مهدی تهرانی: یک‌ربع قرن از فوت تارکوفسکی و از خلق ایثار می‌‌گذرد و دیدن دوباره این فیلم به هیچ روی ، تکراری نمی‌نماید و از سوی دیگر به روشنی احتیاج و نیاز مبرم هنر هفتم به معرفت و معنویت را بیش از پیش یادآوری می‌نماید.

ایثار شاهکار آندره یی تارکوفسکی فقید است . اوکه فرصت نیافت این فیلم را بر پرده سینما ها ببیند و در 1986 به سرطان خون از دنیا رفت ؛ معناگرا ترین فیلمساز تاریخ سینما شناخته می شود . عمده آثار او به نیاز روزافزون بشریت به معنویت اختصاص یافته و به تعبیری می توان ایثار ، هفتمین اثر و آخرین فیلم تارکوفسکی را وصیت نامه هنری و معنوی او نام گذاری کنیم.

یکربع قرن  از فوت تارکوفسکی و از خلق ایثار می گذرد و دیدن دوباره این فیلم به هیچ روی ، تکراری نمی نماید و از سوی دیگر به روشنی احتیاج و نیاز مبرم هنر هفتم به معرفت و معنویت را بیش از پیش یادآوری می‌نماید.

در ایثار علاوه بر شخصیت اصلی داستان یعنی الکساندر که هنرمندی سختکوش و پژوهشگری فعال بوده است ، تمامی کاراکتر ها در جستجوی ایمان و رسیدن به ذات احدیت و در یک کلام  پناه بردن به ذات مطلق هستند. حتی جمله معروف آندره تارکوفسکی "تعهد هنرمند جز جستجوی مطلق نیست" ؛ بارها در همین فیلم از سوی الکساندر گفته می شود. جدای از این تارکوفسکی به نبود معنویت در " ایثار" اشاره می کند و هشدار می دهد  که این فقر معنویت می تواند جهان را به بحرانی عظیم رهنمون سازد.

داستان فیلم ایثار در ژوئن 1985در جزیره  ای افتاده رخ می دهد. جایی در مرز دریایی سوئد و شوروی سابق و در جزیره ای به نام گوتلند. الکساندر به همراه پسر 4 ساله و مریض احوالش که بیماری حنجره دارد و نمیتواند حرف بزند  ؛ مشغول کاشت یک نهال هستند . به نظر می رسد در میانه این ماه و حداکثر تا نوزدهم ژوئن ؛ جنگ اتمی عظیمی در خواهد گرفت و همه چیز نابود خواهد شد و تنها اقدامی که می تواند این حمله اتمی را بازدارد یک اقدام بی باکانه و ایثارگرانه است. اقدامی که حتی و اگر هم موفقیت آمیز باشد ممکن است الکساندر را به بی آبرویی و جنون روبرو سازد...

در ایثار هر کاراکتری نماد یک نسل و یا صنف و یا حتی نماد یکی از صفات عمدتا خوب بشر است. بازهم به همان صحنه افتتاحیه ایثار برگردیم. جایی که پسر خردسال الکساندر را شاهد هستیم. به زعم تارکوفسکی این کودک  نماد نسل آینده است. نسلی که بر اساس قصه " ایثار" نیامده قرار است بر اثر زیاده خواهی ها و گم شدن رازهای معنوی در زندگی انسان ؛ از بین برود. در کنار این پسر خردسال خود الکساندر قرار دارد. نماد انسان هایی که درد را یافته اند و در جستجوی درمانند. نسلی که پسر خردسال او و هزاران کودک دیگر میتوانند جا پای امثال او بگذرانند. از سویی دیگر روایت اصلی و یا احیانا استعاره  بنیادین فیلم را در همین سکانس افتتاحیه شاهد هستیم. چرا که تمام حرف های این سکانس به ایثار ختم می شود. استعاره های ایمان و امید و انگاره های دعا و تواضع در برابر خالق همگی در نهایت به انگاره ی پر از تلالوی ایثار خلق می شوند.

در سکانس های بعدی تارکوفسکی با معرفی کاراکترهای فراوان باز هم در جهت ارائه های نمادهایی از انسان گام برداشته. در جایی و زمانی که جنگ هسته ای دنیا را به کام خود فرومی برد چیزی جز ایثار و کنار زدن داشته ها و خواستنی ها می تواند نجات بخش نسل های بعدی باشد؟

 کاراکتر  اتو  ؛ پروفسوری که اینک در جزیره در نقش یک پستپچی به کار مشغول است ، یک از این نمادهای اصلی است. او نیز با خواندن اشعار نغز و بیان روایت های عرفانی ، نهایتا به بیان ارزش ایثار و روشنایی معنویت می رسد. در ایثار آندره یی تارکوفسکی  تمام این داستانک ها و عمده شخصیت های آن در نهایت به همین درک می رسند.

ایثار/  The sacrifice

کارگردانی ، تدوین و نویسنده فیلمنامه : آندره یی تارکوفسکی /فیلمبردار : سون نیکویست

موسیقی: یوهان سباستین باخ و آهنگهای محلی سوئد و نروژ /تهیه کننده : انستیتو فیلم سوئد ؛ کاتینگا فاراگو

محصول 1986 سوئد و فرانسه  /رنگی و سیاه سفید /زمان : 145 دقیقه

برچسب‌ها