جایی که تا چشم کار میکند جنگل است و درخت. درختهای در هم تنیده زیبا... اما این فقط یک احساس است.
در واقع من در نمایشگاه پرندگان سخنگو هستم. پرندگان از قفس بیرون میآیند. در سالن آزادند... پر پرواز ندارند، پرهایشان چیده شده است. اینجا، نمایشگاه پرندگان سخنگو در فرهنگسرای رازی است.
بعد با آن پرندهها حرف میزنم و میگویم: تقصیر شماست با آن رنگهای بی نظیر و تاجهای زیبا و منقارهای کج و محکمتان. با آن پرهای بلند و شکیل دل آدمها را بردهاید... حالا به جای علفزارها و جنگل ها باید در قفس باشید؛ پشت یک پنجره دود زده در یک آپارتمان کوچک. بیخود نیست که وحشی بافقی درباره شما میگوید: «اگر طوطی زبان میبست در کام/ نه خود را در قفس می دید و نه دام».
اینجا نمایشگاه پرندگان سخنگو است و پرندههای سخنگو همراه صاحبان خود به اینجا آمدهاند و یک عالم دانشآموز هم به این نمایشگاه آمدهاند تا از این پرندهها دیدن کنند.
ناظرانی هستند که در این شلوغی به سراغ پرندهها میآیند و میخواهند میزان سخنگویی پرنده را بسنجند اما مثل ما آدمها که از امتحان دچار استرس میشویم، خیلی از آنها دیگر حرف نمیزنند و با تعجب فقط به آدمها خیره ماندهاند.
عکس ها: محمود اعتمادی
تهیه گزارش از این نمایشگاه پیشنهاد 8 و 16و سنجاق قفلی بود... آنها علاقهمند شدهاند تا یک «کاسکو» بخرند... انگار بنده گزارشگر کم بدبختی دارم که یک طوطی زبان بسته را هم به خانه بیاورم تا با این سه موجود همنشین شود...
به آنها میگویم: نه نمی شود!
- چرا ؟
- چون طوطی کنار شما پَر کَََن میشود...
- یعنی چه؟
این اصطلاح پرنده فروشهاست. آنها میگویند طوطیهایی که از آنها خوب مراقبت نشود یا با آنها بدرفتاری شود، افسرده میشوند و پرهای خود را میکنند...
مرغهای مینا، طوطیها و مرغ عشق ها را در این نمایشگاه میبینیم.
یک مرغ مینا هست که کمتر از پرندههای دیگر دچار استرس شده است و در جمع بازدیدکنندگان حرف میزند:
سلام، سلام، سلام...
شهرام نحویها، صاحب این پرنده میگوید:«این پرنده به شدت عاطفی و حسود است و باید خیلی مراقبش باشیم.»
تعجب میکنم. میگویم: «چهطور به این نتیجه رسیدهاید که این پرنده حسود است؟»
او میگوید: «وقتی به او توجه ندارم و با دیگران حرف میزنم، ناراحت میشود.»
- چه غذاهایی میخورد و چه مراقبتهای از او میکنید؟
میگوید:«دانه، برنج پخته و میوه از چیزهایی هستند که این پرنده دوست دارد.»
حسین سلیمانی فاخر، مدیر روابط عمومی مراکز فرهنگی، هنری منطقه11سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران میگوید:«این نمایشگاه را ترتیب دادیم تا بهترین پرنده سخنگو انتخاب شود. در دنیای شهری پرندهها فضای زندگی انسان را زیباتر میکنند. ما به بهترین پرندهها جایزه میدهیم و به صاحبانشان هم همینطور؛ به پرندهها یک بسته از دانههای مختلف که دوست دارند.»
سلیمانی میگوید:«به زودی در فرهنگسرای رازی کانون حمایت از پرندگان سخنگو را ایجاد میکنیم و علاقهمندان به نگهداری پرندگان میتوانند در این کانون ثبت نام کنند.»
در بین شرکتکنندگان دو طوطی بسیار زیبا را میبینیم. صاحب آنها امید شایگان است. او میگوید:«بیش از 300گونه طوطی در جهان وجود دارد. آنها عمدتاً در نواحی گرمسیری زندگی میکنند و بیشتر در نیمکره شمالی زمین هستند.»
شایگان میگوید:«ما در جهان تیرهای به نام کاسکو نداریم و کاسکو همان طوطی خاکستری است که با استعدادترین پرنده سخنگو است.»
او در پاسخ به این سؤال که چرا نگهداری از طوطی بسیار در بین مردم رایج شده است میگوید:«نگهداری حیوانات دیگر دردسرهای زیادی دارد و طوطیها و پرندگان بسیار راحتتر نگهداری میشوند. بهخاطر همین مردم علاقه دارند که از این پرندگان نگهداری کنند. نگهداری طوطی کمی هم پز شده است.»
شایگان ادامه می دهد:«طوطیها، پرندگانی اجتماعی هستند و باید در نگهداری از آنها خیلی مراقب بود. اگر خوب از آنها نگهداری نشود افسردگی میگیرند.»
او میگوید:« من به خاطر علاقه به پرندهها هم اکنون در کار خرید و فروش پرندهها هستم، اما فکر میکنم باید به هر کسی پرنده نفروخت و از آنها ضمانت گرفت، چون بعضی از آنها ممکن است پرندهها را اذیت کنند.»
او به طوطی سرخ رنگ خود نگاه میکند و میگوید:«اسم نژاد این طوطی« اکلکتوس» یا طوطی اصیل است که خاستگاهش جنگلهای استرالیاست.»
«کوکاتو» نام نژاد طوطی دیگری است سفید رنگ و زیبا با تاجی بزرگ. این طوطی هم مال جنگلهای استرالیا است.
شایگان می گوید:«این نژادها زیاد صحبت نمیکنند اما تواناییهای دیگری دارند.»
او می گوید:«مردم نباید از روی گرانی و ارزانی طوطیها آنها را خریداری کنند. ارزش پرندهها به قیمت آنها نیست... هر پرنده گرانتر نمیتواند پرنده بهتری باشد.»
مرغ مینا همچنان حرف میزند...کنار یک طوطی سبز رنگ ایستاده به تماشا. ناگهان کسی در گوشم میگوید:«اینجا اومدی چه کار؟»...جا میخورم. به طوطی خیره میشوم... انگار این پرنده خیلی خوب میفهمد که چه میگوید.
صاحبش به او کیک و ساندیس میدهد... دلم برایش میسوزد.
کاسکوی دیگری هم هست که نامش فندق است. او با خانوادهای که از او نگهداری میکنند به این نمایشگاه آمده است. مادر خانواده میگوید:« وقتی سفره پهن میشود ناراحت میشود اگر از او دعوت نکنیم.کاسکو همه جور غذایی میخورد.»
در بین پرندههای شرکت کننده، یک مرغ عشق هم هست که حرف می زند. سیامک افشار که به این طوطی آموزش داده است، میگوید: «پرندهها هم مثل آدمها کم هوش و با هوش هستند. این مرغ عشق میتواند حرف بزند...»
صدای صاحبان پرندهها در سالن میپیچد: بگو سلام، سلام... سلام. بگو.بگو حالت چطوره؟ بگو فندق... بگو بابایی کجایی؟ بگو شهرام کجایی؟
و پرندهها با نگاه متعجب به آدمها خیره ماندهاند.
پرنده شناسان میگویند طوطیها در طبیعت ترجیح میدهند که به شکل گروهی زندگی کنند و فقط در زمان جفتگیری از گروه جدا میافتند. اما آنها هم اینک با آدمها به شکل تنها زندگی میکنند و در این حالت است که زبان یاد میگیرند. طوطیهای جفت، زبان انسان را کمتر یاد میگیرند، چون نیازی به هم صحبتی با انسان ندارند.
یاد داستان طوطی و بازرگان « مثنوی» میافتم:
بود بازرگان و او را طوطیی/ در قفس محبوس زیبا طوطیی
گفت طوطی را چه خواهی ارمغان/ کارمت از خطه هندوستان
گفت آن طوطی که آنجا طوطیان/ چون ببینی کن زحال ما بیان...