی این نگاه می‌پردازد.

دستاوردهای پزشکی در حوزه‌های مختلف تا به آنجا گسترش پیدا کرده که به نظر می‌رسد جامعه انسانی در فضای نامعلومی از درستی این دستاوردها به سر می‌برد. یک روز خبر می‌رسد خوردن قهوه اعتیاد آور است و روز دیگر از محاسن آن دم زده می‌شود. همین تقابل،  بین گیاه‌خواران و گوشتخواران بحث‌های پایان‌ناپذیری را ایجاد کرده است، همچنان که تولیدکنندگان روغن‌های مایع و جامد بر سر سالم بودن و خوشمزه‌کردن غذا بحث می‌کنند.
به نظر می‌رسد هر آنچه جامعه پزشکی به عنوان یک عامل بیماری یا سلامت عنوان می‌کند مورد پذیرش عموم قرار می‌گیرد؛ پذیرشی که ریشه در اعتماد بعضا بی‌چون و چرای ما به تحقیقات آنها دارد.

این اعتماد پس از پیشرفت‌های اواخر قرن 18 و اوایل قرن بیستم و همزمان با  صنعتی شدن جهان کشف علت بسیاری از بیماری‌هایی که در طول سالیان بسیار، راه حلی برایشان وجود نداشت، قوت بیشتری یافته است. موفقیت‌های پزشکی باعث شد کم‌کم پزشکان خود را وابسته به علم نشان دهند و در نتیجه تردید در گفته‌های آنها کاری بس دشوار شود.

به گفته دکتر شیرین احمدنیا، مدیر گروه جامعه شناسی پزشکی انجمن جامعه شناسی ایران، اهمیت یافتن سلامت در جوامع یکی از عواملی است که باعث می‌شود تا پزشکان بیشتر مورد قبول باشند.

او می‌گوید: اعتماد ما به پزشکان علاوه براهمیت جایگاه بالای پزشکان در جامعه نشان‌دهنده ارتقای سطح اهمیت بهداشت و مسائل مرتبط با آن در جامعه است. سلامتی در زندگی هم «هدف» و هم «وسیله» برای رسیدن به اهدافی چون تحصیلات، ازدواج، دستیابی به شغل مناسب و ... است.

در فرهنگ ما بزرگترین آرزو برای خود و دیگران رسیدن به سلامتی است. چون جایگاه سلامت در جامعه ما اهمیت پیدا کرده است، نقش و حرفه‌هایی که با آن در ارتباط است نیز با اهمیت می‌شود. البته تلقی عمومی بر این است که سلامت ما را پزشکان تامین می‌کنند. در این زمینه نقش گسترده بهداشت پیشگیری و سایر عواملی که در سطح جامعه می توانند روی سلامت تاثیرگذار باشند مورد غفلت واقع شده است. پزشکان معمولاً هنگامی وارد عمل می‌شوند که سلامت مورد تهدید واقع شده  یا بیماری حاصل شده باشد.

در سال‌های اخیر اصلاحی در مورد این دیدگاه ایجاد شده است که تامین سلامت و حفظ و تداوم آن الزاما بر عهده پزشکان نیست بلکه پزشکان نقششان فقط در مرحله درمان حائز اهمیت است. جامعه‌شناسان  متوجه شدند که سلامت یک جامعه تا حدی به اقدامات و عملیات و عواملی که الزاما مرتبط با درمان نیستند بستگی دارد؛  اقداماتی که خیلی بیش از درمان شروع شده و مربوط به بهداشت پیشگیری می‌شود.

دکتر احمد‌نیا در این باره می‌گوید: پس از جنگ جهانی دوم دولت کارگری انگلستان- که سابقه طولانی‌تری در پزشکی و جامعه‌شناسی پزشکی را دارد- بر حذف نابرابری‌ها در دسترسی به خدمات سلامت پزشکی تاکید بسیار داشت. تصور بر این بود که با حذف این نابرابری‌ها قاعدتا بایستی تفاوت سلامت افراد در طبقات مختلف کاهش پیدا کند. اما تجربه نشان داد به‌رغم تلاش‌های 40 ساله، تفاوت‌های طبقاتی سلامتی و بهداشتی همچنان وجود دارد. به همین علت  به اهمیت بهداشت پیشگیری و سایر عوامل موثر در سلامت مانند وضعیت سکونت، رفاه، بهداشت، ضرورت‌های بهداشتی، نحوه گذران اوقات فراغت و تغذیه توجه شد؛ به این معنا که باید بسترهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را طوری تغییر داد که زمینه ارتقا  و حفظ سلامت افراد ایجاد شود.

این روند در کشور‌هایی چون سوئد و آمریکا نیز به صورت مشابهی مشاهده می‌شود.
دکتر ابوعلی وداد‌هیر استادیار دانشگاه تبریز در این باره می‌گوید: در کشور سوئد سیاست‌های دولت برای بهبود شاخص بهداشت، اجرای برنامه‌های فقر زدایی است. آنها توانسته‌اند با این روش میزان امید به زندگی را نسبت به سایر کشورها افزایش بیشتری بدهند. اما در کشوری مانند آمریکا با وجود آخرین دستاوردهای پزشکی در حوزه تشخیص و درمان باز شاهد بالا بودن میزان مرگ و میر در این کشور هستیم.

به گفته دکتر احمدنیا در کشور ما نیز در یکی دو دهه اخیر به طرز چشمگیری با افزایش امید به زندگی، کاهش موالید و  افزایش شاخص‌های زندگی مواجه بوده‌ایم. این موضوع به دلیل گسترش بهداشت عمومی در سطح شهر‌ها و روستاهاست. گسترش مراقبت‌های بهداشتی و خدمات تنظیم خانواده باعث شده که فاصله بهداشت شهر و روستا کاهش پیدا کند.

پزشکی شدن یا پزشکی کردن  پدیده‌های اجتماعی باعث شده رویکرد ما نسبت به برخی رفتارهای نابهنجار تغییر کند. روزگاری بود که به قول وزیر رفاه، نیروی انتظامی با مینی‌بوس در شهر به دنبال معتادان می‌گشت تا آنها را به عنوان مجرم دستگیر کند و در زمستا‌ن‌ها آمار زندانیان را بالا و در تابستان پایین بیاورد. این رویکرد به دلیل دخالت روانشناسان و روانپزشکان طی 10 سال اخیر تغییر کرده است.

دکتر احمدنیا در این باره می‌گوید: پزشکی امروزه به عنوان یکی از عوامل کنترل یا نظارت اجتماعی وارد عرصه عمل در زندگی اجتماعی افراد جامعه شده است و با توجه به مفاهیمی چون «پزشکی شدن» medicalization  عوامل درمانی برای مقابله با برخی از رفتارها که پیش از این رفتار‌های نابهنجار یا  انحرافی تلقی می شد وارد عرصه شده است و تلاش می‌شود به جای مجازات افرادی که منحرف یا مجرم شناخته می شدند اینک به «درمان» ایشان اقدام شود نه به مجازات آنها  نمونه آن اعتیاد و معتادین هستند.   معتاد، درمان‌پذیر است و فرد به مانند یک بیمار امکان درمان و بازگشت به جامعه را دارد. در مورد کودکان بیش‌فعال نیز این تغییر رویکرد با دخالت پزشکان و روانپزشکان باعث شد برای این دسته از کودکان از تنبیه برای اصلاح رفتار آنها اجتناب شود.

در واقع نظر جامعه پزشکی و پیشرفت‌های این حوزه، برای تغییر نگاه در مورد ناهنجاری‌ها موثر است،به طوری که اگر پزشکان راهی برای درمان قانون‌شکنانی که از چراغ قرمز عبور می کنند پیدا کنند دیگر این جرم عمل مجرمانه تلقی نمی‌شود بلکه رانندگان بیمارانی تلقی می‌شوند که باید تحت درمان قرار بگیرند. علاوه بر حضور پزشکان، صاحبان شرکت‌های دارویی، گروه‌های جنبش‌های مدنی و حقوق بشر،  بیماران و جامعه دست در دست هم می‌دهند تا این فرد با درمان دوباره به جامعه بازگردد.

گسترش مقبولیت و تسلط پزشکان بر جامعه روز به روز بیشتر می‌شود تا جایی که به نظر می‌رسد افراد بدون مشاوره‌گرفتن از پزشک یا روانپزشک برای سلامتی خود تصمیمی نمی‌گیرند. صرف نظر از مزیت‌هایی که مشاوره گرفتن در کیفیت زندگی به همراه می‌آورد باید گفت این تغییر رویکرد تا آن حد فراگیر شده که برای پزشکان حکمرانی بی‌چون و چرایی آورده است. دکتر ابوعلی ودادهیر از این حکمرانی به عنوان پزشکی شدن و پزشکی کردن مسائل یاد می‌کند. به اعتقاد او حرفه پزشکی یکی از بازیگران بازی پزشکی شدن است. تلقی پزشکی شدن به مثابه نوعی بازی می‌تواند به شکل کاملا موثری در پرداختن به موضوع پزشکی شدن کمک کند. هدف از این بازی نیز متقاعد کردن مخاطب یا مخاطبان درباره ماهیت موضوعات پزشکی، بهداشتی، رفتارها، تجربیات و ... است.

 او می‌گوید: در حالی که در کشورهای پیشرفته افراد 25‌درصد از درآمد خود را برای تناسب اندام صرف می‌کنند، در کشورهای جهان سوم هنوز چاقی نوعی ارزش و نشانه‌ای از سلامت به حساب می‌آید. در این بین این سوال پیش می‌آید که در شرایط کنونی بالاخره فرد تمام تجربیاتی که به دست آورده مهم است یا شاخص‌های سازمان‌های بهداشتی؟ به نظر می‌رسد جامعه پزشکی باید به سمت انعطاف یا نسبی‌گرایی برود. وی می‌افزاید: اگرچه اساسا پزشکی توانسته است بیماری‌های مهلکی را از سر راه بشر بردارد اما از سایه اعتماد مردم به این دستاوردها خود را به سایر موضوعات نزدیک کرده و از آنها
بهره برداری می‌کند.

وی با تاکید بر این که قرار نیست کسی در این میان استیضاح شود،  می‌گوید: از منظر جامعه‌شناسی پزشکی، بحث بر سر بیمار است و پزشکی به خاطر قدرت مبتنی بر علمی که دارد در این بازی موفق‌تر است.

 اگر کسی برای درمان اعتیاد از یک جامعه‌شناس مشاوره بگیرد، آن زمان می‌توان گفت که جامعه‌شناسان نیز در این بازی پیروز شده‌اند.اگر چه پزشکی توانسته است بسیاری از بیماری‌هایی که همچون کابوس در میان مردم گسترش یافته‌اند - مانند طاعون و جذام- را درمان کند اما برای بسیاری از بیماری‌هایی که روز به روز بر تعدادشان افزوده می‌شود راه حلی ندارد. به همین دلیل مردمان در طول تاریخ خود از راه حل‌های جایگزین استفاده کردند. اما سربازان جامعه پزشکی توانسته‌اند درباره موضوعاتی چون رفتن به سربازی و حج، ازدواج کردن، چاقی و لاغری و نحوه زایمان آدم‌ها رسوخ کنند و هنوز بر کسی معلوم نیست که امپراتوری پزشکی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.

کد خبر 76639

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز