۳۰ سال از وداع آیت‌الله ‌حاج شیخ «ذبیح‌الله‌محلاتی» با محله می‌گذرد اما اهالی هنوز دلتنگ نماز جماعت‌هایی هستند که به امامت او اقامه می‌کردند.

شيخ ذبيح الله محلاتي

همشهری آنلاین-مریم شریفی: راست گفته سعدی که مرگ در انسان‌هایی که از خود نام نیک برجا می‌گذارند، راه ندارد. وقتی ۳۰ سال بعد از رفتنت، هرکس نامت را می‌شنود، آهی از سر افسوس می‌کشد و کلی خاطرات خوب از تو به زبان می‌آورد، مرگ و نیستی و فراموشی معنای خود را از دست می‌دهد. حکایت اهالی خیابان شهید تفرشی(اهل علی(ع) سابق) و امام جماعت مسجد امام علی النقی(ع)، همین است. با کمک جمعی از نمازگزاران مسجد امام علی النقی(ع)، دفتر خاطرات بزرگمردی را ورق زدیم که با شأن علمی والایی که داشت، می‌توانست در عالی‌ترین سطح حوزه‌های علمیه به تدریس و تحقیق مشغول باشد اما حضور در یک مسجد کوچک در جنوب شرقی‌ترین نقطه پایتخت را برگزید و منشأ تحولات عمیقی در میان اهالی محله شد.

 ۱۳۳۸‌ـ ۱۲۷۰

از محلات تا سامرا

«وقتی در یک خانواده کشاورز و تهیدست محلاتی به این جهان پاگذاشت، هیچ‌کس نمی‌دانست روزی یکی از مفاخر عالم اسلام خواهد شد. تحصیلات مقدماتی را با دشواری‌های فراوان در محضر یکی از علمای محلات فراگرفت و در ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل همراه با مادر عازم نجف اشرف شد و ۱۱ سال در حوزه علمیه نجف تحصیل کرد. سفر به سامرا در ۳۱ سالگی، دومین اتفاق مهم زندگی ایشان بود. اصرار و تشویق علمای بزرگ حاضر در سامرا، شیخ محلاتی را در این شهر مقدس ماندگار کرد و ۲۵ سال اقامت در این شهر، علاوه بر تدریس و تربیت شاگرد در حوزه علمیه سامرا و مدرسه میرزای شیرازی، برکات دیگری هم برای ایشان دربرداشت که مهم‌ترین آن، نگارش کتاب مهم «تاریخ سامرا» (در ۱۲ جلد) بود. «حمید حبیبی»، از نسل دوم نمازگزاران مسجد امام علی النقی(ع) و از مریدان شیخ ذبیح‌الله‌محلاتی، در ادامه می‌گوید: «شیخ محلاتی سفرهای زیادی به نجف اشرف، کربلا، بصره، کویت و شهرهای مختلف ایران داشت. هدف ایشان از این سفرها، علاوه بر سخنرانی و تبلیغ، تلاش برای اتحاد و انسجام شیعیان بود. منبرهای تأثیرگذار و نگارش کتاب‌های ارزشمند، مقام علمی ایشان را بر همه آشکار کرد. مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین «علی دوانی» (صاحب کتاب «مفاخر اسلام») معتقد بود بعد از مرحوم شیخ عباس قمی، هیچ‌کس مانند آیت‌الله ‌محلاتی، به احادیث اهل‌بیت(علیهم‌السلام) احاطه نداشته است... ایشان بعد از ۳۷ سال دوری از ایران، در سال ۱۳۲۷ به کشور بازگشت و در تهران به نگارش کتاب مشغول شد و آثار ارزشمند فراوانی را به جهان اسلام هدیه کرد. ایشان با نگارش ۸۰ جلد کتاب، از پرکارترین نویسندگان و محققان عصر حاضر به شمار می‌رود.»

  ۱۳۶۳‌ـ ۱۳۳۹

وقتی خورشید به محله ما تابید... 

«مشیرالسلطنه امیرسلیمانی، یکی از افراد صاحب نفوذ آن روزگار، به کار ساخت‌وساز در محدوده خاوران مشغول بود. او تعداد زیادی خانه کوچک ۵۰‌ـ ۴۰ متری در محله اتابک ساخت و به اهالی کم درآمد آن فروخت. نتیجه حضور او در محله طیب، ساخت یک مدرسه و یک مسجد بود.»صحبت‌های حاج «غلامعلی عباسی» ۷۰ ساله که به اینجا می‌رسد، حجت‌الاسلام «حسین ترابی»، امام جماعت نماز مغرب و عشای مسجد امام علی النقی(ع) می‌گوید: «با اتمام ساخت مسجد در سال ۱۳۳۹، مشیرالسلطنه در نامه‌ای از مراجع حوزه علمیه قم درخواست کرد امام جماعت مسجد را تعیین کنند. در وقف نامه مسجد آمده کسی می‌تواند امام جماعت این مسجد شود که از مجتهد برجسته زمان اجازه داشته باشد. آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، مجتهد اعلم آن ایام نیز در جواب نامه مشیرالسلطنه، آیت‌الله ‌شیخ محلاتی را به‌عنوان امام جماعت مسجد معرفی کرد.» «حاج حسن ابراهیمی»، ۶۶ ساله و از نمازگزاران قدیمی مسجد در تکمیل صحبت‌های حاج آقا ترابی می‌گوید: «یک نوجوان ۱۲ ساله بودم اما خوب یادم هست؛ ۱۳ رجب، سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع) بود که برو بیاها در مسجد تازه‌ساز محله توجه من و دوستانم را جلب کرد. داخل مسجد را میز و صندلی چیده و حسابی تدارک دیده بودند. ما بچه‌ها در مراسم افتتاحیه جایی نداشتیم اما همان شب به همراه پدرم در نخستین نماز جماعت مسجد به امامت آیت‌الله ‌محلاتی شرکت کردم. مسجد ما از آن روز تا ۲۴ سال به نور وجود حاج آقا روشن بود و ما هم تا آخرین نماز جماعت، از ایشان جدا نشدیم.» 

وقتی خورشید به محله طیب تابید..

مرزبان تفکر اسلام ناب

«ارادت مشیرالسلطنه به حاج آقا محلاتی که منتخب مراجع بزرگوار قم بود، چندان پابرجا نماند. حاج آقا کتابی با عنوان «کشف الإشتباه»، در افشای کجروی‌های اصحاب خانقاه و صوفیه، نوشته بود و این افشاگری، به مذاق مشیرالسلطنه که مرام صوفی‌گری داشت، خوش نیامد. او با کمک دربار، از چاپ دوم کتاب جلوگیری کرد و هم مسلکانش تندترین انتقادات را در روزنامه‌ها و مجلات نثار حاج آقا کردند. حاج آقا کتاب «کشف التهمه» را در جواب به این اتهامات نوشت. مدتی بعد، نگارش کتاب «السیوف البارقه»، توسط حاج آقا در رد صوفیه مشیرالسلطنه را به حدی عصبانی کرد که حقوق حاج آقا را در مسجد قطع کرد و باعث جدایی ایشان از مسجد شد. اما این جدایی چندان طول نکشید و کسی که برای همیشه از مسجد رفت، مشیرالسلطنه بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، حاج آقا با همراهی نمازگزاران جوان، نام مسجد را از مشیرالسلطنه به نام مبارک «امام علی النقی(ع)» تغییر داد.»حبیبی در ادامه می‌گوید: «حاج آقا محلاتی، مرزبان تفکر اسلام ناب و تفکر شیعی بود و تا می‌شنید در نقطه‌ای از ایران یا عراق و هند و... کسی کتاب یا رساله‌ای در رد اسلام یا تشیع نوشته، فوراً با استدلالی قوی، کتاب یا مقاله‌ای در پاسخ به آن می‌نوشت؛ مثل کتاب‌هایی که در رد فرقه‌های ضاله بهاییت و بابیت و در افشای جنایت رضاخان در واقعه مسجد گوهرشاد و قضیه کشف حجاب نوشت.»

 همیشه زودتر می‌آمد

«حاج آقا از عالمان تراز اول جهان اسلام بود. بسیاری از علما و خطبای درجه یک تهران مانند مرحوم کافی، به دعوت ایشان برای سخنرانی به مسجد ما می‌آمدند. کتاب‌های ایشان هم مورد تحسین همه علما بود. اما آن جایگاه علمی و ۸۰ جلد کتابی که نوشت، برای ایشان حجاب نشده بود و مردم‌داری و فروتنی، تنها خاطره‌ای است که اهالی محله از حاج آقا به یاد دارند.»
حاج غلامعلی عباسی در تکمیل صحبت‌های حبیبی می‌گوید: «حاج آقا همیشه نیم ساعت زودتر از اذان به مسجد می‌آمد و زیر آفتاب، در گوشه حیاط می‌نشست و با آن مقام علمی، در کمال تواضع، به سؤالات مردم جواب می‌داد و به امورشان رسیدگی می‌کرد.» 
حبیبی در ادامه اضافه می‌کند: «حاج آقا تا آنجا که می‌توانست، به رفع مشکلات اهالی محله کمک می‌کرد. وقتی افراد بیکار به ایشان مراجعه می‌کردند، به کسبه و افراد توانمند محله پیغام می‌دادکاری برای آن افراد دست و پا کنند و آنها هم آنقدر برای حاج شیخ محلاتی احترام قائل بودند که حرف ایشان را زمین نمی‌انداختند. حاج آقا برای برادران، خواهران و کودکان و نوجوانان، جلسات آموزشی و کلاس قرآن برگزار می‌کرد. ایشان خیلی بی‌ریا در مراسم عروسی نمازگزاران و اهالی محله شرکت می‌کرد و حتی خودش خطبه عقد آنها را می‌خواند.»
حاج «علی غدیری» در تأیید صحبت‌های حبیبی می‌گوید: «سال ۵۳ به همراه همسرم به منزل حاج آقا در همین خیابان خاوران رفتیم و ایشان خطبه عقدمان را خواند. با وجود کهولت سن و با اینکه دست‌هایش می‌لرزید، با روی باز و خیلی با نشاط مراسم را برگزار کرد و خاطره‌ای خوش برای ما رقم زد، اتفاقی که هنوز هم برکاتش در زندگی ما جاری است. تحصیل یکی از پسرهایم در حوزه علمیه، یکی از همین برکات است.» 

وقتی خورشید به محله طیب تابید..

 حیف نشد... 

«من از ۱۲ تا ۱۶ سالگی، مکبر نمازهای جماعت حاج آقا بودم. آن موقع، میکروفون نبود و مکبر در کنار محراب و نزدیک حاج آقا می‌ایستاد. خوب یادم هست احوالات حاج آقا را موقع ادای نماز تمام بدنش از خوف خدا می‌لرزید... سیمای حاج آقا برای من بسیار جذاب و سخنانش گیرا بود. با آن جایگاه علمی رفیع، آنقدر سطح سخنرانی‌هایش را پایین می‌آورد که حتی نوجوانانی مثل من هم آن را متوجه می‌شدند.» «حسن آبیاری» در ادامه می‌گوید: «بعد از رحلت حاج آقا، یکی از علما با حسرت می‌گفت: حیف شد. ایشان نباید در این مسجد کوچک در این گوشه از شهر مهجور می‌ماند. ایشان باید به مساجد و حوزه‌های علمیه بازار می‌آمد و جمع کثیری از علم و معارفش بهره‌مند می‌شدند. اما نتایج ارزشمند حضور ۲۵ ساله حاج آقا در مسجد ما نشان داد هرگز عمری که ایشان در اینجا صرف کرد، به هدر نرفت. بسیاری از کودکان و نوجوانانی که پای منبر حاج آقا پرورش یافتند، در جریان دفاع مقدس به جمع شهدا ملحق شدند، تعدادی از آنها وارد حوزه علمیه شدند و به مدارج علمی و معرفتی بالایی رسیدند، بعضی دیگر هم ذاکر و مداح اهل‌بیت(علیهم‌السلام) شدند.» 
«ناصر رخ»، مسئول پایگاه بسیج مسجد در ایام دفاع مقدس در تأیید صحبت‌های آبیاری می‌گوید: «بچه‌های مسجد و اعضای پایگاه بسیج، شیفته حاج آقا بودند. جنگ که شروع شد، تعداد زیادی از بچه‌های مسجد به جبهه رفتند. خوب یادم هست؛ بچه‌ها که به مرخصی می‌آمدند، به اتفاق به منزل حاج آقا می‌رفتیم تا بچه‌ها با ایشان تجدید دیدار کنند. حاج آقا هم با وجود کهولت سن، از بچه‌ها استقبال می‌کرد و با روی خوش با آنها صحبت می‌کرد. خلوص و صفای وجود حاج آقا، عامل جذب نوجوانان و جوانان محله بود. بسیاری از آن بچه‌ها که هم نفس حاج آقا بودند، به شهادت رسیدند. تقدیم ۱۰۸ شهید در ایام دفاع مقدس، از بزرگ‌ترین افتخارات مسجد ما محسوب می‌شود.» 

علاقه‌مندان شیخ ذبیح‌الله‌محلاتی، مسئولان فرهنگی منطقه را به یاری طلبیدند

جای خالی یادمان امام جماعت ما در منطقه

«در حال حاضر در فرهنگسرای خاوران، ۲ تندیس از ۲ عالم بزرگ آسید علی قاضی و میرزا جهانگیرخان قشقایی نصب شده است. این کار ارزشمند مدیریت فرهنگسرا در معرفی مفاخر علمی و مذهبی کشور به مخاطبان، شایسته تقدیر است اما سؤال ما این است که چرا نباید تندیس عالم بزرگی مانند آیت‌الله ‌محلاتی در این مرکز فرهنگی محلی نصب شود؟ ایشان نقش مهمی در پرورش فرزندان همین منطقه داشت و با صرف سال‌ها عمر خود برای ارتقای سطح آگاهی نمازگزاران، حق بزرگی بر گردن جمع کثیری از اهالی منطقه دارد ما چندی قبل، این درخواست را از طریق امام جماعت مسجد با مسئولان فرهنگسرا در میان گذاشتیم اما بی‌جواب ماند. حالا از طریق نشریه همشهری محله، از مسئولان فرهنگی منطقه تقاضا می‌کنیم با نصب تندیس آیت‌الله ‌محلاتی(به همراه معرفی زندگینامه ایشان) در فرهنگسرا، یک بوستان مهم و یا یکی از مراکز عمومی منطقه، علاوه بر تجلیل از مقام علمی و زحمات ایشان، زمینه‌ساز آشنایی نسل جوان منطقه با اندیشمند بزرگی باشند که زمانی همسایه‌شان در منطقه بود. نامگذاری یک کتابخانه یا یک خیابان منطقه به نام حاج آقا محلاتی یا مزین کردن یکی از دیوارهای منطقه به تمثال ایشان هم از دیگر پیشنهادهای ماست.»حجت‌الاسلام ترابی در تکمیل صحبت‌های حبیبی می‌گوید: «علاقه‌مندان حاج آقا محلاتی در مسجد امام علی النقی(ع)، با برگزاری مراسم بزرگداشتی در محل انجمن مفاخر ایران در سال ۷۵ با حضور شخصیت‌های برجسته مانند مرحوم حجت‌الاسلام علی دوانی، در حد وسع خود تلاش کردند از خدمات ایشان تجلیل کنند. اکنون تصمیم داریم با دعوت از علمای بزرگ کشور، یک مجلس بزرگداشت برای حاج آقا در مسجد خودمان برگزار کنیم تا این شخصیت بی‌نظیر جهان اسلام که ۲۵ سال برای مسجد ما زحمت کشید را به نسل جوان محله و مسجد بشناسانیم. از مسئولان فرهنگی منطقه درخواست می‌کنیم ما را در برگزاری هرچه باشکوه‌تر این مراسم یاری کنند.»

 می‌دویدیم تا به نمازش برسیم

«خوش برخورد و خوش رو؛ این تصویری است که از حاج آقا محلاتی در ذهنم مانده.» حاج «محمود جعفری»، ۷۰ ساله، ‌این را می‌گوید و حاج «حیدر علی وهابی جلال»، ۶۷ ساله، در تکمیل صحبت‌های او می‌گوید: «خوب یادم هست، از دور اگر یک بچه را می‌دید، در سلام کردن پیشقدم می‌شد. حاج آقا از خودش چیزی نداشت اما وساطت می‌کرد تا مردم محله، خودشان مشکلات همدیگر را حل کنند.»حاج «رضا صبوحی» هم وارد گفت‌وگو می‌شود و می‌گوید: «حاج آقا محلاتی، گل بود. آنقدر خوش اخلاق بود که همه را دور خودش جمع می‌کرد، جوری که پشت سرش جمعیت کثیری، تا دم در مسجد، به نماز می‌ایستادند. با صدای اذان، همه می‌دویدند تا به نماز جماعتش برسند. حاج آقا اگر می‌فهمید چند نفر از اهالی با هم قهرند، سعی می‌کرد آشتی‌شان دهد. امام جماعت مسجد باید همین‌طور مردم‌دار باشد.»

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۵ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۱۷

کد خبر 792217

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha