اما حرف و نقل آن را از دیگران شنیدهاند یا شاید هم از سر کنجکاوی چند ساعتی در خانه در و همسایه یا هنگام میهمانی در خانه فامیل و آشنا به تماشای آن نشستهاند. اما این فارسیوان که قصه یا ماجراهای سریالهایش نقل برخی محافل و میهمانیهای دوستانه یا فامیلی شده از کجا و به چه نیتی آمده؟ چه چیزی به خورد ما میدهد و چه تأثیری بر ما میگذارد؟
تا پیش از این، شبکههای فارسی زبان ماهوارهای در خارج از ایران بهدلیل ضعف بنیه مالی، فاقد برنامههای متنوع بودند؛ 12 ساعت پخش زنده و 12ساعت تکرار آن، بدون آیتمهای نمایشی، فیلمها و سریالهای تولیدی یا خریداری شده از شبکههای تلویزیونی دیگر. حجم قابل توجهی از برنامههای آنها نیز اختصاص داشته به برنامههای کسلکننده مجریمحور، پخش کلیپهای موسیقی تکراری و نمایش فیلمها و سریالهایی که در سالهای دور و نزدیک در داخل کشور ساخته شده و بارها نیز به نمایش در آمدهاند. به این ترتیب خیلی زود این شبکهها با وجود رشد قارچ گونه تعدادشان، تازگی خود را از دست داده و در جذب مخاطب، چندان موفق عمل نکردند. اما از سال گذشته شبکهای آغاز به کار کرد که شیوهای متفاوت را در پخش برنامه برگزیده بود و برخلاف انتظار، خیلی زود توانست بخش عمده مخاطبان شبکههای ماهوارهای فارسی زبان را جذب خود کند.
فارسیوان شبکهای ماهوارهای است که سریالهای روز خارجی( کرهای، کلمبیایی، آمریکایی و...) را بهصورت دوبلهشده هرچند ضعیف - در طول روز پخش میکند. در فضای ملالانگیز شبکههای فارسیزبان ماهوارهای، فارسیوان در نوع خود یک اتفاق تازه محسوب میشود؛ شبکهای که چون سریالهای تازه و پخشنشده، متنوع و برخوردار از مایههای عامهپسند (البته در شق مبتذلش) آن هم به زبان فارسی عرضه میکند خیلی زود درمیان عامه مردم جا بازکرده و از مشتریان زیادی برخوردار شده و همین جذب مخاطب و ارائه خوراک مبتذل و تأثیرگذاری گسترده و عمیق آن بر مخاطب است که ابعاد نگران کنندهای به ماجرا داده است.
شاید در ظاهر، سریالهای این شبکه در مقایسه با شبکههای غیراخلاقی در ماهواره، حاوی نمایش صحنههای غیراخلاقی بهصورت مستقیم نباشد و به همین خاطر نیز با واکنش دفعی چندانی از سوی برخی خانوادهها روبهرو نشده است اما نکته آنجاست که در لایههای زیرین مضامینی که در این سریالها مطرح میشود بهصورت غیرمستقیم و البته در برخی نیز بهطور مستقیم، مفاهیمی بسیار غیراخلاقی به مخاطب ارائه شده و از آنجا که از سیری تدریجی نیز برخوردار است تأثیری عمیق در نابود کردن هنجارهای اخلاقی و فرهنگی خانوادهها برجای میگذارد تا آنجا که پس از مدتی بسیاری از این مسائل قبح خود را از دست داده و برای مخاطب هضمشده و پذیرفتنی خواهند شد.
همین بس که در ماههای نخست پخش برنامههای فارسیوان هنوز برخی از این سریالها، مضامین و روابط بین شخصیتها تازگی داشته و اجازه تماشای آنها به نوجوانان و جوانان توسط پارهای از خانوادهها داده نمیشد، یا طبق عرف خانوادهها صلاح نمیدیدند اعضای خانواده به اتفاق به تماشای سریالهایی همچون «ویکتوریا» بنشینند اما پس از چند ماه رفتهرفته قبح مسئله ریخته و تماشای سریالهای فارسیوان که در کل ساعات روز یکی پس از دیگری روی آنتن میروند به تفریح جمعی بسیاری از همین خانوادهها بدل شد که به اتفاق چشم بدان بدوزند!
درست است که مخاطبان این شبکه را میتوان در طیفهای مختلفی دستهبندی کرد اما متأسفانه بیش از هر گروه دیگری این خانوادهها و بهویژه زنان و دختران در سنین جوانی و نوجوانی هستند که تماشاگر این سریالها محسوب میشوند؛ در واقع آسیبپذیرترین قشری که درصورت تغییر هنجارهای اخلاقی آنها، لطماتی جدی و جبرانناپذیر به فرهنگ و اخلاق در جامعه ما وارد خواهد شد. به این ترتیب برنامههای این شبکه بیش از همه بنیان خانوادهها را نشانه گرفته و با در نظر گرفتن مضامین اغلب این سریالها تاکنون هیچیک از شبکههای فارسی زبان ماهوارهای تأثیراتی فرهنگی به این اندازه مخرب و با این عمق و وسعت نداشتهاند.
از قرار معلوم دم و دستگاه و مقر شبکه فارسیوان در هنگکنگ قرار دارد؛ در ساختمانی کوچک که ظاهرا تجهیزات آن چندان هم قابل توجه نیست، اما با همین امکانات، رسانه ملی ما را با تمام دم و دستگاه عریض و طویلش به چالش کشیده و به یک تهدید فرهنگی برای ما بدل شده است. اما در پس فارسیوان، مجموعهای عظیم، آن را حمایت میکند تا از تولیدات دیگر شبکهها استفاده کرده و با ارائه تصویری ماهوارهای و برخوردار از کیفیت مطلوب با همتایان داخلی و خارجیاش به رقابت بپردازد.
فارسیوان شبکهای است تحت لوای مجموعه رسانهای استار که متعلق به «نیوزکورپوریشن» است و شرکتی به نام موبی نیز همکار شرکت استار در تهیه و تولید برنامههای این شبکه است. مالک شرکت نیوزکورپوریشن، یک یهودی استرالیایی به نام روپرت مرداک است؛ صاحب یکی از امپراتوریهای رسانهای جهان که مالک استودیو فیلمسازی فاکس و شبکههای تلویزیونی فاکس و فاکس نیوز آمریکا نیز هست.
اداره مرکزی نیوزکورپوریشن در نیویورک واقع است که علاوه بر رسانههای رادیویی و تلویزیونی، بیش از 100روزنامه و مجله نیز در سراسر جهان در اختیار دارد که از میان آنها میتوان به دیلیتلگراف، والاستریت ژورنال، سان، تایمز و ساندی تایمز، نیویورکپست و... اشاره کرد. مجموعه انتشاراتی داوجونز، بورس ایالات متحده نیز تحت تملک این تشکیلات غولآساست.
شایع است مرداک بهعنوان چهارمین فرد قدرتمند در قاره آسیا به شمار میآید. در آسیا بزرگترین شبکه تلویزیونی به مورداک تعلق دارد. این شبکه 40کانال دارد که به 8زبان، 53 کشور را پوشش میدهد. همه سهام یا بخش قابلتوجهی از 23 شبکه رادیو- تلویزیونی ایالات متحده را او در اختیار دارد. شهرت دیگر شبکههای فاکس شیوههای تلویزیونیاش است. مرداک با تملک «دایرک تی وی» تعداد کانالهای تلویزیونی را به حدود 100کانال رسانده است. مرداک خارج از ایالات متحده، در بریتانیا 28کانال تلویزیونی دارد. داراییهای ماهوارهای و کابلی او از 30مورد گذشته است و نیمی از سهام تلویزیون کابلی نشنالجئوگرافیک از آن اوست.
مرداک صاحب 2شرکت خدماتی در آلمان، 16شرکت در استرالیا، یک شرکت در کانادا و 6شرکت در هندوستان است و سهامی در یک ایستگاه ایتالیایی، 2 اندونزیایی، 2ژاپنی و 8ایستگاه آمریکای لاتین دارد. او در ایالات متحده 8مجله دارد ونیوزکورپوریشن صاحب انتشارات هارپرکالنیز است که 26 چاپخانه دارد بهعلاوه انتشارات ویلیام مارو و انتشارات آون که گردش مالی سالانهاش بیش از یک میلیارد دلار است از آن اوست.
با این اوصاف میتوان به یک نتیجه بسیار مهم رسید و آن اینکه امپراتوری رسانهای به این بزرگی، وقتی پشت یک شبکه فارسی قرار میگیرد نمیتوان اهداف آنرا به سادگی کسب درآمدهای اقتصادی فرو کاهش داد. اگر بتوان منبع درآمدهای شبکه فارسیوان را آگهیهای تجاری فرض کرد، این حجم آگهی آن هم در بازار ایرانی و با وجود رسانههای انبوه فارسی زبان که به قیمتهای بسیار پایین در مقایسه با شبکههای خارجی پخش میکنند، برای گردانندگان این غول رسانهای به یک شوخی میماند و رقم مهمی بهنظر نمیرسد. حتی اگر بپذیریم هر شبکه باید هزینههایش را خود تأمین کند، باز هم نمیتوان مسائل مالی را هدف اصلی گردانندگان این شبکه فرض و از دیگر مسائل صرفنظر کرد و در نهایت به افزایش این دایره قدرت رسانهای در آسیا توجهی نداشت.
سریالهایی که اغلب در این شبکه روی آنتن میروند سریالهایی خاص شبکههای کابلی هستند که هیچ بعید نیست که پارهای از آنها تولیدات شرکتهای فیلمسازی یا شبکههای مرتبط به این غول رسانهای باشد اما هرچه هست این سریالها به دقت و حسابشده انتخاب شدهاند. سریالهای این شبکه را از منظر مضمونی میتوان به 3دسته تقسیم کرد:نخست سریالهای درام و رمانس بهاصطلاح خانوادگی که بیشتر آنها مضامینی غیراخلاقی داشته و به روابط نامشروع دختران و پسران و البته خیانت زن و شوهر به یکدیگر و... میپردازند.
سریال «ویکتوریا»، «مونوس ومونوس»، «خانه مد»، «جسور و زیبا» و... از این جمله هستند. دسته دوم سریالهای طنز از جنس سریالهای طنز روتین و شبانه هستند که در لوکیشنهای داخلی و محدود و با اتکا به شوخیهای صرفا کلامی و اغلب رکیک ساخته و پرداخته شدهاند. مضمون این سریالها نیز با توجه به نمایش روابط جنسی آزاد جوانان و همخانگی آنها بدون ازدواج و... در تأثیر گذاریهای مخرب اخلاقی و فرهنگی کم از دسته نخست ندارند. سریال کرهای «همسر یا دردسر»، «دارما و گری»، «ریبا»، «آشنایی با مادر» و... سریالهای طنز این شبکه هستند.
و در نهایت دسته سوم هم سریالهای پرحادثه، جنایی و پلیسی مشهور سالهای اخیر همچون «24»، «حصار چوبی» و... هستند که از سطح کیفی بالاتری نسبت به بقیه سریالها برخوردار بوده و با وجود تفاوتهای فرهنگی با مخاطب فارسی زبان لااقل مسائل غیراخلاقی را بهعنوان یک ارزش تبلیغ نمیکنند. به این ترتیب هر جنس و هر گروه سنی، حتی بچهها نیز خوراکی برای خود در میان سریالهای فارسیوان خواهند یافت.
دوستی از قول یکی از عرضهکنندگان خدمات ماهوارهای! روایت میکرد که این روزها برای آن گروه از خانوادههای ایرانی که از برنامههای ماهوارهای استفاده میکنند، هیچ شبکهای به اندازه فارسیوان اهمیت ندارد. بسیاری از آنها حاضرند هیچیک از شبکههای ماهوارهای فارسی را نداشتهباشند ولی در عوض فارسیوان آنها صاف و بیپارازیت باشد. این یعنی یک شبکه در برابر همه شبکهها؛ شبکهای که بیشتر از هر شبکه دیگر تماشا میشود. بسیاری از زنان خانهداری که از ماهواره استفاده میکنند، عادت به روشن کردن این شبکه در طول روز دارند، حتی در زمانی که مشغول کار در خانه هستند به شنیدن صدای آن عادت کرده و داستان را دنبال میکنند.
اینکه ویکتوریا با دوست پسر جوانش به کجا رسیدهاند یا شوهر ویکتوریا و دوست دختر جوانش با بچه نامشروعشان چه کردهاند، آیا همسر رسمی مونوس از وجود همسر غیررسمی و فرزند نامشروعاش اطلاع پیدا کرده و یا اینکه رئیس مونوس که در حال خیانت به همسر خود است توانسته این ماجرا را پنهان نگاه دارد یا نه و... تقریبا مضمون همه سریالهایی که در این شبکه پخش میشود همین است، هرچند که سریالهای کرهای (آسیایی) این شبکه به ظاهر قدری اخلاقیتر بهنظر میرسند و لایههای سنتی فرهنگ آسیایی آن برای مخاطب ایرانی ملموس و جذبکننده بهنظر میرسد اما در خلال آن، حضور فرهنگ غرب در زندگی آنها تأثیر خود را بر تماشاگر ایرانی میگذارد.
اما غلظت سریالهای کلمبیایی به قدری شدید است که روی نمونههای غربی خود را کم کند! حقیقت اینکه نمایش این همه بیاخلاقی در یک سریال واقعا کمیاب است و شخصیتها و مناسبات میان آنها دراین سریالها بر هیچ منطقی استوار نیستند جز غرایزی که به شکلی حیوانی شخصیتها را بهدنبال هم میکشند. موفقیت فارسیوان در جذب مخاطب، دیگر شبکههای فارسی زبان را هم به این نتیجه رسانده است که آنها هم به دوبله و پخش سریالهای خارجی بپردازند. شبکه «جمتی وی» از جمله شبکههایی است که به تازگی پا در جای پای فارسیوان گذاشته است، هرچند که فارسیوان بهدلیل اینکه اختصاصی به این حوزه میپردازد، همچنان یکهتاز است. اما این جریانی است که مدام در حال گسترش است و شبکههای داخلی هم با این بضاعت، حرفی برای گفتن مقابل آنها ندارند، مگر آنکه فکری اساسی برای آن کرد.
حرف آخر آنکه فارسیوان با نمایش سریالهای درجه چندمکرهای و کلمبیایی و به ندرت هم آمریکایی، امواج فرهنگی بیگانه و البته مهاجم را به خانههای ما میفرستد و از طریق ترویج بیاخلاقی، فرهنگ ایرانی- اسلامی و بنیان خانواده را هدف گرفته است. در این سریالها، بیبندوباری در روابط جنسهای مخالف و خیانت اخلاقی اعضای خانواده به هم، امری طبیعی و مرسوم نمایش داده میشود. با تماشا و همراهیکردن این سریالها، نه تنها چنین مسائلی قبح خود را از دست میدهند بلکه بهدلیل تماشای هر روزه و طولانی مدت این سریالها به شخصیتها نزدیک شده و با آنها همذاتپنداری میکنند و انجام چنین مسائلی تشویق و ترغیب میشوند و متأسفانه بسیاری از خانوادهها با پذیرش این شبکه در کانون خانواده خود، زمینههای پذیرش الگوهایی اینچنینی را برای جوانان فراهم میکنند.