همشهری‌آنلاین- زهرا فقیه خراسانی: همزمان با چاپ دهم فرهنگ‌ عربی‌-فارسی معاصر عبدالنبی قیم،فرهنگ‌نویس و مولف این کتاب از ویژگی‌‌های این اثر می‌گوید.

فرهنگ‌نویسی دوزبانه کاری تخصصی و پیچیده است ، به خصوص که در این سال‌ها به فرهنگ‌های زبان انگلیسی توجه متناسب و در شان آن صورت گرفته‌،اما در مقابل فرهنگ‌های دوزبانه دیگر ، از جمله زبان عربی،کمتر مورد اعتنا قرار گرفته است. عبدالنبی قیّم، مولف و تدوین‌گر فرهنگ‌عربی- فارسی معاصر از جمله چهره‌های بصیر، فروتن و بی‌سر و صدای عرصه فرهنگ‌نویسی است که با همکاری مجدانه انتشارات فرهنگ معاصر ومدیر فرهیخته آن،داود موسایی،توانست فرهنگی را به بازار کتاب‌های مرجع عرضه کند که هم اقبال متخصصان را در پی داشت و هم اعتنا و استقبال عموم مردم و مخاطبان را.

«فرهنگ عربی-فارسی معاصر» در چند مدتی که از انتشار آن گذشته 9 بار تجدید چاپ شده و به زودی چاپ دهم آن هم روانه بازار خواهد شد، ضمن آنکه این فرهنگ همانند تمامی فرهنگ‌هایی که انتشارات فرهنگ‌معاصر برای آن برنامه‌ای تدارک دیده، به زودی در ویرایشی تازه هم انتشار خواهد یافت و چنانکه آقای قیّم در همین گفت وگو اشاره کرده‌اند، روزآمد کردن این فرهنگ به پایان رسیده و به زودی ناشر برای عرضه ویرایش تازه آن اقدام خواهد کرد،‌ضمن آنکه تجربه‌های آقای قیّم در فرهنگ‌های زبان عربی سبب شده تا او به صرافت تدوین فرهنگی کاربردی و خلاصه‌تر از این فرهنگ به نام فرهنگ میانه عربی- فارسی بیفتد که آن هم چند سالی است که از سوی همین انتشاراتی به بازار کتاب عرضه شده است.

از قرار آقای قیّم قصد تدوین فرهنگی فارسی-عربی معاصر را هم دارند تا این خلاء را هم برای علاقه‌مندان به کتاب‌های فرهنگ ومرجع عربی پرکنند. آقای قیّم البته تنها در حوزه فرهنگ‌نویسی نیست که قلم می‌زنند،‌بلکه عمده تحولات فرهنگی دنیای عرب، به خصوص تحولات فرهنگی را مدام رصد کرده و در کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی آن هم شرکت می‌کنند و به تناوب در این زمینه‌ها هم تحلیل نوشته و قلم می‌زنند.

گفت وگوی ما با ایشان در حالی انتشار می‌یابد که  آقای قیّم چند سالی است دست‌اندرکار تدوین فرهنگی‌تازه است که فرهنگ فارسی به عربی نام خواهد گرفت.

  • ایده اولیه تدوین فرهنگی عربی فارسی چگونه در ذهن شما جوانه زد؟

از اواسط دهه پنجاه و به هنگامی که دوره دانشجویی را می گذراندم. کتب و مقالات عربی زیادی مطالعه می‌کردم. وجه مشخصه این کتاب ها و مقاله ها ، جدید و به روز بودن آن ها بود. مطالعه این متون و درک و فهم آنها، مستلزم وجود فرهنگ عربی فارسی جدید بود که حاوی لغات و مدخل های جدید و نو باشد. اما در آن برهه، معدود فرهنگ های موجود، فرهنگ هایی با واژه ها و مدخل های کهنه و قدیمی بودند و به هیچ وجه نیاز واژگانی خواننده را مرتفع نمی‌کردند و این یک نقیصه و عیب بزرگ بود.

پس از انقلاب نیز یکی و دو کار نسبتاً خوب به بازار عرضه شد، اما علی رغم زحمات مؤلفان آنها در ارائه یک کار خوب، با وجود این نیازهای واژگانی من به عنوان خواننده متون روز و جدید عربی را برطرف نمی کردند.

در اواسط دهه شصت با بررسی فرهنگ های عربی- فارسی و همچنین عربی - عربی به این نتیجه رسیدم که فرهنگی عربی- فارسی تألیف کنم که هم در برگیرنده لغات و مدخل‌های جدید باشد و هم حاوی مدخل ها و اصطلاحات غیر جدید.

  • آیا با تجربه های قبلی فرهنگ نویسی عربی فارسی در ایران مراجعه کرده بودید؟ اگر آری از نقاط قوت و ضعف برخی از آن ها بگویید.

زبان ملل و اقوام زنده ، همانند خود آن ملل واقوام، پدیده ای یا به تعبیری یک موجود زنده است.
در هر زبان زنده، لغات و مدخل هایی مهجور ،و کاربرد آن ها بسیار کم و یا فاقد کاربرد می‌شوند. در مقابل لغات و مدخل ها و اصطلاحاتی جدید و نوین خلق می شوند. فرهنگ های قبلی عربی فارسی فرهنگ هایی با واژگان و مدخل های کهنه و قدیمی بودند، بخشی از واژگان این فرهنگ ها مدت زمانی بود که در کتابت و نوشتار عربی کاربرد نداشتند. علاوه بر این فرهنگ های مزبور فاقد مدخل ها و واژگان جدید بودند. به هنگام مراجعه به این فرهنگ ها، احساس می شد با زبانی سروکار داریم که مردم آن در قید حیات نیستند.
حال آن که زبان عربی به دلیل ساختار آن و وجود اشتقاق و جذر، قابلیت واژه سازی وسیع و گسترده ای دارد. در زبان عربی برای واژه ها و اصطلاحات علمی، واژگان واصطلاحات عربی خوبی ساخته اند و این واژه ها کاربرد عام یافته اند.

  • به نظر شما یک فرهنگ خوب، چه ویژگی هایی باید داشته باشد ؟

یک فرهنگ خوب باید چند ویژگی بارز داشته باشد. اول اینکه باید نیازهای واژگانی مخاطبان خویش را برآورده سازد، یعنی حاوی مدخل ها و لغاتی باشد که در کتابت و نوشتار آن زبان کاربرد متداول دارند. دوم سهولت دسترسی به مدخل ها و واژه هاست، یعنی اینکه کاربر و استفاده کننده از فرهنگ به آسانی و به سرعت بتواند مدخل و واژه مورد نیاز خویش را در کتاب پیدا کند. سوم این که معانی و معادل مدخل ها و واژه هابه صورت صحیح و دقیق درفرهنگ آمده باشند. چهارمین ویژگی یک فرهنگ خوب وبه ویژه فرهنگ دو زبانه، رعایت اصل و قاعده برابریابی و احتراز و اجتناب از ترجمه تعریف است.
هر چند که ویژگی های دیگری نیز می توان برای یک فرهنگ خوب برشمرد، اما چهار ویژگی فوق، مشخصه های اصلی و عمده یک فرهنگ خوب هستند.

  • شما در تألیف فرهنگ خویش تا چه اندازه ویژگی های فوق را رعایت کرده اید؟

حقیقت امر این است که من پیش از آن که دست به قلم شوم و کار تألیف فرهنگ را آغاز کنم، مدتی نسبتاً طولانی را صرف مطالعه و بررسی فرهنگ های مختلف کردم. فرهنگ های عربی فارسی ، عربی - عربی، فارسی - فارسی و همچنین عربی - انگلیسی و عربی - فرانسه را مورد مطالعه قرار دادم، مقالات متعددی در زمینه نگارش و تدوین فرهنگ های عربی - فارسی و همچنین عربی - عربی مورد مداقه قرار دادم. احساس من این بود که می توان فرهنگ عربی - فارسی را ساده تر و راحت تر نوشت. به اعتقاد من با آن نحوه فرهنگ نویسی فقط عده خاصی می‌توانند از فرهنگ عربی - فارسی استفاده کنند و خیل عظیمی از علاقه مندان از استفاده از این فرهنگ محروم خواهند ماند. بنده بر این باور بودم که می توان فرهنگ عربی- فارسی را بنحوی نوشت که حتی دانش آموز سوم راهنمایی قادر به استفاده از آن باشد.

بالاخره پس از چند سال پژوهش و بررسی به این نتیجه رسیدم که بهترین روش تدوین فرهنگ عربی - فارسی، ترتیب الفبایی آن است. در این روش، برخلاف روش های قبلی، مدخل‌ها و واژه ها به ترتیب حروف الفبا، سامان یافته اند. همان طوری که میدانید در روش های قبلی فرهنگ نگاری عربی- فارسی، مدخل ها و واژه ها به ترتیب ریشه یا جذر بودند. در روش ریشه‌ای برای یافتن مدخل و هر واژه ای ابتدا باید جذر و ریشه آن را پیدا کرد و پس از یافتن جذر و ریشه آن، به سراغ آن واژه می روند. به عنوان مثال برای یافتن معنی و معادل مدخل " استکبار " باید ریشه آن را پیدا کرد، که در چنین حالتی ریشه " استکبار "، "کبر" می شود و در حرف " کاف" ، باید به دنبال " کبر" بود بعد از طریق جسجو در " کبر " به مدخل استکبار می رسد. حال آن که در روش الفبایی یا روش ابجدی، بدون صرف وقت، کاربر مستقیماً سراغ حرف " الف" می‌رود و معنی و معادل فارسی " استکبار " را پیدا می کند.

ملاحظه می‌فرمایید که یافتن جذر و ریشه مدخل ها نیازمند آشنایی به باب های مختلف عربی است و اگر کسی به این باب ها آشنا نباشد، قادر نخواهد بود، ریشه و جذر مدخل ها و واژگان را پیدا کند. مسئله زمانی بغرنج تر می شود که بدانیم یافتن ریشه برخی مدخل ها که دارای حروف عله هستند، بسیار مشکل است و دانستن آن مستلزم آشنایی به قواعد زبان عربی است.

  • با توجه به غور و تفحصی که در فرهنگ‌های مختلف تک و دوزبانه عربی داشته‌اید چه انتقاداتی را به این فرهنگ‌ها وارد می‌دانید؟

در خلال پژوهش و بررسی خویش به این نتیجه رسیدم که اکتفا به یک فرهنگ عربی - عربی جهت تألیف فرهنگ عربی - فارسی سبب می شود که فرهنگ مزبور نیازهای واژگانی خواننده امروز را مرتفع نسازد، زیرا هرکدام از این فرهنگ های عربی - عربی ضمن این که نقاط قوتی دارند، کاستی ها و نواقصی نیز دارند، مثلاً فرهنگ المنجد الابجدی که یک فرهنگ عربی عربی معتبر است فاقد لغات جدید و اصطلاحات روز است، یا فرهنگ المورد که حاوی لغات جدید است اما به دلیل این که فاقد لغات یکی دو دهه اخیر است و همچنین فاقد لغات و واژه های غیر جدید است نمی تواند به تنهایی نیازهای واژگانی خواننده امروزی را برآورده سازد. اشکال اساسی این فرهنگ که به نظر من نقیصه بزرگ آن است، عدم درج، جمع مدخل ها است، به همین دلیل استفاده کننده از المورد هیچگاه نمی تواند جمع واژه ها و مدخل ها را در آن پیدا کند. فرهنگ های دیگر نیز همین نقیصه و عیب را دارند، فرهنگ لاروس، فاقد لغات جدید است، اما سرشار از لغاتی است که مدت هاست عمر آن ها به سر آمده است، فرهنگ هانس ور نیز وضعیت بهتری ندارد، چون بسیاری از لغات و واژه های جدید را در بر‌نمی‌گیرد، مضافاً این که بسیاری از لغات غیر مهجور اما غیر جدید را در برنمی گیرد.
به همین دلیل در تألیف فرهنگ معاصر عربی - فارسی به یک کتاب اکتفا نکرده، بلکه چندین فرهنگ عربی - عربی و یا عربی - انگلیسی را به عنوان منابع و ماخذ انتخاب کردم تا بدین وسیله نقاط ضعف یک فرهنگ با نقاط قوت فرهنگ دیگر تکمیل شود.

  • بدین ترتیب منابع و ماخذ شما در تألیف فرهنگ معاصر بیش از یک کتاب است؟

 بله، من در تألیف فرهنگ مزبور از منابع ذیل استفاده کردم :
1- فرهنگ عربی - عربی المنجد الابجدی
2- فرهنگ عربی - انگلیسی المورد
3- فرهنگ عربی - عربی لاروس
4- فرهنگ عربی - انگلیسی العصری تألیف الیاس انطوان الیاس
در حقیقت این اولین فرهنگ عربی - فارسی است که بر مبنای چندین فرهنگ عربی - عربی یا عربی - انگلیسی تهیه و تدوین شده است. از این رو برخلاف بقیه فرهنگ های عربی - فارسی، این فرهنگ نمونه فارسی شده هیچکدام از فرهنگ های فوق نیست، بلکه ترکیبی از کلیه فرهنگ‌های مزبور است. علاوه بر این و در ادامه کار مدخل ها و واژگان جدیدی که در فرهنگ‌های فوق وجود نداشتند به فرهنگ معاصر اضافه کردم.

  • معادل گزینی برای یک فرهنگ نویس از جمله عوامل مهم کارش به شمار می رود، شما در این مسیر چه تجربه هایی را پشت سر گذاشتید ؟

همان طوری که پیش از این ذکر شد در یک فرهنگ دو زبانه، معادل یابی یا معادل گزینی یک اصل است که باید فرهنگ نویس آن را رعایت کند.در فرهنگ یک زبانه مثلاً فارسی - فارسی یا عربی - عربی و غیره، خواننده به دنبال معنی و مفهوم یک مدخل و یا یک لغت است. در چنین فرهنگی ارائه تعریف نه تنها بد نیست. بلکه لازم و ضروری است، حال آن که در فرهنگ دو زبانه ارائه تعریف نه تنها لازم و ضروری نیست بلکه یک نقص است و باعث کاهش شأن و منزلت علمی یک فرهنگ می‌ شود. در فرهنگ دو زبانه کاربر و یا استفاده کننده به دنبال برابر و معادل صحیح یک مدخل یا یک لغت در زبان مقصد است. او در این فرهنگ به دنبال تعریف و مفهوم مدخل نیست، او به دنبال معادل و برابر دقیق و صحیح این واژه در زبان مقصد (در اینجا زبان فارسی) است . در چنین حالتی نگارنده فرهنگ دو زبانه باید از ترجمه تعریف اجتناب کند، او باید به دنبال معادل و برابر صحیح آن واژه و آن مدخل در زبان فارسی باشد.

در یکی از فرهنگ های عربی- فارسی مقابل مدخل ((لَهَثَ)) چنین آمد است: "سگ و جز آن از تشنگی یا ماندگی زبانش را از دهان بیرون آورد". این یعنی ترجمه تعریف از زبان عربی به زبان فارسی، اگر به فرهنگ های یک زبانه عربی- عربی مراجعه کنیم، دقیقاً همین عبارت را به زبان عربی برای "لهث" آورده است. این چنین فرهنگ نویسی یعنی ترجمه تعریف و نه معادل یابی یا به قول شما معادل گزینی.
در فرهنگ نویسی دوزبانه براساس اصل معادل یابی می باید فرهنگ نویس به دنبال یافتن معادل صحیح و دقیق باشد، باید در زبان فارسی جستجو کند تا معادلی صحیح و دقیق پیدا کند. فقط در صورتی ترجمه تعریف مجاز است که در زبان فارسی معادلی برای آن مدخل عربی وجود نداشته باشد. تازه در چنین حالتی باید از ترجمه تعریف به شکل فوق احتراز کرد و معادل را به شکل دیگری نوشت. اما در شرایطی که ما در زبان فارسی معادل " له له زدن" را داریم مجاز نیستم تعریف را به زبان فارسی ترجمه کنیم و آن را مقابل مدخل " لهث" قرار دهیم.

  • فرهنگ شما دربرگیرنده سیزده ویژگی است، به غیر از ویژگی های فوق، بارزترین ویژگی‌های فرهنگ شما کدام است؟

در این فرهنگ بر خلاف سایر فرهنگ های عربی- فارسی پیش از آن، تلاش بر این بوده است که فرهنگ برای تمامی فارسی زبانان قابل استفاده باشد، به همین منظور در راستای هر چه فارسی تر کردن فرهنگ، همه فاعل ها و مفعول های عربی حذف شده اند و به جای آن ها فاعل ها و مفعول ها فارسی قرار گرفته اند.
همچنین در این فرهنگ معادل و برابر فعل های عربی که به صورت سوم شخص مفرد غایب است در فارسی به صورت مصدری بیان شده اند.مثلاً معادل "کتب:او نوشت،نیست.بلکه : نوشتن" معادل آن است. دقیقا همان روشی که در فرهنگ های عربی-انگلیسی و یا عربی- فرانسه، ویا عربی-روسی رعایت می شود .
علاوه بر این در فرهنگ معاصر عربی به منظور سهولت دسترسی به مدخل ها و واژه ها، " ال" معرفه که بر سر اسم عربی می آید از اول اسم حذف شده است، از این رو به جز اسماء منقوص، سایر اسم های عربی بدون " ال" معرفه در این فرهنگ ظاهر شده اند.

  • فرهنگ عربی فارسی شما به کار چه گروه از مخاطبان می آید و اصولاً چه کابردهایی دارد؟

در تألیف فرهنگ معاصر عربی فارسی تلاش بر این بوده که استفاده از آن مستلزم داشتن سواد عربی نباشد، یعنی هر آن که قادر به خواندن مدخل عربی است بتواند از این کتاب استفاده کند. در عمل دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب اعم از کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری مخاطبان اصلی این فرهنگ بوده اند، دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی، رشته های الهیات، فقه، حقوق و همچنین روزنامه نگاران و مترجمان دیگر مخاطبان این فرهنگ هستند.
کاربردهای اصلی این کتاب در ترجمه متون عربی به فارسی و همچنین خواندن متون مختلف عربی است، اعم از متون جدید و متون غیر جدید.

  • انتشار هر کتابی طبیعی است که بازتاب هایی برای نویسنده و ناشر داشته باشد. از بازتاب‌های این اثر بگویید؟

بازتاب های انتشار این کتاب فوق العاده بود. شش ماه پس از انتشار فرهنگ، نسخه های چاپ اول آن به فروش رفتند و چاپ دوم آن به بازار عرضه شد. پس از آن نیز به طور متوسط هر ده ماه یک بار کتاب تجدید چاپ شده است.
نظر به استقبال علاقه مندان از این کتاب در سال 1386، فرهنگ میانه عربی- فارسی در قطع کوچک تر و با مدخل های کمتر به بازار آمد. این فرهنگ در برگیرنده مدخل های پرکاربرد و جدید است که در کتابت امروز بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار می گیرد.
در خارج از کشور نیز فرهنگ مزبورد مورد قبول رشته زبان فارسی در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملک سعود شهر ریاض قرار گرفته است. روزنامه های فرا منطقه ای الشرق الاوسط و الحیاه که هر دو در لندن چاپ و توزیع می شوند هر کدام به تنهایی مقاله ای در وصف این کتاب نوشته اند.
آقای دکتر رحمان سلیمانف رئیس بخش عربی دانشگاه دوشنبه تاجیکستان، این کتاب را به عنوان تنها فرهنگ عربی فارسی به علاقه مندان توصیه کرده است.

 

  • آیا به فکر ویرایش تازه ای از این فرهنگ افتاده اید و این که کلمات و لغات آن را بروز کنید؟

همان طوری که ذکر شد زبان عربی به عنوان یک زبان زنده، به طور مرتب در حال زایش مدخل ها و اصطلاحات جدید است. به همین دلیل بلافاصله پس از انتشار کتاب، موضوع ویرایش آن و افزودن مدخل ها و اصطلاحات جدید در دستور کار قرار گرفت. و در حال حاضر کار ویرایش آن پایان یافته و مراحل حروفچینی را سپری می کند.

  • آیا به فکر تدوین فرهنگی فارسی عربی نیستید؟

با توجه به استقبال علاقه مندان از فرهنگ معاصر عربی فارسی وهمچنین نظر به درخواست بسیاری از اساتید و دانشجویان و علاقه مندان، موضوع تألیف فرهنگ فارسی عربی نیز به عنوان یک گزینه مطرح شد و با توجه به مذاکرات بعمل آمده با مدیر انتشارات فرهنگ معاصر، تألیف چنین فرهنگی نیز در دستور کار است.

  • هر مؤلفی از این که کتابش به چاپ دهم برسد باید احساس خوبی داشته باشد، می‌خواستیم حس خودتان را هم برای ما بیان کنید.

از این که می بینم ثمره بیش از یازده سال تلاش مستمر به بار نشسته بسیار خوشحال و مسرورم. خوشحالی من از دو جنبه است اول اینکه تلاش های من بیهوده نبوده است، دوم اینکه توانستم خدمتی ارائه دهم که مورد قبول علاقه مندان قرار گیرد.

 

  • از چگونگی آشنایی خود با انتشارات فرهنگ معاصر بگویید و این که یک ناشر حرفه ای حوزه کتاب های دو زبانه و مرجع و فرهنگ لغت چه تفاوت هایی با ناشران غیر تخصصی این حوزه دارند؟

 چند سال پس از شروع تألیف فرهگ عربی فارسی، چون به دنبال ناشر حرفه ای و معتبر بودم با مؤسسه فرهنگ معاصر مکاتبه کردم و نمونه ای از کار را برای آنها ارسال کردم.

 پس از آن مذاکراتی میان ما برقرار شد که آقای دکتر  محمد رضا باطنی  نیز در این مذاکرات حضور داشتند. نتیجه مذاکرات بسیار ثمربخش بود. بخش غیر قابل انکاری از موفقیت کتاب، مرهون تجربیات و تلاش های فرهنگ معاصر بوده است در حقیقت فرهنگ معاصر تجربه غنی خویش در عرصه فرهنگ های دو زبانه را در طبق اخلاص گذاشت و به من عرضه کرد. جناب آقای دکتر باطنی نیز دانش غنی و تجارب علمی خویش را به طور سخاوتمندانه ای در اختیار بنده قرار داد. شایسته است از همه آنها تشکر و سپاسگزاری کنم.

منبع: همشهری آنلاین