چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵ - ۱۶:۴۶
۰ نفر

کرج- خبرنگار همشهری: کارنامه لوریس چکناواریان چنان پربار بود که نمی‌توان قدر بیش از هفتاد و پنج اثر از سال 1961 تا 2005 میلادی و تلاش و کوشش او در عرصه موسیقی و نیز گفت‌وگوی دلنشینش را در قالب نوشتار به‌جا آورد.

اما می‌شود نام او را به عنوان یک آهنگساز بزرگ ایرانی و مطرح در جهان موسیقی ثبت کرد.

یکصد و دهمین اجرای اپرای رستم و سهراب که به صورت ماریونت (عروسک‌های نخی) به روی صحنه آمد آخرین اثری است که لوریس اجرا کرده.

توجه او به ادبیات اسطوره‌ای و ساخت موسیقی بر اساس داستان‌های کهن فارسی از ویژگی‌های خاص آثار وی است.

  • در حال حاضربیشترین فعالیت شما در زمینه آهنگسازی است یا رهبری ارکستر؟

رهبری ارکستر با آهنگسازی دو چیز متفاوتند و من ترجیح می‌دهم آهنگ بسازم، چون رهبری ارکستر وقت زیادی می‌گیرد و دیسیپلین دیگری دارد. باید حضور مداوم بر سر تمرین‌ها داشته باشی و به‌موقع کار را آماده کنی.

  • شکل‌گیری خلق یک اثر از تخیل تا ظهور  را چگونه می‌بینید؟

آهنگسازی همانند شعر و نقاشی و یا هر هنر دیگری از آسمان فرود می‌آید، هیچ‌کس خالق آن نیست! امکان ندارد، اگر کسی بگوید که من این تابلوی نقاشی را خلق کرده‌ام و یا این شعر را سروده‌ام فکر نمی‌کنم که درست گفته باشد.

ما باید این آمادگی را داشته باشیم تا بتوانیم وقتی که به ما الهام می‌شود آن‌قدر تکنیک کار را بلد باشیم که بتوانیم آن الهامات را روی کاغذ بیاوریم، ما می‌توانیم بچه را بزرگ کنیم، اما نمی‌توانیم آن را درست کنیم، او را به دنیا می‌آوریم، اما او را خلقش نمی‌کنیم، شعر و موسیقی هم این‌چنین است.

البته آثار بسیاری وجود دارد که ساختگی است و در آن روح آسمانی دمیده نشده. اگر این روح را ندارد پس یکبارمصرف خواهد بود. این هم خوب است، ولی می‌توانیم کار جدی هم انجام دهیم و میلیونر نشویم، اما زندگی خوبی داشته باشیم فقط بستگی دارد که به چه صورت ارایه شود و مردم به آن گرایش پیدا کنند.

  • تفاوت یک قطعه ساده و یک سمفونی در چیست؟

خوب، موسیقی آن فرقی ندارد. چه سمفونی باشد یا اپرا و یک قطعه با ویولن یا با صدهزار نوار فرقی نمی‌کند، حرفی باید زده شود که اگر دارد با یک ساز هم می‌توان گفت و اگر ندارد با هزار ساز هم نمی‌توان.

مسأله این است وقتی نوایی بلند می‌شود در قلب من جای بگیرد و ارتباط برقرار کند و این الهام می‌خواهد. البته تکنیک هم می‌خواهد مثل این‌که من برای شما بهترین شعر دنیا را دیکته کنم، ولی شما که نمی‌توانید بنویسید، چه فایده دارد، آن تکنیک را باید یاد بگیرید.

  • ارسطو می‌گوید برای این‌که ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر کشور را بررسی کنیم، بهتر است موسیقی آن را مورد مطالعه قرار دهیم، نظر شما چیست؟

موسیقی نماینده روح است. من با کلام می‌توانم دروغ بگویم، اما با موسیقی نمی‌توان دروغ گفت. من می‌توانم ساعت‌ها روشنفکرمآبانه صحبت کنم و شما گمان برید که من از ارسطو هم بالاترم، با کلام می‌توان هر کسی را منحرف کرد.

به همین خاطر سیاستمداران بزرگ دنیا از موسیقی هم سوءاستفاده کردند. آنان با کلام حرف می‌زنند، اما چون موسیقی سخن روح است و دروغ نمی‌گوید برای تاثیر بر روح انسان‌ها مورد استفاده قرار گرفته است.

  • از کارهای آینده خود  بگویید.

بله، رستم و سهراب 25 سال طول کشید تا تمام شد. الهامات آن از عالم بالا داده می‌شد، روحش آمد، اما از لحاظ بدن باید آن را به‌گونه‌ای با پیکر ایران می‌ساختم تا کسی که به موسیقی رستم و سهراب گوش فرا می‌دهد احساس ایرانی بکند پس می‌بایستی به تعزیه‌ها،‌ زورخانه‌ها می‌رفتم و دستگاه‌های ایرانی و موسیقی مذهبی را مورد مطالعه قرار می‌دادم، خیلی طول کشید تا بتوانم این بدن را بسازم.

داستان سیاوش را بسیار دوست دارم که اپرایش کنم، چون من عاشق این داستان هستم. اگر خداوند به من الهام کند، حتماً خواهم نوشت.

کد خبر 7811

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز