پیشینه اسلام خواهی بخشهایی از چین آنقدر قدیمی است که با وجود تلاشهای فراوان دولت این کشور، نمیتوان از کنار وقایع اخیر به راحتی گذشت.
اسلام خیلی زودتر از آنچه تصور میشود وارد چین شده. پیشینه ورود اسلام به چین به پیش از ۶۵۰ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که سعد بن ابی وقاص صحابه پیامبر اسلام(ص)، سفرایی را به سوی امپراتور گائوتسونگ فرستاد. نتیجه ورود اسلام به چین جمعیتی حدود ۴۰ میلیون مسلمان است که بیشتر آنها در استانهای سین کیانگ، گانسو، نینگشیا و چینگهای زندگی میکنند.
دولتهای مختلف چین از همان ابتدا هم تعامل چندان مثبتی با مسلمانان نداشتند. چندین جنگ میان آنان و دولتهای مختلف مسلمان که هر بار یکی از طرفین پیروز بوده گواه این ماجراست.
رویدادهای گوناگونی در طول تاریخ برای مسلمانان چین رخ داده که گاهی اسباب رشد و پیشرفت و گاهی اسباب انزوا و کشتار آنها را فراهم آورده است.
همزمان با کاهش قدرت امپراتوری عثمانی، در دوره سلسله چینگ(1912-1644) مسلمانان چین بهشدت تضعیف شدند. در قرن 18و 19میلادی هم شورشهای زیادی توسط مسلمانان چین انجام شد که به کشتار گسترده آنان توسط دولت این کشور منتهی شد.
اگرچه از سال1976 به بعد و با درگذشت مائو و پایان انقلاب فرهنگی، آزادیهای مسلمانان این کشور بیشتر شد اما سیاست مهار همه جانبه بهشدت اجرا شد تا همچنان از قدرت گرفتن مسلمانان جلوگیری شود.
بحران سیاسی اخیر چین هم ریشه در همین تاریخ دارد. دولت در این چند روز در شهر ارومچی با حمایت شدید از چینیهای قوم هان، مسلمانان اویغور را بهشدت سرکوب کرده و تعداد فراوانی را کشته است.
منطقه سین کیانگ چین 20میلیون جمعیت دارد که 8میلیون نفر از آنان اویغورها هستند. اویغورها از گذشته به واسطه زبان(ترکی) با ظاهری متفاوت و فرهنگ متفاوت ادعای استقلال داشتهاند که این نیز یکی از دلایل خصومت کهنه پکن با آنان است.
سیاستمداران چین هم در تحلیل چرایی برخوردهای خونین با مسلمانان این منطقه بیشتر بر وجه تلاش برای استقلال آنان تاکید دارند و از افشای سایر موارد اختلاف و کینههای دیرین خودداری میکنند.
اگرچه آمار رسمی مسلمانان کشته شده توسط دولت حدود 170 نفر اعلام شده اما آمار غیررسمی نشان از تسویه حسابی تاریخی با مسلمانان چین دارد. شدت عمل دولت چین علیه مسلمانان این کشور تا آنجا بالا گرفته که در این مدت مسلمانان حتی اجازه ورود به بازارهای ارومچی را برای خرید مایحتاج خود نیز پیدا نکردهاند.
همه این وقایع دور از چشم رسانههای بینالمللی و با سکوت محافل سیاسی جهان که منافع بلندمدت خود را در تعامل با چین بر این مسائل ترجیح دادهاند، رخ میدهد.
ادعای انتساب این مسلمانان به القاعده و طالبان و سایر جریانهای افراطی هم بهانهای است برای سرکوب بیشتر این مسلمانان توسط دولت چین. رهبران القاعده در همه سالهایی که این تشکل افراطی اعلام وجود کرده است حتی یک بار هم به انتقاد از دولت چین زبان به سخن نگشودهاند که چه بسا آنان را بارها بر آمریکا و انگلیس و... هم ترجیح دادهاند.
جالب است که زبان فارسی در میان مردم سینکیانگ از قرن 13میلادی رواج یافته تا جایی که تا قرن 19نهتنها تدریس زبان فارسی رواج داشته، بلکه حکام محلی برای تماس با دیگر مناطق از این زبان استفاده میکردهاند. حتی اظهاریه و اسناد مهم داخلی حکومتهای محلی نیز به فارسی ثبت میشده است.
در این دوره شاعران زیادی به فارسی شعر گفتهاند و نویسندگان آثار ادبی و علمی بسیاری به زبان فارسی به یادگار گذاشتهاند که اکنون برخی از آنها در مؤسسههای علمی و تعلیمی نقاط مختلف سین کیانگ محفوظ است.
در طول قرنها آموزش زبان فارسی در مدارس سین کیانگ چین برای اویغورها و دیگر اقوام ترک زبان اجباری بود. اویغورها علوم مختلف آن زمان را از طریق فارسی آموختند. در قرون وسطی زبان فارسی برای روشنفکران اویغور، زبان مادری بهشمار میرفت.
اخباری که این روزها از این مناطق و ماهیت اصلی ماجرا به بیرون مخابره میشود همه از کانالهای امنیتی دولت چین میگذرد. اینترنت و سایر وسایل ارتباطی منطقه هم قطع شده تا دنیا نداند بر مسلمانان این منطقه چه میرود.
دولت چین همانگونه که پیشتر هم اشاره شد در 30سال گذشته سیاست نسبتا متعادلتری را نسبت به گذشته در قبال مسلمانان این کشور در پیش گرفته بود. اینگونه بهنظر میرسد که با اتفاقات اخیر همه آن رشتهها پنبه شده و پکن باید طرحی نو در قبال نوع تعامل خود با این اقلیت 40میلیون نفری دراندازد تا لااقل اوضاع از این بدتر نشود.