نخستین ساخته درمیشیان با اینکه هنوز زمان زیادی از اکرانش نگذشته اما توانسته در همین مدت کوتاه نیز مخاطبان بسیاری را جذب کرده و فروش راضی کنندهای را بهخود اختصاص دهد. برای آگاهی بیشتر از چگونگی این فیلم و تجربیاتی که این کارگردان جوان هنگام ساخت بغض پشت سر گذاشته، دقایقی پای صحبتهایش نشستیم که در ادامه میخوانید.
- بغض با شعار« فیلم دهه شصتیها» اکران شده است، چرا دهه شصتیها؟
این شعار دو وجه دارد؛ یکی اینکه سازندگان فیلم بچههای دهه60 هستند. وجه دیگر اینکه بغض داستان آدمهای دهه60 است و قهرمانان فیلم از متولدین دهه شصت هستند. نسلی که فکر میکنم خیلی در حقشان جفاشده است. بهنظر من دهه شصتیها قربانی جامعه شدهاند. حامد و ژاله فیلم بغض به انتها رسیدهاند.
- نخستین تجربه کاریتان بهعنوان یک کارگردان سینمایی چطور بود؟
فکر میکنم این سؤال را باید شما و تماشاگران بغض پاسخ دهید که بغض را چطور میبینید. به هر شکل من تمام تلاشم را کردم تا نتیجه کار چیزی شود که امروز روی پرده میبینید و بهشدت خوشحالم که بغض در بازار آشفته سینمای ایران امکان عرضه و نمایش پیدا کرده است.
- تجربیاتی که پیش از ساخت بغض بهدست آورده بودید تا چه اندازه در ساخت این فیلم به شما کمک کرد؟
همه تجربیات دستیاری، فیلمنامهنویسی، تولید، مستندسازی و حتی روزنامهنگاریام در لحظه لحظه بغض به کمکم آمد و سعی کردم نهایت استفاده را از شرایط و موقعیتها بکنم و حداقلها را به حداکثرها تبدیل کنم. خوشبختانه گروه سازنده بغض هم بهشدت همراه بودند و با انگیزه و انرژی هدفی جز ساخت یک فیلم خوب نداشتیم.
- قصه بغض از کجا متولد شد؟
جرقه اصلی برای من پسری بود که دیوانهوار عاشق دختری بود و برای او دست به سرقت میزد و با گم شدن دختر فکر میکرد دختر به او خیانت کرده اما بعد میفهمید همه اینها توهماتش بوده و دختر خودش هم قربانی شده است.
- پروسه تولید فیلم چگونه طی شد؟
به سختی! به هر شکل سینمای مستقل بهدلیل وابسته نبودنش به هیچگونه نهاد و سازمانی همواره زیر ذرهبین است. اینکه چگونه یک فیلم ساخته میشود. از پروسه تولید تا زمان اکران و از لحاظ فرم و محتوا همواره با چالشها و سؤالهای نظارتی مواجه است. در چنین شرایطی ساخت فیلم اجتماعی با بودجه شخصی کمی کار را سخت میکند و البته ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. از طرف دیگر کار در خارج کشور همواره مصایب خودش را دارد.
- چه جذابیتی در این سوژه شما را متقاعد کرد تا آن را بسازید؟
تم قضاوت برایم خیلی مهم بود و دنیای آدمهای عاصی، مواد و دراگ. دنیای پر از تردید، دنیای پر از درد بیدرمان و...
- کمی تلخ فکر نمیکنید؟
این تلخی بعضی وقت ها از واقع گرایی میآید. سینمای اجتماعی صرفاً بهمعنای فیلم امیدوارکننده و نگاه صرف مثبت به اجتماع نیست.
- نحوه انتخاب بازیگران به چه صورت بود؟ باران کوثری و بابک حمیدیان انتخابهای اول شما بودند؟
نقش ژاله را از اول برای باران کوثری نوشته بودم اما نمیدانستم حامد فیلم چهکسی است که با پیشنهاد حبیب رضایی، حامد شد بابک حمیدیان. انصافا هم پیشنهاد درستی بود و الان که فیلم را میبینم بر این باورم که کسی جز بابک نمیتوانست به این خوبی از عهده این نقش بربیاید.
- چرا سراغ استانبول رفتید و کوچه پسکوچههایش که توانسته جذابیت بیشتری به فیلم ببخشد؟
استانبول سکوی پرتاب مهاجران برای رفتن به کشوری دیگر است. ژاله و حامد من هم از ایران به ترکیه کوچ کرده بودند. آنها در رؤیای خوشبختیای بودند که با پول عموی حامد، در مهاجرت به کشور دیگری به دستش آورند. از طرف دیگر با این کوچهپسکوچهها میخواستم به بطن شهر بروم. تمام تلاشم را کردم تا توریستی نگاه نکنم.
- یکی دیگر از شاخصههای بغض حضور افرادی همچون هایده صفی یاری، تورج اصلانی، نظام الدین کیایی و محمدرضا دلپاک است که هر یک در کار خود استادند و در این فیلم نیز به خوبی از عهده کارشان برآمدهاند. حضور این افراد را تا چه اندازه در موفقیت امروز اثرتان مؤثر میدانید؟
سینما یعنی یک تجربه دستهجمعی و گروهی. بنابراین چینش و همدلی این آدمها در کنار هم بهشدت مهم است. هر چقدر جمع سازنده فیلم خلاقتر باشند فیلم ماحصل بهتری خواهد داشت. به خاطر همین سراغ آدمهایی رفتم که با هم تجربه کنیم. همه اعضای گروه بغض خلاق و تجربه گرا هستند. همه با انرژی و انگیزه آمدند و تلاش کردم از خلاقیت همهشان در خدمت لحن فیلم بهره لازم را ببرم و از همهشان چیز یادبگیرم.
- با توجه به تجربیات متعددی که در سینمای ایران کسب کردهاید، وضعیت امروز سینمای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت امروز سینمای ایران «غیر قابل چاپ» است. باور کنید! نمیتوانید چاپش کنید!
- جای چه چیزهایی را در سینما خالی میبینید؟
جای چیزهایی که باز هم غیرقابل چاپ است و نمیتوانید منتشرش کنید!
- انجام چه اقداماتی میتواند به بهبود وضعیت سینمای ما کمک کند؟
دعا و البته نذر و نیاز...