با او در دهه ششم حیاتش، در دفتر کارش در خیابان ولی عصر تهران به گفتوگو نشستیم که هم خاطرههای مدیریت دوران بحرانها و دشواریها را بشنویم و هم ضرورتهای امروز در برابر فشارهای خارجی را بازگوید. او از مصاحبه کردن طفره میرفت اما اصرار و پافشاری خبرنگار همشهری باعث شد تا او رضایت دهد از گذشتهها بگوید و از آینده هم؛ کسی که در سال1387 به واسطه برخی اظهارنظرها، باعث شد تا به گفته غلامحسین نوذری وزیر وقت نفت، محترمانه راه خروج را نشانش دهند. مهندس محمدرضا نعمتزاده اما نه دلگیر است و نه ارادهاش برای خدمت کردن را از دست داده است.
افزون بر مسئولیت کوتاه در صدارت بر وزارت کار بحران زده سالهای نخست انقلاب، او را از دو حیث به خوبی یاد میکنند؛یکی دوران وزارت هشت سالهاش بر بخش صنعت ایران در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگری مدیریتش بر صنعت پتروشیمی ایران در دولت محمد خاتمی که او را به مرد تحولآفرین این صنعت تبدیل کرد. شاهکار او البته در دولت محمود احمدینژاد راهاندازی کارت هوشمند سوخت بود و تلاش برای اجرای موفق هدفمندی یارانهها. ولی او زودتر از بقیه از قطار هدفمندی یارانهها و اصلاح قیمت حاملهای انرژی پیاده شد و تلاشهایش برای ساخت هفت پالایشگاه در ایران روی زمین ماند. یکشنبهای که گذشت، از اقتصاد مقاومتی و راه نجات از تله خامفروشی و البته برخی مسائل مبهم در دوران مدیریت 29سالهاش در سطوح کلان از او پرسیدیم. پاسخهای کسی که او را به واسطه حضورش در تمامی دولتها فارغ از دیدگاههای سیاسیاش نمادی از تضادها میدانند، بخوانید که میگوید راز عبور از تنگناها و دشواریهای تحریم صادق بودن است و واقع بینی.
- این روزها سخن از اقتصاد مقاومتی است. آیا شرایط اقتصادی امروز کشور قادر به اجرای این راهبرد برایگذار از این وضعیت سخت است؟
تحریمها که یک روزه ایجاد نشده است. همین تحریمهای ایجادشده بهدلیل مباحث هستهای چند سالی است که شروع شده و تنگناهای ناشی از آن هم قابل پیشبینی بود و بهتدریج میتوانستیم اقتصاد خود را متناسب با تحریمها مقاوم کنیم؛ نه اینکه یکباره به اقتصاد مقاومتی برسیم که کسی نفهمد یعنی چه؟ باید قبول کنیم که شرایط سختی را پیش رو داریم و باید خود را برای گذر از این شرایط سخت آماده کنیم.
- یعنی معتقدید اثرات ناشی از تحریمها قابل پیشبینی و پیشگیری بود؟
حتما. دشمنان به ایران فشار میآوردند تا از مواضع خود کوتاه بیاییم و از حق خود صرفنظر کنیم اما ما میگوییم هرچه بیشتر فشار بیاورید، ما ضدضربهتر میشویم. این رویکرد، خلاف نگاه واقعبینانه است. حالا کار ندارم که فشارهای اخیر باعث شده تا واقعبینتر شویم اما از همان روز اول گفتیم بیایید واقعیت را به مردم بگویید، مردم هم همراهی میکنند تا شرایط دوران گذر را نظیر دوران دفاعمقدس سپری کنیم. باید هزینهها را کاهش دهیم و دولتمردان هم در همین مسیر گام بردارند. نه اینکه بگویند هیچ مشکلی نداریم و پروژههای زیادی را به اجرا درآوریم و نیمه کاره باقی بمانند و دولت به پیمانکاران بدهکارتر شود. بنابراین تأکید میکنم تحریمها قطعا اثر خود را دارند و ما باید مثل دوران جنگ ببینیم میتوان با این تحریمها مقابله کرد چرا که طرح مقابله با تحریمها یک بحث است که بهنظرم طراحی درستی برای آن نشده است. البته نه اینکه کاری نشده باشد بلکه طرح جامع و همگنی برای مقابله با تحریمها وجود ندارد؛ شاید به این دلیل که حقیقت را بهخودمان هم نگفته و دائم گفتهایم مسئلهای نیست و دشمنان را جریتر کردهایم تا فشارها را زیادتر کنند.
- برخی معتقدند گذر از این شرایط مدیریت و تدبیری ویژه را طلب میکند. با توجه به تجارب گذشته چگونه میتوان از دشواریها و تنگناهای اقتصادی فعلی عبور کرد؟
تیم جاری اعم از دولت و مجلس باید توانمندی لازم برای تحمل شرایط سخت را داشته باشند و برای حل مسائل تدبیر کنند. من نمیخواهم از شخص انتقاد کنم اما نوسانات چندین ماهه ارزی نشان میدهد که مردم به این احساس رسیدهاند که تدبیر لازم وجود ندارد. بحث دوم این است که اگر قبول داریم شرایط کشور بهدلیل تنگناهای خارجی و فشارهای بینالمللی بحرانی است، باید تیمی تجهیز شود برای برخورد با بحران و دولت و مجلس را به مسیر درست مقابله با دشواریها و بحرانها هدایت کنند. البته الان من نمیدانم و نمیگویم شرایط بحرانی است همانند دوران جنگ تحمیلی.
- شما در دوران جنگ وزیر بودید، آن موقع چگونه با مشکلات اقتصادی برخورد میشد؟
من وزیر صنایع که شدم دو هفته بعد جنگ شروع شد و پالایشگاه آبادان را زدند. حتما میدانید که عمده سوخت کشور از این پالایشگاه تأمین میشد. خدا رحمت کند، با شهید تندگویان نشستیم و در نشستی با معاونان وزارت نفت و صنایع به این فکر افتادیم که چگونه با این سوخت مختصر، انرژی مورد نیاز صنایع را تأمین کنیم و حتی به واردات هم فکر کردیم و برنامهریزی شد تا مشکلی در کشور ایجاد نشود. وزیر کشاورزی هم به ما ملحق شد و کمکم تیمی تشکیل دادیم تا سوخت مورد نیاز اقتصاد کشور تأمین شود و بهرغم کمبودها به بهترین نحو این مسئله مدیریت شد و صنایع کشور در آن مقطع نخوابید و بعدها که بحث کمبود کالاهای اساسی و... پیش آمد تیم اقتصادی دولت جدیتر به تشکیل ستادهای ویژه مقابله با دشواریها اقدام کرد. البته آن موقع بسیاری از مشکلات، پیشبینی نشده بود همانند زلزله اخیر در آذربایجان شرقی.
- نکته حائز اهمیت این است که باید واقعگرا بود و مقام معظم رهبری بهصراحت بر واقعگرایی تأکید ویژهای داشتهاند اما برخی انتقادها این است که تیم فعلی واقعگرا نیست و خیلی شرایط را مطلوب میداند و همین نگاه باعثشده تا همگرایی کاهش یافته و بخشینگری در حل مشکلات، جاری و ساری شود و هر مسئولی راه خود را برود و نگاه جامعی بر حل مشکلات حاکم نشود. شما چه نظری دارید؟
ببینید ظرف همین یک سال گذشته چقدر مسئولان ما مصاحبه کرده و گفتهاند که این تحریم هیچ اثری ندارد. این حرفشان خلاف واقعگرایی بود. هر محدودیتی قطعا اثر دارد هرچند شدت و غلظت آن میتواند متفاوت باشد. وقتی ما میگوییم تحریم اثر ندارد، دشمنان از آن طرف فشار را بیشتر میکنند تا اثر تحریمها نمایانتر شود. بهنظر من با این گفتار نادرست و غیرواقعبینانه خود به دشمنان خود خوراک دادیم. البته خوشبختانه اخیرا میبینیم که حرفهایی میزنند که نزدیک به واقعگرایی است. همان موقع هم میگفتیم که این تحریمها قطعا به صنعت، ارز و روابط بینالمللی ما با دیگر کشورها لطمه میزند.
- آیا راهی برای خروج از این بنبستها وجود دارد؟
بگذارید مثالی بزنم که انتشار آن سودمند خواهد بود. چند وقت قبل یکی از تولیدکنندگان که کالا به کشورهای همسایه صادر میکند، میگفت که خریدار خارجی عذرخواهی کرده که دیگر نمیتوانم از ایران کالا بخرم چرا که پیمانکاران شاغل در این کشور حاضر به خرید کالای ایرانی نیستند. حالا شرکت ایرانی یادشده با یک شرکت اروپایی قرارداد امضا کرده و نام محصول خود را تحت نام شرکت خارجی صادر میکند. اینها نشانههایی از اقتصاد مقاومتی است و مشکل صادرات کالا از ایران را حل کرده است. اگر واقعبین باشیم باید قبول کنیم که کالاهای ایرانی در بازار جهانی با مشکل فروش مواجه شدهاند. اینجاست که وزارت صنایع باید راهی پیدا کند تا مشکل صادرات حل شود. با شعار که نمیشود اقتصاد را مقاومتی کرد، باید تدبیر به خرج داد. البته باید به فکر پاتکهای بعدی دشمنان باشیم و برای خنثیسازی آنها برنامهریزی کرد.
- قدری مصداقیتر و ملموستر بحث کنیم. شاید یکی از فعالیتهای کاهش فشار تحریمها بحث سهمیهبندی بنزین بود چراکه میدانستیم ممکن است واردات فراوردههای نفتی به ایران با مشکل مواجه شود یا اینکه بحث ساخت هفت پالایشگاه جدید در کنار افزایش ظرفیت پالایشگاههای موجود مطرح شد تا فشارهای خارجی کمتر شود. شما که میگویید واقعبین باشیم، آیا برنامه ساخت هفت پالایشگاه رؤیایی نبود که شما مسئولیت آن را قبول کردید؟ چرا ساخت این پالایشگاهها براساس برنامه زمانبندی شده به نتیجه مطلوب نرسید؟
اتفاقا همین حرکتها و تصمیمها یک اقدام مقاومتی بود. آن موقع بحث این بود که تولید بنزین ما کم است و یک روزه هم نمیتوان تولید و مصرف را متعادل کرد و ظرفیت پالایشی موجود را افزایش داد و تا آن موقع قرار شد طرح مصوب مجلس در ارتباط با کارت سوخت و سهمیهبندی اجرا شود. از قضا یکی از طرحهای موفق آیتی کشور است که 23تا 24میلیون کاربر دارد و یک مورد هم گزارش خلاف نداشتهایم. باور کنید ضربتی و شبانهروزی طرح سهمیهبندی را اجرا کردیم بهصورت موقت تا بتوانیم ظرفیت پالایشی کشور را در بنزین افزایش دهیم. یادم هست خبرنگاران سؤال میکردند که این طرح تا چند سال ادامه مییابد که گفتم تا زمانی که منابع و مصارف متعادل و نرخها اصلاح شود، کارت سوخت باید باشد و بعد از آن هم میتوان بهعنوان کار آماری و مدیریت توزیع فراورده سوختی استفاده کرد. خوشحالم که این کار انجام شد و کار افزایش ظرفیت پالایشگاهها هم بهتدریج به نتیجه رسید.
- و البته دنبال ساخت پالایشگاه جدید هم رفتید که نیمهتمام مانده است.
بله ،چرا که افزایش ظرفیت پالایشگاههای موجود کافی نبود و ساخت پالایشگاهها یک رؤیا نبود و شدنی است و عین فرمایش آقاست که گفتند نباید خامفروشی کنیم. البته زمانی هم که وزیر صنایع بودم ایشان همین تأکید را داشتند که نباید خام فروشی کنیم. وقتی به وزارت نفت هم رفتم گفتم باید کاری بکنیم که نیمی از صادرات نفت ما خام باشد و نیمی هم فراورده. حالا واردات پیشکش چرا که هنوز واردات انجام میشود و کمبود داریم. بنا بر این طرح افزایش 100درصدی ظرفیت پالایشگاههای موجود و ساخت پالایشگاههای جدید را آماده کردیم که هم بخشی از اشتغال را پوشش میداد و هم فناوری کشور را در صنعت نفت توسعه میداد و حتی بخش خصوصی داخلی و خارجی را وارد میدان کردیم؛ متأسفانه به دلایلی طرح ساخت پالایشگاهها متوقف شد.
- این توقف ناشی از عدماعتقاد دولتمردان بود یا دلیلی دیگر داشت؟
نمیدانم، فقط همین را بگویم که چند روز پیش گرگان بودم. برای ساخت پالایشگاه کاسپین کارهایی را شروع کرده و با کشورهای همسایه هم صحبت کرده بودیم که سوخت را از آن کشورها بیاوریم، متاسفانه کارها نیمه تمام رها شده است. اخیرا هم دیدم که تابلوی دفترش در خیابان استاد نجات الهی را کندهاند! نمیدانم واقعا چرا این اتفاق افتاد اما حرکت زیگراگی یعنی همین دیگر. اگر دنبال این هستیم که از خامفروشی نجات یابیم باید در این مسیرها حرکت کنیم. اگر نعمتزاده ضعیف است، یکی قویتر را میآوردند تا کارها جلو برود نه اینکه حرکت را قطع کنیم. حالا بعداز چند سال دولت میخواهد برای دو پالایشگاه آناهیتا و ستاره خلیجفارس از صندوق توسعه ملی تجهیز منابع کند. این پروژهها در دست اجرا بود که تعطیلش کردند و حالا باز زیگزاگی آمدهایم این طرحها را اجرا کنیم و با هزینه بیشتر با تأخیر پنج تا شش ساله. حالا آمدهایم و کاندنسیتهایی که خوراک این پالایشگاه بوده را صادر میکنیم! پیشبینی ما این بود که از میزان یک میلیون تن کاندنسیت در پارسجنوبی، 500هزار تن باید در مجتمعهای پتروشیمی استفاده شود و 500هزار تن هم در پالایشگاهها اما این کارها ناتمام ماند. اگر این کارها انجام میشد دیگر کاندنسیتی برای خامفروشی وجود نداشت. حالا این چه افتخاری است که کاندنسیت را بهصورت خام صادر کنیم و درآمد کسب کنیم.
- یادم هست زمانی که کار پالایشگاهسازی را کلید زده بودید و نیاز به منابع مالی داشتید، رئیسجمهور سهمیه بنزین ویژه نوروز درنظر گرفت که شما مخالف بودید و اصرار داشتید این کار نشود و به جای آن از محل صرفهجویی در واردات بنزین، سرمایهای برای ساخت یکی از پالایشگاهها- ستاره خلیجفارس- درنظر گرفته شود. این را تأیید میکنید؟
بله، همینطور بود. پیشنهاد ما در شرکت پالایش و پخش فراوردههای نفتی این بود که سهمیه ماهانه بنزین به جای 120لیتر 80 لیتر باشد و تنها بنزین تولید داخل در قالب سهمیه داده شود و بنزین وارداتی را با بنزین وارداتی بفروشیم و نباید پول طرحهای پالایشگاهی صرف واردات بنزین شود. متأسفانه این کار انجام نشد و بنزین وارد کردند و بنزین یکبار مصرف را دادند به مردم. آن موقع ممکن بود برخی خوشحال شوند که سهمیه بنزینشان 120لیتر است و سهمیه عیدی هم گرفتهاند، اما طرحهای توسعه پالایشگاهی روی زمین ماند و طرح افزایش ظرفیت پالایشگاه اصفهان کلا خوابید. البته خام صادرکردن فقط به نفت محدود نمیشود.
- چطور؟
در صادرات گاز هم همین وضعیت را میبینید. چرا سعی نمیکنیم گاز تولیدی را به مواد پتروشیمی تبدیل کنیم؟ برنامهای داشتیم در وزارت نفت مبنیبر اینکه 25درصد گاز کشور به صنایع پتروشیمی اختصاص یابد. الان سهم ما به هفت تا هشتدرصد رسیده است و مدام مصرف سوخت حرارتی ما بالا میرود و صنعت پتروشیمی ما با کمبود خوراک مواجه است. چرا سهم بالای 10درصد به زیر 10درصد افت کرد؟ برای فرار از تله خامفروشی باید صنعت پتروشیمی خود را به سرعت توسعه دهیم؛ همینطور سایر صنایع؛ از فولاد و آلومینیوم گرفته تا دیگر صنایع. شاید اعدادی که میگویم بهروز نباشد الان تولید کشور 10تا 12میلیون تن است و بقیهاش را وارد میکنیم، ما میتوانیم گاز بیشتری در اختیار صنایع قرار دهیم تا تولید خود را بالا ببرند تا اینکه مثلا از خارج اسلب بیاوریم و اینجا میلگرد درست کنیم. البته به این معنا نباید تلقی کرد که اصلا صادرات خام نباید داشته باشیم. چرا که ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان منابع نفت و گاز در جهان است و نمیشود گفت همهاش مال ما و صادرات خام نخواهیم داشت. حتی اگر بخواهیم، دنیا با فشارهایی که وارد میکند، اجازه نمیدهد و میتوانیم سهم بالایی از تولید نفت و گاز خود را به فراوردهها و صنایع داخلی اختصاص دهیم و بخشی را بهصورت خام بفروشیم. پیشنهاد ما به دولت این بود که 15درصد گاز کشور را به صادرات اختصاص دهند و بقیه در صنایع داخلی استفاده شود. البته همان موقع در مجلس بحث این بود که اصلا گاز صادر شود یا نه؟ معتقدم نه افراط و نه تفریط، باید براساس چشمانداز، هدف خود را تعیین کنیم.
- اما خام فروشی در برخی از موارد نظیر سیمان و...تا حد قابلقبولی محدود شده است.
بله. یادم هست در اوایل دولت سازندگی یکی از معضلات دولت تأمین سیمان کشور بود. آقای رئیسجمهور حتی اعلام کرد من ارز هفت تومانی میدهم به کسی که بتواند سیمان وارد کرده و پروژههای عمرانی را فعال کند. افراد کمی توانستند این کار را بهصورت محدود انجام دهند. تااینکه ستادی در وزارت صنایع تشکیل دادیم و احداث 20 واحد تولید سیمان را مصوب کردیم. خیلیها به ما میخندیدند اما به جای 20تا ما 30تا ساختیم و این فرایند در دولتهای بعدی ادامه پیدا کرد. وقتی گفته میشود تایلند سالی 14تا 15میلیون تن سیمان صادر میکند، ما میتوانیم 40میلیون تن سیمان صادر کنیم. یادم هست وقتی در صنعت نفت بودم، رفتم دفتر آقای مهندس جهانگیری، وزیر صنایع وقت. گفتم ما باید سالی دومیلیون تن آلومینیوم صادر کنیم و چه میزان باید فولاد و سیمان تولید شود و وزارت نفت هم باید انرژی آن را تأمین کند و مقدمات کار انجام شد و وزارت نفت اعلام کرد که در 500کیلومتری پارسجنوبی هر میزان صنایع مستقر شود، ما انرژی آن را تأمین میکنیم. حالا ببینید چه اتفاقی افتاد. جز یک واحد تولید سیمان در کنگان دیگر کاری نشد.
- برگردیم به تحریم صنعت نفت ما و میزان قوت و ضعفهای موجود. بهنظر شما پاشنه آشیل صنعت ما در تقابل با تحریمها چیست؟
ببینید نفت یک کالای ویژه است و چون صادرات آن عمدتا خام است اعم از مصرفکنندگان و بازرگانان بینالمللی شدیدا به آن نیاز دارند، بنابراین تحریم صنعت نفت خیلی دیر اثر میگذارد؛ نه اینکه اثر نداشته باشد و ما میتوانیم تا حدی با تحریمها مقابله کرده و راهی برای صادرات پیدا کنیم.
- چگونه؟
یکی از راههایی که سال گذشته پیشنهاد دادیم به وزارت نفت و اتحادیه صادرکنندگان فراوردههای نفتی پیشنهاد مشابهی داد، این بود که صادرات نفت را از انحصار دولت خارج کنیم و اجازه دهیم بخش غیردولتی هم صادر کند.
- این کار شدنی است؟
بله و اخیرا این کار شروع شده است. خوشبختانه مجوز قانونی هم داده شده اما دوستان وزارت نفت برایشان تغییر روش صادرات 100ساله سخت است. حتی به آقای وزیر نفت هم گفتم تیمی را تعیین کنید تا سازوکار صادرات نفت توسط بخش خصوصی را طراحی کند. البته کارها دیر انجام میگیرد. مشکل اینجاست که کار تنظیم سازوکار را به یکی از سازمانهای وابسته به وزارت نفت دادهاند. البته ممکن است این کار با خطا هم مواجه شود و برخی شرکتها هم شکست بخورند اما امیدواریم دوستان نفتی نگویند« دیدید نشد» چون مخالفان منتظر همین مسئله هستند. باید قبول کنیم تغییر روش 100ساله صادرات نفت از بخش دولتی به بخش خصوصی قطعا در شرایطی که سازوکار آن درست تعریف نشده آن هم در شرایط تحریم با خطاهایی همراه خواهد بود. من معتقدم بخش خصوصی بلد است این کار را انجام دهد و نه اینکه بگویند پول صادرات نفت را بهحساب بانک مرکزی بریزید که خودش تحریم است. بهنظرم تمرکز فروش نفت در وزارت نفت و تمرکز درآمدهای ناشی از آن در حساب بانک مرکزی جواب نمیدهد و برخلاف مقاومسازی اقتصاد و دورزدن تحریمهاست. این تمرکز را باید با طراحی روشهای قاعدهمند و درست و نه هرجومرج رفع کرد. حتی پیشنهادهایی هم برای این مسئله دادهایم و منتظر جواب هستیم. کارگروه ویژه برای فراهم کردن بستر صادرات نفت توسط بخش خصوصی هم باید در جهت شدن کار نه شکست دادن آن گام بردارد که این کار شدنی است و البته زمانبر.
- یکی از اقدامات خوب در راستای اقتصاد مقاومتی هدفمندی یارانهها بود که فعلا اجرای فاز دوم آن متوقف شده است. از نظر شما توقف فاز دوم بهمعنای شکست این طرح است یا خطا در تصمیمگیری و اجرا؟
ببینید مجلس محترم تصویب کرده بود قیمت حاملهای انرژی ظرف پنج سال باید اصلاح شود و دولت محترم اصرار داشت زودتر این کار انجام شود. گزارشهایی که در وزارت نفت آماده کرده بودم نشان میداد اگر این قانون ظرف پنج سال و اصلاح قیمتها بهصورت تدریجی باشد، اثر تورمی آن حداقل خواهد بود اما اگر مراحل آزادسازی قیمتها را کوتاه کنیم و بخواهیم قیمتها را یکساله آزاد کنیم، نرخ تورم به 60تا 70درصد خواهد رسید اما اگر آزادسازی پنجساله و تدریجی باشد، سالی 10تا 12درصد تورم افزایش مییابد که این اتفاق هم در حال رخ دادن است. من فکر میکنم دولت مقداری در فاز نخست تند رفت و مجبور شد ناگهان ترمز کند. اگر دولت بر مبنای قانون مصوب مجلس و طرح اجرایی وزارت نفت پلهپله قیمتها را اصلاح میکرد و مردم را آگاه میکردیم، اجرای هدفمندی یارانهها متوقف نمیشد. جالب است که دولت محترم با بنزین لیتری 120تومان در مقطعی مخالفت کرد و قیمت را به 100تومان برگرداند و قیمت گازوییل را از 45تومان به 16تومان کاهش داد اما بعدا همین دولت که با بنزین 120تومانی مخالفت کرده بود به بنزین 700تومانی هم رضایت داد و بنزین سهمیهبندی شد لیتری 400تومان.
- شما بعد از اینکه مسئولیت معاونت وزارت نفت در امور پالایشی را ترک کردید، دوره کوتاهی مشاور وزیر نفت شدید و بعد از آن اظهارنظر با اطلاعیه وزارت نفت پایان مسئولیت مشاوره شما را اعلام کردند. بگذریم چه کاری یا اقدام ناتمامی داشتید که الان افسوس آن را میخورید؟
من آرزوهایم را کنار میگذارم و به برنامهها میاندیشم. اخلاقم این است که وقتی مسئولیتی را تحویل میدهم کتبا گزارش میدهم به نفر بعدی که چه کارهایی باید انجام شود و حتی در مواردی نوار پرکردم و تحویل مسئول بعدی دادم؛ نظیر برنامههایم در صنایع پتروشیمی که تحویل آقای ابراهیمیاصل دادم و اگر ادامه میدادم وضع پتروشیمیها خیلی بهتر از اینها بود. هنوز هم معتقدم 25درصد گاز و 50درصد کاندنیستهای کشور باید به جای خام فروشی تبدیل به فراوردههای پتروشیمی شود و یک برنامه 25ساله داشتیم که ناتمام ماند اگر ادامه میدادیم در خیلی از زمینهها در منطقه رتبه اول را داشتیم اما افسوس که عقب افتادیم و هنوز دنبال این هستیم که جلوی انحرافها را بگیریم که البته کار سختی است.
- صریح میپرسم چرا از دولت نهم جدا شدید یا جدایتان کردند؟ ممکن است در دولت بعدی بازهم به مسئولیت دولتی برگردید یا به نوشتن خاطرات خود فکر میکنید؟
اولا تصمیم با مقامات بالاست و هیچ کدام از مسئولیتهای گذشتهام را خودم انتخاب نکردم. تصمیم داشتم تا زمانی که جوابم نکنند و توان کارکردن داشته باشم، به وظیفه خود ادامه دهم. البته من به سن بازنشستگی رسیده بودم اما اطلاع دارم آقای رئیسجمهور پس از آن مصاحبه و مقایسه بین ایشان و شهید رجایی به وزیر نفت دستور داده بودند که دیگر نباشم و این را از زبان آقای وزیر- غلامحسین نوذری- شنیدم. من هم تشکر کردم و خداحافظ. البته روابط خوبی با نفتیها دارم و مسائل گذشته را به دل نمیگیرم. اگر مقداری منصف باشیم و مسائل را به دل نگیریم این بحثها هم مطرح نخواهد شد و قطعا بدانید من برای همه دولتمردان و دلسوزان آرزوی موفقیت دارم. بدیهی است که براساس قانون اساسی دولتمردان هم عوض میشوند و به سمت تمرین دمکراسی میرویم.
- چطور در تمامی دولتها حضور داشتهاید؟
سعی داشتهام برای فرد کار نکنم و برایم فرق نمیکند در هنگام مسئولیت رئیسجمهور X باشد یا Y. دیگران میتوانند شهادت دهند در زمان آقای هاشمی همانقدر جدیت در کار داشتم که در زمان آقای خاتمی و همین وضعیت را در دولت آقای احمدینژاد هم حفظ کردهام. حتی بعد از دولت سازندگی که آقای خاتمی رئیسجمهور شدند، از ایشان تشکر کردم و گفتم اولا بدانید من به شما رأی ندادم اما بدانید ما سرباز نظام هستیم و هر کاری از دستم بربیاید آماده خدمتیم و به آقای احمدینژاد هم همین را گفتم.
- اما شما که در صنعت پتروشیمی موفق بودید چرا به پالایش و پخش رفتید؟
یادم هست وقتی این مسئله مطرح شد، خانم بنده گریه کرد و گفت تو را به خدا پتروشیمی را رها نکن. بعدا آقای وزیری هامانه بهعنوان وزیر وقت نفت به من گفت که خانم شما زنگ زده که بگذارید در پتروشیمی بماند و دیگر مسئولیت سختتری را به بنده ندهند اما به هر حال تصمیم بر این شد که به بخش پالایش و پخش بروم؟ چرا که مشکل بنزین و... زیاد بود.
- توصیه شما به دولتمردان فعلی و آیندگان؟ آنهم در شرایط خاص کشور.
قبل از هرچیز هم با خودشان صادق باشند هم با مردم. صداقت با خود و مردم پایه دین و البته پایه اصول مدیریتی است. اگر صادق باشیم واقعبین هم خواهیم بود و مسئولان نباید نارساییها را کتمان کنند و باید آمارهای درست بدهند. پایه حکومت اسلامی بر صداقت است. دوم اینکه مسئولیتپذیر باشند بهمعنای واقعی کلمه ولو اینکه احساس کنند بعدا شاید بازخواست شوند. بعضی وقتها میبینیم که مسئولیتپذیری کم شده است. سوم اینکه بهموقع تصمیم بگیرند نه با عجله چرا که عدمتصمیم بموقع با تصمیم نگرفتن فرقی نمیکند و در نهایت اینکه سعی کنند خارج از مسائل سیاسی افراد را منصوب کنند و بردارند و سیاست را در مسئولیتپذیری افراد دخیل نکنند.