بستان یکی از شهرهای بزرگ و مهم دشت آزادگان است. این شهر در 31‌کیلومتری شمال‌غربی سوسنگرد و در مسیر راه سوسنگرد- فکه قرار گرفته است.

بستان آب و هوای گرم و مرطوبی دارد. اغلب مردم این شهر از طوایف بنی‌طرف، بیت‌صیاح، بیت‌مهاوی، بیت‌سعید و بیت منشد هستند، مذهب شیعه دارند و به عربی و فارسی صحبت می‌کنند. در سرشماری سال1355 جمعیت بستان 6825 نفر اعلام شد. کشاورزی، دامداری، صنایع‌دستی و ماهیگیری از کارهای مهم مردمان این شهر است. رودخانه کرخه و زمین‌های بارور این منطقه باعث شده تا کشاورزی رونق زیادی داشته باشد. تعدادی از زنان و مردان بستانی جاجیم، عبا و حصیر می‌بافند. قایق‌سازی‌ در بستان از فعالیت‌های مشهور مردم این دیار است.

حکومت عراق از اوایل سال‌1358 تحرکات ویژه‌ای برای تضعیف نظام و انقلابِ نوپای ایران انجام داد. پشتیبانی و ایجاد تحرک بین نیروهای ضد‌انقلاب داخلی یکی از اهداف مهم عراقی‌ها بود. منطقه دشت‌آزادگان به این دلیل که مردم عرب زبان داشت، برای عراقی‌ها اهمیت ویژه‌ای داشت. آنها برای القای افکار پان‌عربیسم تلاش می‌کردند تا بتوانند مردم منطقه را با خود همراه کنند. طوایف عرب دشت‌آزادگان به‌دلیل سیاست‌های حکومت پهلوی و به خاطر نارسایی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در وضعیت نامطلوبی به سر می‌بردند.

بسیاری از روستاییان که با تنگناهای معیشتی مواجه بودند، برای تهیه مایحتاج زندگیشان به آن طرف مرزها رفت‌وآمد می‌کردند. حکومت عراق تلاش می‌کرد تا شیوخ و مردم تنگ‌دست منطقه را جذب خود کند تا ضمن تسلیح آنها، امنیت منطقه را به خطر بیندازند. حکومت عراق می‌خواست تا با تحریک مردم علاوه بر بهره‌گیری در ایجاد درگیرهای منطقه‌ای و انفجار شهرها و تأسیسات نفتی، باعث جداسازی خوزستان شود. گروه «جبهه التحریر» که از سال1354 از حمایت عراق بی‌بهره بود، در این سال‌ها دوباره فعال شد و مورد حمایت عراق قرار گرفت. این گروه، از مردم بومی عضو‌گیری می‌کرد و آنها را برای آموزش بمبگذاری و فعالیت‌های خرابکارانه به عراق اعزام می‌کرد و بعد از تسلیح‌شان، به ایران می‌فرستاد. جاسوسی و اطلاعات مورد نیاز ارتش عراق را نیز اعضای این گروه به‌خوبی انجام می‌دادند.

خیال باطلی برای ماندن

ارتش عراق برای تصرف اهواز و اشغال خوزستان باید از جاده بستان- سوسنگرد- اهواز می‌گذشت. در نخستین روز جنگ، دشمن برای دستیابی به این هدف با 2 فرماندهی کاملا مجزا از دو محور، به مرزهای ایران هجوم آورد؛ محور اول: تنگه چزابه - بستان- سوسنگرد و محور دوم: طلاییه- جفیر- کرخه کور. در چهارمین روز از جنگ ایران و عراق، دشمن بعد از بمباران اهواز و انبار مهمات لشکر 92 در تپه فولی آباد و پادگان دشت آزادگان، قسمتی از جاده اهواز- خرمشهر را مسدود کرد. در محور چزابه به طرف بستان پیشروی و با کمک نیروهای ضد‌انقلاب به این شهر نفوذ کرد. در پنجمین روز، تلاش‌های مردمی در دفاع از بستان و تخریب پل بستان هم نتوانست از حرکت دشمن جلوگیری کند. بستان سقوط کرد و نیروهای بعثی به سوی تپه‌های ‌الله‌اکبر و پل سابله پیشروی کردند.

از هجوم سراسری ارتش عراق و اشغال منطقه دشت آزادگان تا آغاز عملیات آزاد‌سازی‌ این شهر- طریق‌القدس- 14 ماه زمان گذشت. اما در این میان عملیات‌هایی انجام شد که هرچند از نظر وسعت درگیری و نیرو کوچک‌تر از طریق‌القدس بودند اما زمینه‌ساز عملیات طریق‌القدس شدند. عملیات «غیور اصلی» در روز دهم جنگ، عملیات آزادسازی سوسنگرد در اواخر آبان59، عملیات نصر در نیمه دی‌ماه، عملیات امام علی(ع) در آخرین روز اردیبهشت ماه سال60، عملیات شهید چمران در تیرماه 60 و عملیاتی در مرداد ماه آن سال با هدف آزادسازی غرب سوسنگرد و بستان که با مقاومت دشمن مواجه شد از این دست هستند.

جوانان اهواز زنده‌اند!

در دهمین روز از جنگ «علی غیور اصلی» مسئول آموزش سپاه پاسداران اهواز و 28نفر دیگر شبانه به سمت دشمن حرکت کردند. تا سه‌راه حمیدیه را با ماشین رفتند و بعد از آن پیاده خود را به جاده حمیدیه- اهواز رساندند. غیور اصلی نیروهای خود را به 14تیم آرپی‌جی‌زن تقسیم کرد و آنها را در طول جاده آرایش داد. در ساعت 4 صبح فرمان آتش به سوی تانک‌های عراقی صادر شد.
نیروهای عراقی غافلگیر شده بودند و تعدادی از تانک‌های سالم را رها کردند و به سمت کرخه کور عقب‌نشینی کردند. پس از عقب‌نشینی دشمن، جاده حمیدیه- سوسنگرد آزاد شد. نیروها به سمت سوسنگرد حرکت کردند و با پوشش هوایی هلی‌کوپترهای ارتش این شهر را نیز آزاد کردند. دشمن با این تصور که نیروهای زیادی در تعقیب آنهاست بستان را هم تخلیه کرده و به طرف مرز فرار کرده بود.

دومین اشغال

بستان و سوسنگرد بعد از آزادی باز هم زیر آتش توپخانه دشمن قرار داشت. عراق منتظر بود تا در فرصتی مناسب این شهر را به اشغال دوباره خود در بیاورد. 10روز بعد از آزادی اولیه بستان، دوباره این شهر را اشغال کرد. سپاه پاسداران دشت‌آزادگان اوضاع بستان را وخیم اعلام کرد و گزارش داد که جنگ در این شهر به‌صورت تن‌به‌تن درآمده است. مدافعانِ بستانی با وجود کمبود شدید نیرو، سلاح و مهمات جنگیدند اما نتوانستند در برابر فشار دشمن مجهز تاب بیاورند.

جنگ داغ ِ داغ

پس از اجرای چند عملیات نظیر آزادسازی سوسنگرد و عملیات نصر و... ارتش عراق مواضع خود در شمال و جنوب کرخه را افزایش داد؛ در شمال کرخه خاکریزهای پیوسته‌ای به عرض و ارتفاع 3متر احداث کردند. سنگرهای متعدد انفرادی و اجتماعی را ساختند که از طریق کانال به هم وصل می‌شدند. میدان‌های پیوسته مین به طول 18کیلومتر و میدان‌های مین نامنظم در جلوی موانع ایجاد شدند. مواضع نیروهای بعثی در این منطقه از یک طرف به رودخانه کرخه و از طرفی به زمین‌های رملی متصل می‌شد. یک تیپ پیاده، یک تیپ نیروی مخصوص و یک تیپ زرهی و 3‌گردان توپخانه این منطقه را در اختیار داشتند. 2تیپ زرهی و مکانیزه نیز در اختیار نیروهای این منطقه بود. ‌

مواضع دشمن در جنوب کرخه، در امتداد یک خاکریز بود، با ویژگی و مشخصات خاکریز منطقه شمالی. ابتدای خاکریز به نهر عبید می‌رسید که تا 15کیلومتر بعد، تا رودخانه نیسان ادامه داشت. در این بخش، از موانع رودخانه‌ای استفاده کرده بودند. این منطقه در تصرف 4 تیپ پیاده، مکانیزه و زرهی و 4 گردان توپخانه بود. عراقی‌ها در این منطقه موانع بسیار مستحکم و دژ مانندی را با استفاده از موانع طبیعی ساخته بودند که به گمان خودشان هرگونه پیشروی را در این منطقه ناممکن کرده بود.

طرحی برای ایستادگی

بعد از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، همکاری میان ارتش و سپاه قوت بیشتری گرفت. فرماندهان ارتش و سپاه به تعریف استراتژی جدید جنگی رسیدند. این استراتژی‌ها 3هدف اساسی را دنبال می‌کرد؛ انهدام ماشین جنگی عراق به‌عنوان هدف اول، افزایش توان رزمی و کاستن خطوط پدافندی هدف دوم و آزاد‌سازی‌ گام به گام مناطق اشغالی هدف سوم اعلام شد. براساس این استراتژی‌ها، قرار شد تا 12 طرح موسوم به «کربلا» تهیه و برای تصویب نهایی به شورای‌عالی دفاع ارائه شود که تنها 6 طرح آن آماده شد. تمام تحرکاتی که از این تاریخ به بعد انجام شد، در چارچوب استراتژی جدید و بر پایه طرح‌های ارائه شده بود.

عملیات طریق‌القدس به‌عنوان نخستین گام از سلسله عملیات کربلا، در منطقه دشت آزادگان طراحی شد. هدف این عملیات، آزادسازی شهر بستان و بیش از 70 روستای منطقه بود. منطقه دشت آزادگان از آن جهت برای این عملیات مهم بود که پیوستگی خطوط دشمن از مهران تا خرمشهر را از هم جدا می‌کرد. بعد از کوتاه شدن دست دشمن از این منطقه، دشمن برای ایجاد ارتباط بین دو جبهه خود در شمال و جنوب خوزستان باید به هورالهویزه پناه می‌برد. او از طریق هورالهویزه باید مسافت طولانی‌تری را طی می‌کرد. این عملیات باعث تجزیه دشمن در خوزستان می‌شد و میزان موفقیت در عملیات غرب کرخه و غرب کارون را افزایش می‌داد.
محور بستان- سوسنگرد بهترین معبر برای تهدید مرکز استان (اهواز) بود. این منطقه از اهمیت تاکتیکی خاصی نیز برخوردار بود. چون هر نیروی نظامی با در اختیار داشتن تنگه چزابه می‌توانست با کمترین تعداد نیرو، بهترین شکل پدافندی را به‌خود بگیرد و منطقه را در کنترل کامل خود در بیاورد.

بعد از اینکه شرق کارون در عملیات ثامن‌الائمه آزاد شد، همچنان 3منطقه در دست دشمن بود؛ غرب کارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه کرخه. به‌نظر می‌رسید که منطقه سوسنگرد و بستان از توان و امکانات خودی بهتری برخوردار باشد، به همین دلیل برای عملیات انتخاب شد. اختلاف نظرهایی بر سر منطقه عملیات وجود داشت. بعد از تغییر فرمانده نیروی زمینی ارتش وقت، بستان به‌عنوان محور عملیات انتخاب شد. زیرا بستان نسبت به 2منطقه دیگر دست یافتنی‌تر بود. همچنین پیروزی در این محدوده، به‌دلیل نزدیکی بستان به مرزها، بازتاب‌های زیادی در رسانه‌ها ایجاد می‌کرد. فتح بستان باعث می‌شد تا در خطوط دشمن گسستگی ایجاد شود و دیگر منطقه‌ای برای تهدید اهواز به شمار نیاید.

برچسب‌ها