اما بهمنظور قرار گرفتن در این مسیر باید آشنایی دقیقی نسبت به مؤلفهها و الزامات اقتصاد مقاومتی حاصل شود. اگر قرار باشد که اقتصادی مقاوم باشد نباید در مقابل شوکها و نوسانات مختلف دچار بیثباتی شود. این حداقل تعریفی است که میتوان از اقتصاد مقاومتی داشت. برای اینکه اقتصاد در شوکهای مختلف دچار نوسان نشود باید یکسری زیرساختهای حاکمیتی، مدیریتی و حتی زیرساختهای ادراکی مردم بهخوبی تنظیم شده باشد.
در مورد اول اگر نهادهای اقتصادی مانند بازار سرمایه، بانکها و نهادهای سیاستگذار و تصمیمساز اقتصادی در طول تاریخ اقتصاد تصمیمات صحیحی گرفته و فضای عمومی کسب و کار را خوب فهمیده باشند و با نوسانات بیمورد و پیدرپی جو اقتصاد را آشوبناک نکرده باشند قطعا فضا در مقابل شوکهای خارجی هم از خود بیثباتی نشان نخواهد داد. اما در مقابل، اگر در اتخاذ سیاستهای پولی، ارزی و مالی در طول زمان به اقتصاد شوک وارد شده و با تصمیمگیریهای غلط، نوساناتی ایجاد شده باشد، این اقتصاد عملا یک نوع بیثباتی درونی پیدا کرده و به همین علت هم در برابر نوسانات و شوکهای خارجی بسیار آسیبپذیر میشود.
نکته دوم مسئله ادراک مردم است. اینکه ادراک و ذهنیت مردم از متغیرهای کلان اقتصادی چیست، چه پیشبینی نسبت به روند آتی دارند و چه مسیری را در مورد اقتصاد کلان متصور هستند بسیار در اقتداربخشی و مقاومسازی اقتصاد مهم است. بهطور مثال اگر بدون دقت لازم و با سیاستهای غلط و بیتوجهی به بعد ادراکی اقتصاد و اذهان مردم و کمکاری در حوزه رسانههای اقتصادی، مدیریت لازم در حوزه ذهنی مردم اعمال نشده باشد، قطعا شوکهای خارجی بعد روانی هم پیدا کرده و تأثیرات و تبعات آن بهطور فزایندهای افزایش پیدا میکند.
نکته سوم اینجاست که در یک اقتصاد مقاومتی باید نهادها هم کارکرد واقعی خودشان را ایفا کنند. مثلا تا زمانی که بانک مرکزی، سازمان امور مالیاتی، وزارت اقتصاد، وزارت صنعت، معدن و تجارت کارکردهای خاص خودشان را نداشته باشند، در اقتصاد توفیقی حاصل نخواهد شد. بنابراین اگر نهادهای اقتصادی کارویژههای خودشان را به خوبی انجام ندهند اقتصاد، مقاوم محسوب نمیشود.
نکته چهارم هم بحث اقتصاد مردمی است. یک اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که بر دوش بازیگران واقعی اقتصاد یعنی آحاد مردم قرار گرفته باشد. مردم در هویتهای خصوصی خودشان بخش خصوصی محسوب شده و در هویتهای جمعی بخش تعاونی را تشکیل میدهند همچنین مردم ممکن است در قالب سازمانهای مردمنهاد یا بنگاههای غیرانتفاعی هم به فعالیتهای اقتصادی مبادرت ورزند.
مهمتر از این نکات اینکه از یک مجموعه مقاوم اصلا نمیتوانیم الزاما برداشت تدافعی داشته باشیم. مقاومت اصلا به معنی کوچک شدن یا حالت انقباضی نیست بلکه گامهایی روبهجلو تلقی میشود. از یک مجموعه مقاوم در یک ساختار انسانی اجتماعی رشد و پویایی انتظار میرود و هرگونه ایستایی بهعنوان ضدمقاومت تعبیر میشود البته ممکن است بهطور خاص و موردی و در شرایطی مقاومت منوط به این باشد که نوعی از تدافع هم نشان داده شود اما آنچه در کلام مقام معظم رهبری از اقتصاد مقاومتی است بیشتر جنبه ایجابی و تهاجمی دارد. ایشان در سخنرانی چند سال پیش خود فرمودند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد کارآفرینی است. مفهوم کارآفرینی هیچ نوع عنصری از انقباض، ریاضت و تدافع ندارد. کارآفرین کسی است که اولا خلاق است و نوآوری میکند و ثانیا ریسکپذیر است و این دقیقا ضدحالت انقباض تدافعی است. بنابراین نباید از اقتصاد مقاومتی یک تعبیر ناصحیح با عنوان ریاضت اقتصادی داشت چرا که این مفهوم دقیقا بر عکس ریاضت بوده و با توجه به ظرفیتهای داخلی اقتصاد، کشور را همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند از تحریمها عبور خواهد داد.
* عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق