اما آنچه در عمل اتفاق افتاده، بیرنگ شدن بسیاری از خدمات یا در واقع بیاعتبارشدن این دفترچهها و کارتها در بیمارستانها و مراکز درمانی است.به مصداق مثل معروف «خشت اول گرنهد معمارکج، تا ثریا میرود دیوار کج» برخی بدعتگذاریها در بیمههای اجتماعی نهتنها برای بیمهشدگان گرهگشا نبوده بلکه کار را به مراتب دشوارتر هم کرده است.
دفترچههای تامین اجتماعی وقتی برای اولینبار در ایران رواج یافت و در اختیار متقاضیان گذاشته شد، اندکی از هزینههای درمانی را پوشش میداد، اما همان پوشش کم هم انگیزهای شد که به تدریج همگان به بیمههای درمانی روی بیاورند.
وقتی به نحوه پیدایش و سیرتحول بیمههای اجتماعی در جهان نگاه میکنیم متوجه میشویم که این بیمهها چه مراحل دشواری را گذراندهاند تا کارفرمایان در بخشهای دولتی و خصوصی طبق قانون مکلف به پرداخت حق بیمه برای کارکنان مجموعه تحت مدیریت خود شوند.البته در دهههای اخیر، شاهد اوج خدماترسانی بیمههای درمانی هم بودهایم چنانکه در اوایل دهه1370، برخی بیمهشدگان تا پرداخت سقف صددرصدی هزینههای بیمه میتوانستند از خدمات درمانی برخوردار شوند. اما پس از طی مراحلی که باید از آن به عنوان مصداق عینی ضعفمدیریت در این بخش یاد کرد، بیمههای درمانی تضعیف شدند و برپایه نوعی درجهبندی، بیمههای تکمیلی و بیمههای طلایی ارائه شدند و در افواه چنین شایع شد که دارندگان دفترچههای تکمیلی و طلایی میتوانند در هر بیمارستانی اعم از دولتی یا خصوصی بدون پرداخت دیناری هزینه بستری شوند.
به این ترتیب عملا شکاف عمیقی میان دارندگان دفترچههای معمولی بیمه و دارندگان کارت یا دفترچه بیمه طلایی به وجود آمد، درحالی که اگر بخش معینی از درآمدهای کشور به بیمه همگانی اختصاص مییافت و همه اقشار مردم ایران به صورت رایگان تحت پوشش یک سقف متعارف از خدمات بیمه درمانی قرار میگرفتند امروزه شاهد بیاعتبار شدن دفترچههای بیمه درمان نبودیم.