سید سروش طباطبائی‌پور: بالأخره پس از کلی بحث‌ و بررسی، انجمن اولیا و مربیان مدرسه‌ی حیوانات تصمیم گرفت هفته‌ی آخر شهریور کلاس‌های تابستانی را تعطیل کند.

این خبر خوب مثل بادکنک ترکید (چون در دنیای حیوانات بمب وجود ندارد) و به گوش همه رسید. حتی غایب آن روز، یعنی بچه‌خرس قطبی هم که خانه‌اش از مدرسه خیلی دور بود، از این موضوع بو برد و حسابی «خرس‌کیف» شد.

البته گرفتن این تصمیم به این کشکی‌ها هم نبود. تعطیلی هفته‌ی آخر مخالفان سر‌سختی داشت. بعضی از اولیا فکر می‌کردند اگر این اتفاق بیفتد، دلبندانشان از جریان شدید رودخانه‌ی علم و دانش عقب می‌افتند و این برای نسل بعدی جنگل اصلاً خوب نیست!

در عوض، به نظر موافقان این طرح ، چون بچه‌ها بزرگ‌تر شده‌اند و می‌خواهند به کلاس بالاتر بروند، به زمان احتیاج دارند تا بتوانند به خودشان و یال و زلفشان و ابعاد وجودی‌شان رسیدگی کنند و برای آینده‌ی تحصیلی‌شان تصمیم بگیرند.

بالأخره ماجرا با قول و قرارهای آقای بز و ریش‌سفیدی او ختم به خیر شد. آقای بز یعنی همان معلم مدرسه در حضور همه‌ی اولیا و مربیان قول شرف داد برای جبران عقب‌ماندگی این یک هفته تعطیلی، هفت‌ هفته کلاس‌های فوق‌العاده بر‌گزار کند و 7771 تست اضافه برای بچه‌ها حل کند.

خلاصه آخرین جلسه‌ی کلاس‌های تابستانی هم برگزار شد و بچه‌ها شاد و شنگول به خانه رفتند.

تنها یکی از دانش‌آموزان در مدرسه ماند؛ یعنی اگر هم می‌رفت نمی‌توانست تا یک هفته‌ی دیگر خودش را به مدرسه برساند. نه این‌که خانه‌اش دور باشد، نه! اما هرکس دیگری هم مثل او راه می‌رفت همان‌قدر طول می‌کشید!

شاید به همین دلیل است که همه‌ی حلزون‌ها یک خانه‌ی جمع و جور روی دوش فرزند دلبندشان می‌گذارند تا این‌جور وقت‌ها در همان خانه اطراق کنند.

منبع: همشهری آنلاین