شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۹:۱۵
۰ نفر

گروه سیاسی - خبرنگار اعزامی همشهری: وزیراطلاعات با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر بومی‌کردن امنیت در کردستان گفت:

عمده تلاش وزارت اطلاعات این است که در استان کردستان حالت نظامی ایجاد نکند و با بیشتر مسائل امنیتی برخورد نرم داشته باشد.

غلامحسین محسنی اژه‌ای در حاشیه نشست اعضای هیات دولت و جمعی از مسئولان لشکری کشور با رهبر معظم انقلاب که جمعه‌شب در سنندج برگزار شد، در گفت‌وگو با همشهری خاطرنشان کرد: در زمینه بومی کردن امنیت منطقه، وزارت اطلاعات سیاستگذاری‌هایی را انجام داده و موضوعات را به درستی تشخیص داده تا بدون نظامی کردن و امنیتی کردن مسائل بتواند آن امنیت لازم را که شایسته این استان است، به حد اعلی برساند.

وی با تاکید بر اینکه باید نگاه امنیتی به استان کردستان اصلاح شود، افزود: شهروندان کردستان را باید به‌عنوان یک قوم اهل فرهنگ و فرهنگی بدانیم؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نگاه امنیتی به استان کردستان یک امر عارضی است و امر اصلی، نگاه فرهنگی است.

محسنی ‌اژه‌ای ادامه داد: نه تنها در کردستان بلکه در همه استان‌ها باید به مردم اعتماد کرد و مردم را در همه مسئولیت‌ها شریک بدانیم؛ به‌نظر من اگر 3 نکته اعتماد به مردم، شریک کردن مردم در مسئولیت‌ها و نگاه ویژه به پتانسیل و ظرفیت فرهنگی استان توأمان مورد توجه قرار گیرد، پیشرفت چشمگیری در کردستان حاصل خواهد شد.

وزیر اطلاعات درباره وظیفه این وزارت در بحث امنیت استان کردستان با توجه به بومی کردن امنیت در این استان یادآور شد: قرارگاه حمزه، مسئولیت کلی امنیت را در این منطقه بر عهده دارد و طبعا وزارت اطلاعات مسئولیت اطلاعاتی را بر عهده خواهد داشت که با رصد کردن مسائل اطلاعاتی، در جایی که مسئولیت ذاتی خود ایجاب کند، مسائل را پیگیری کرده و درجایی که لازم باشد به این قرارگاه یا سایر دستگاه‌ها اطلاع‌رسانی می‌کند.

وی در پایان گفت: ما وقتی به مردم اعتماد داریم و آنها را شریک در مسئولیت‌ها می‌دانیم، نتیجه این است که مردم خود را شریک در مسائل می‌دانند، در حاشیه قرار نمی‌گیرند و طبعا در زمینه امنیتی که مردم در آن شریک هستند، مشکلات راحت‌تر حل می‌شود.

امنیت بدون تشریفات

لقمه را با دست کوچک کرد و نزدیک دهان بچه برد. توی چشم‌های عسلی و کوچکش دقیق شد. هربار نان و پنیر به هم پیچیده را با صدایی در هوا می‌چرخاند و امروز حرکت دست مادر باید شبیه هواپیما می‌شد تا کودکش دیرتر از سر سفره بگریزد.

صبحانه که تمام شد، بچه را روبه‌روی آینه برد و شیر را باز کرد. آب را پاشید توی صورت و دست‌های کوچکی که گونه‌ها و دهان را لمس می‌کرد. توی آینه عکس دوتا شیشه کوچک عسل در زمینه‌ای سفید حرکت می‌کرد. گردنش قدری کج شد و لبخندی بر لبش نشست.

چشم‌های کودکش را بوسید و از خدا تشکر کرد. میدان آزادی دیگر جا نداشت و از پارک ملت تا خیابان پاسداران جمعیت ایستاده بود. فکر کرد: میدان جهاد! و راه افتاد. از لابه‌لای لباس‌مشکی‌، پیراهن و شلوار سفید بچه‌گانه‌ای را بیرون کشیده بود و قدری پارچه سبز و پارچه‌ای که روی سر کودکش می‌انداخت؛

دهه اول محرم و در همه سال‌های عمر دو چشم عسلی. دخترها و پسرهای دانشجو روبه‌روی دانشگاه کردستان جمع شده بودند و این تنها بخشی از مسیر فرودگاه تا میدان آزادی – محل سخنرانی-  بود. صدایی سکوت آسمان را شکست.

صدا از سمت شرق می‌آمد. کودکی که حالا سقا شده بود توی بغل مادرش چرخید تا منشأ صدا را پیدا کند. هواپیما را که دید، دست راستش را تا جایی که می‌توانست بالا برد و انگشت اشاره‌اش را نگهبان هواپیمایی بدون اسکورت کرد. کسی تردید نداشت که میهمان آن صبح سنندج در همان هواپیماست.

یکی از دختر‌های روبه‌روی دانشگاه جیغ کشید: آسمانه، آسمانه... و دوستانش که همه مسیر میهمان را در آسمان تعقیب می‌کردند به این تاکید بدیهی توجهی نکردند. دختر دوباره فریاد زد: هواپیما رو می‌گم. آسمانه. تشریفاتی نیست. آسمانه... کسی تردید نداشت که میهمان آن صبح سنندج در همان هواپیماست.

مردها و زن‌های منتظر، صلوات می‌فرستادند...، پسرها شعار می‌دادند...، دخترها اغلب جیغ می‌کشیدند...، همه اما گل‌هایی که از صبح زود گلبرگ گلبرگ کرده بودند، می‌پاشیدند سمت آسمان. زن جوان گل نداشت.

چشم‌های عسلی را بوسید، دو سوی چادرش را به دندان گرفت. کودکش را –که حالا سقا شده بود- روی دست گرفت، روی پنجه ایستاد و تا جایی که می‌توانست دستش را سوی آسمان بالا برد.

کد خبر 81516

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز