دکتر مسعود مسلمیفرد، نایبرئیس انجمن پزشکان عمومی طی گفتوگو با روزنامه همشهری در اظهاراتی، دلیل عمده ناکارآمدی اقتصاد سلامت کشور را اولویت نداشتن حوزه سلامت در بودجهریزی کل کشور دانست.
- علت اینکه اکثر اعضای جامعه پزشکی کشور اقتصاد سلامت را در کشور ناکارآمد میدانند چیست؟
در حوزه سلامت بخشهای مختلفی وجود دارد که این بخشها با توجه به استانداردهای موجود سلامت، طراحی نشدهاند.مشکل ما در حوزه سلامت به این بازمیگردد که اولویتی برای سلامت در برنامهریزی کشوری اختصاص ندادهایم، این به این معنی است که زمانی که برای کشور برنامهریزی میکنیم حوزه سلامت در 6 یا 7 اولویت اول قرار ندارد. زمان تعیین بودجه به اولویتها توجه میکنیم و بر اساس اولویتها بودجه را اختصاص میدهیم اما هنگامی که به حوزه سلامت میرسیم، بهدلیل اینکه این حوزه در زمره اولویتهای اول کشور ما قرار ندارد، نسبت به اولویتهای اول بودجه کمتری برای حوزه سلامت در نظر گرفته میشود، لذا برای اختصاص بودجه بیشتر به سلامت باید این حوزه را در زمره اولویتهای اول به هنگام بودجهریزی در نظر بگیریم که متأسفانه تاکنون این اتفاق نیفتاده است. در بحث نقشه جامع سلامت کشور طراحیهای بسیار خوبی انجام میدهیم، اما در مقام اجرا به مشکل برمیخوریم.
- چرا اعتبارات بسیار ناچیزی به حوزه سلامت اختصاص مییابد؟
در بودجهریزی اعتبارات، ما دچار مشکل هستیم و بهرغم آنکه تغییراتی در نحوه تخصیص بودجه در سالهای اخیر رخ داده است اما این تغییرات آنقدر مثمرثمر نبوده که بتواند بر حوزه سلامت تأثیرگذار باشد. این مسئله به این میماند که ما خواهان ساخت خودرویی هستیم و میگوییم این خودرو نه فرمان دارد نه صندلی دارد و نه موتور و نهچرخ، در نهایت میگوییم چرخها را نصب کردهایم اما موتور خودرو میماند برای بعد، اکنون نیز با این وضعیت شما باید خودرو را هل بدهید.
این خودرو باز هم با این احوال حرکت نمیکند و درست است که چرخ آن نصب شده اما باید در نهایت همه اجزای آن نصب شود تا این خودرو تبدیل به خودروی کاملی شود یا تکامل پیدا کند. امروز نظام سلامت ما خودرو یا ماشین کاملی نیست و همه اجزای آن نصب نشده است. یکی از اجزای اولیه نظام سلامت اعتبارات است که در پرداخت و اختصاص این اعتبارات دچار مشکل هستیم. اکنون روی کاغذ از تولید ناخالص داخلی کشور،3.5 رصد آن به حوزه سلامت اختصاص مییابد، این در حالی است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا پیشرفته این عدد گاهی به 18 یا 19درصد نیز میرسد.
برای اینکه ما به کف استاندارد و نه به سقف استاندارد برسیم حداقل 8 تا8.5درصد از درآمد ناخالص داخلی خود را باید به بخش سلامت اختصاص دهیم. اگر ما بتوانیم این میزان بودجه را برای حوزه سلامت در نظر بگیریم بخشی از مشکلات در این حوزه بر طرف میشود، اما تاکنون به این عدد نرسیدهایم و خواستار تأمین سرانه درمان هستیم، برای اینکه کف خدمات درمانی را به صورت کف استاندارد به مردم اختصاص دهیم باید برای سال91 حداقل به ازای هر نفر 18 تا 20هزار تومان سرانه درمان تعیین کنیم اما برای سال90 که حدود 15هزار تومان تعیین شده بود، حدود 8هزار تومان اختصاص یافت.
- در بحث مدیریت منابع چه مشکلاتی داریم؟
بحث مدیریت منابع نیز مشکل دیگری است که ما در عرصه اقتصاد سلامت داریم. اغلب در مواردی سرمایهگذاری میکنیم که برای درصد خیلی کمی از افراد جامعه مؤثر است، اما سرمایهگذاری بر اصلیترین مشکلات مردم انجام نمیگیرد. به خاطر همین مدیریت منابع در کشور ما امروز دچار مشکل جدی است. باید در مدیریت منابع و دستورالعملهای آن بازنگری اساسی انجام دهیم.
- چرا گفتید ناعادلانهترین بخش اقتصاد به اقتصاد سلامت تعلق دارد؟
علت اینکه ناعادلانهترین بخش اقتصاد به حوزه سلامت تعلق دارد این است که در بحث اقتصادی حوزه سلامت دستورالعملهای بسیار نامناسبی داریم که باید اصلاح شود بهعنوان مثال کارمندان وزارت بهداشت کمترین حقوق را در حال حاضر دریافت میکنند، اما اگر میان 2پزشک که در بخش دولتی مشغول به کار هستند مقایسهای انجام دهیم و فرض کنیم یکی از آنها پزشک عمومی و دیگری متخصص است که پزشک متخصص ماهانه حدود 60 تا 70میلیون تومان کارانه دریافت میکند اما پزشک عمومی که در همان بخش کار میکند ماهانه حدود 600هزار تومان دریافت میکند، این به آن معناست که یک پزشک عمومی باید 10 تا 11سال کار کند تا بتواند به اندازه یک ماه حقوق پزشک متخصص پول دریافت کند؛ این یکی از مصداقهای بارز بیعدالتی است که البته در مورد همه پزشکان و در مورد همه بخشهای درمانی صدق نمیکند.