تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۲:۲۶

1- انقلاب پر از تصویر است؛ تصویرهای ماندگار

تصویرهای ماندگار در ذهن آدم ها گاهی فریادند و زمانی نشانگر غم واندوه. این تصویرها پر از لحظه های سیاه و سفید روزهای به یاد ماندنی هستند؛ این را عکس‌های انقلاب به من می‌گویند. همان عکس‌های سیاه و سفید.

2- آنها که انقلاب کردند مهم‌ترند یا آنها که تصویر گرفتند؟

انقلاب پر از تصویرهای ثبت نشده است که تنها در ذهن انقلابی‌ها و مردم آن دوران مانده است. جاهایی که عکاس‌ها جا مانده بودند.

3- دوربین دیجیتال نبود، لپ تاپ نبود، موبایل نبود...

روی عکس‌ها زوم می‌کنم. در نگاه آدم‌ها چیزی هست از ترس و امید.

اگر عکاس‌ها نبودند، نگاه آدم‌ها در همان روزها باقی می‌ماند و با رفتن آن آدم‌ها خاطره آن نگاه‌ها هم می‌رفت.

جاهایی هست که عکاس‌ها جلو افتادند.

اگر حسین پرتوی نبود تا به عنوان تنها عکاس در مراسم بیعت همافران با امام خمینی ره حاضر شود، و به مسئولان مدرسه علوی قول دهد که در عکسی که می‌گیرد صورت هیچ‌کس دیده نشود، اگر...

بعد از چاپ آن عکس  در روزنامه «کیهان»، شاپور بختیار مدعی شد که این عکس ساختگی است اما با چاپ نگاتیوهای آن توسط روزنامه «کیهان»، واقعی بودن عکس ثابت شد و بعد به همافرها حمله کردند و مردم برای کمک به آنها به پادگان‌ها ریختند و کنترل از دست حکومت خارج شد و...این تأثیرگذارترین عکس تاریخ انقلاب است.

عکس:حسین پرتوی

4- پرتوی نزدیک به دو سال است که در بستر بیماری ا‌ست. او پیش از این در سال 5831 درگفت‌و‌گویی به نشریه «شاهد باران» گفته بود:«یک روزنامه‌نگار واقعی هیچ‌وقت به خطر فکر نمی‌کند، همیشه دنبال اعتقادش است. ما می‌گفتیم روزنامه مال مردم است. مال گروه و طبقه خاصی نیست و وجدان یک روزنامه‌نگار اصیل به او می‌گوید که تو مال اجتماع هستی و هر قدمی که برمی‌داری برای مردم است.»

5- عکاسان دیگری هم هستند. عکاسانی که گاهی حتی نامشان هم در کنار عکس‌هایشان نمی‌ماند. عکاسان انقلاب مانند اکبر ناظمی، محسن شاندیز ، آلفرد
یعقوب زاده و ... 

6- داغمان تازه شده است. داغ رفتن هنرمندان.

بهمن جلالی عکاس انقلاب و جنگ در سال1323در تهران متولد شد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته اقتصاد بود اما یکی از بهترین عکاسان ایران شد.او پس از دوران خدمت سربازی به انگلستان رفت و در استودیوی «جان ویکرز» عکاس سرشناس آن دوران مشغول به کار شد. اما در سال 1355 به ایران باز گشت و به ثبت تصاویر ماندگاری از انقلاب و جنگ با عراق پرداخت. به خرمشهر هم رفت  و آن روز‌های  آتش و خون را تجربه کرد. او حالا رفته است.

عکس: زنده یاد کاوه گلستان

25 دی‌ماه  امسال آخرین روز زندگی جلالی بود. این  بخشی از یکی از گفت و گوهای او در باره انقلاب است. او در پاسخ به این سؤال که  «از انقلاب عکس‌های زیادی دیده‌ایم. کدام یک از این عکس‌ها هنوز ارزش دیدن دارد؟»

می گوید:«هیچ عکسی حتی عکسی که ایراد فنی داشته باشد بی ارزش نیست. چون تنها سندی است که از آن موقعیت باقی مانده. اصلاً به لحاظ تاریخی و سندی هیچ عکسی بی‌ارزش نیست. ولی مسلما ً تعدادی عکس هست که به عنوان عکس‌های تأثیرگذار، مقطع خیلی مهمی را نشان می دهند و به همین خاطر، یک سروگردن بالاترند. »
جلالی سپس مثال می آورد:«مثل عکس ورود امام وقتی توی پاگرد پلکان هواپیما ایستاده.

ا عکسی که پرتوی از سلام همافرها گرفته. عکسی که وقتی چاپ شد، نشان داد که فاتحة نظام خوانده شده و انقلاب برده. یا عکسی که از کشتار 17 شهریور در میدان شهدا گرفته شد.»

در ادامه بخشی دیگر از این گفت و گو را می‌خوانیم:

به طور کلی چه کسانی از انقلاب عکس گرفتند؟

سه شاخه عکس داریم از انقلاب. یکی عکس‌هایی که آماتورها گرفتند. خیلی گرفتند، مثلاً عکس‌هایی هست که همافرها در درگیری‌های خودشان گرفته‌اند. اصلاً عکاس نبود آنجا. آن عکس‌ها کجاست؟

کسی نمی‌داند. اصلاً خیلی‌ها دوربین با خودشان می‌آوردند و از درگیری‌ها و تظاهرات عکس می‌گرفتند. یک گروه عکاسان بودند که از آژانس های خارجی آمده بودند. یک گروه دیگر هم عکاسان ایرانی بودند که ارزش عکس  را می‌دانستند و خیلی کارهایشان هم چاپ شد؛ عکاسانی که با مطبوعات یا خبرگزاری پارس آن موقع کار می‌کردند. 

عکس: زنده یاد کاوه گلستان

اگر این امکاناتی که امروز برای عکاسی هست، از موبایل گرفته تا دوربین‌های جور واجور که دست همه می‌توانی ببینی، آن روزها بود، وضعیت عکاسی انقلاب چطور می‌شد؟

اصلاً یک نوع عکاسی عجیب و غریبی می‌شد. اصلاً باورت نمی‌شود.

امکانات عکاسی امروز، خیلی گسترده شده. آن 110 جلد کتاب یازده سپتامبر هم مال عکاس‌های حرفه‌ای نبود. هرکس هرچه می‌توانست و با هر چی دستش بود عکس گرفته بود. زمان انقلاب نهایتاً پنجاه تا عکاس بودند با یک عده آماتور. ولی این جوری همه عکاس می‌شوند. چون امروز هر کسی موبایل دارد، عکاس است. عکس می‌گیرد و تازه مخابره هم می‌کند.

 

پس نقش عکاس حرفه‌ای چه می‌شود؟

عکاس حرفه‌ای و باتجربه باشی یا نباشی، وقتی وسط واقعه باشی و با موبایلت عکس بگیری، برده‌ای. دیگر حرفه‌ای بودن مهم نیست. مهم این است که وسط ماجرا باشی. اگر هم نبودی که باخته‌ای.

بهمن جلالی حالا رفته است. اما حتما نگاهش تا ابد زنده است وقتی داشت کادر می‌بست تا از آن انقلابی تیر خورده و مجروح و کمک مردم به او تصویر بگیرد. یا از مردمی که روی بالابر ساختمانی جشن پیروزی می‌گرفتند. یا در نگاه...

عکس: زنده یاد بهمن جلالی

7- کاوه گلستان پیش‌‌ترها رفته بود. در شمال عراق اتفاق افتاد. انفجار مین را می‌گویم. در سیزدهم فروردین 1382.کجا بودیم ما..

روایت‌های او از انقلاب را از همه بیشتر دوست دارم. فضای او شلوغ و درهم نیست با اینکه انقلاب است با اینکه مردم هستند و تو حضور مردم را در آن تصویر‌ها حس می‌کنی.

هنگامه گلستان همسر او پس از رفتن او،  در گفت‌و‌گویی از روزهای انقلاب به سایت میراث فرهنگی گفته بود: «تصویرهای زیادی هست که به یاد دارم. از حضور مردم،‌ شعارهایی که می‌دادند. اما صحنه‌ای که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم تصویر پسر کوچکی است که تفنگ چوبی به دست دارد و در میان جمعیت حرکت می‌کند.»

او از آن روزها به عنوان روزهای هیجان و اضطراب نام می برد:«من و کاوه هر روز مانند سایر مردم، جلوی دانشگاه عکس می‌گرفتیم. گاهی وقت‌ها بعد از این که عکس می‌گرفتیم بلافاصله از دست مأموران شهربانی فرار می‌کردیم. یادم می‌آید یکی از روزهایی که به خیابان انقلاب رفته بودم بعد از این که عکس‌ را گرفتم مأمورها حمله کردند تا
تظاهرات کنندگان را دستگیر کنند. آن روز مجبور شدم مدتی در یکی از جوی‌‌های خیابان پنهان شوم.» همسر کاوه گلستان درباره عکس‌هایی که او از زمان ورود امام ره در فرودگاه مهر‌آباد گرفته است به یاد می آورد:«کاوه همیشه می‌گفت می‌خواهد اولین کسی باشد که از لحظه ورود امام خمینی ره‌عکس می گیرد. زمانی که مشخص شد امام قرار است به ایران باز گردند مجله «تایم» یکی از عکاسان خیلی معروف خود را به نام دیوید برنت به ایران فرستاد تا از فرودگاه عکس بگیرد. کاوه خیلی عصبانی شد. شب پیش از شبی که قرار بود هواپیمای امام به ایران بیاید تا ساعت 3 صبح به دفتر «تایم» تلفن می‌زد. برنت هم حق را به کاوه می‌داد. در نهایت هم ساعت 3 شب به کاوه گفتند که او برود. یادم هست او‌ ساعت 6 صبح رفت فرودگاه و بالاخره توانست نخستین عکس‌ها را از آن تاریخ بگیرد.»