و متأسفانه یا خوشبختانه هر کدام از این مهاجرین، از طریقی دلبسته موطن خود میمانند: یکی محل تولدش را دوست دارد، دیگری خانواده یا دوستانش و حتی هستند کسانی که به خاطر یک غذای سنتی یا بستنی کودکی یا جوانی خود، در غربت اشک میریزند. روانشناسان واژهHomesick یا بیماری خانه را توصیف مناسبی برای این گروه از افراد میدانند.
شدت این غم به حدی است که فردی پس از 30 یا 40 سال زندگی در کشوری دیگر، همچنان بر سر دوراهی ماندن و برگشتن دست و پا میزند. از سویی مسائل عاطفی او را به این سمت میکشاند و از سویی دیگر کار و زندگی و رفاه و آرامش محل زندگی او را تشویق به ماندن میکند. بعضی آدمها نیز به دلایلی بیشتر در معرض غم غربتند. مثلا کسی که طلاق گرفته یا وابستگی عاطفی شدید به خانواده دارد. البته بعضیها هم کمتر غم غربت را تجربه میکنند، مثلا افرادی که خودشان مهاجرت به کشوری دیگر را انتخاب کردهاند و یا کسانی که ماجراجوتر هستند و اشتیاق بیشتری به تجربه کردن چیزهای جدید دارند.برای شکستن این سد چند کار میتوان انجام داد:
1- پیش از رفتن- یک یا دو ماه قبل- از شیوه تصویرسازی ذهنی استفاده کنید:
چشمهایتان را ببندید و خود را در حال قدم زدن در خیابانهای شهر جدید، غذا خوردن در رستوران با مردمی بیگانه که دورو برتان نشستهاند، خرید کردن از فروشگاه و... ببینید. میبینید که ناخودآگاه ضربان قلبتان تند و زبانتان خشک میشود. در مرحله بعد خود را در خانه دیگری ببینید که دارید تلفنی با عزیزانتان حرف میزنید. اینگونه تصویرسازیهای ذهنی به شما کمک میکند تا با پیش زمینه قبلی مهاجرت کنید و کمتر از نظر روحی لطمه بخورید.
2- ارتباطتان را با دنیای قدیم حفظ کنید:
تماسهای تلفنی و خبر گرفتن از حال دوستان و آشنایان به شما کمک میکند تا همچنان خود را نزدیک به عزیزانتان حس کنید. خدا را شکر که با وجود تکنولوژیهای پیشرفته همانند رایانه، دوربینهای دیجیتال و فیلمبرداری، ایمیل و.... ارتباط بر قرار کردن بسیار راحتتر از قبل شده است.
3- با یک دوست صمیمی از غم غربت حرف بزنید:
همه ما میدانیم که حرف زدن و درد دل کردن با یک دوست خوب، غصهها را کم میکند اما اینکه با چه کسی حرف میزنیم نیز بسیار مهم است. یکی از انتخابهای نادرست که بسیاری از افراد آن را انجام میدهند صحبت با نزدیکانی است که در وطن حضور دارند. مثلا فکر کنید که در اوج ناراحتی با صدایی بغضآلود به مادرتان زنگ بزنید و درد دل کنید. با این کارتان هم مادرتان را غصهدار میکنید و هم با صدای غصهدار مادر که خواهش میکند پیش او برگردید، غم و غصه خودتان بیشتر میشود. در این جور مواقع حضور یک دوست خوب و صمیمی که گوش شنوا نیز داشته باشد موهبت بزرگی است.
4- دوستان جدیدی پیدا کنید:
سعی کنید از خانه بیرون بروید و در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنید. اگر سر کار نمیروید، حتما در کلاسی مثل کلاس زبان یا هر زمینهای که علاقه دارید ثبتنام کنید. ورزش کردن نیز بسیار مؤثر است هر چند گاهی غم غربت چنان به شخص فشار میآورد که حال و حوصله ورزش را ندارد. داشتن یک دوست همراه و همدل میتواند بیشترین کمک را به شما کند تا این مرحله از زندگی را پشت سر بگذارید.