گاهی حتی این حس نامطلوب با ناباوری درهم آمیخته میشود و تا مدتها ناظر، درگیر این است که آیا واقعا آنچه را دیده باید باور کند یا نه؟ ماجرای این نوشتار از جایی شروع شد که یک پزشک متخصص و متبحر به بیمار بستریاش در بیمارستان گفت: «فردا که مرخص شدید بیایید مطبم برایتان نسخه بنویسم تا داروهایتان را بگیرید». این جمله اگرچه ممکن است از سوی گوینده کاملا طبیعی و عادی جلوه کند اما این پرسش را در شنونده پدید میآورد که چرا دکتر حاضر نیست نسخه بیمار را در همان هنگامی که در بیمارستان بستری است، برایش بنویسد؟
آیا گرفتن حق ویزیت از یک بیمار برای پزشک اینقدر اهمیت دارد؟ حکایت اینکه پزشکان سعی دارند بیمارانشان را از بیمارستانهای دولتی به بیمارستانهای خصوصی بکشانند محل مناقشه است. از سویی جامعه اخلاقگرای پزشکان این تهمتها را برنمیتابد و از سوی دیگر گروه زیادی از مردم خاطراتی را شنیدهاند که طی آن بیماری از یک مرکز درمانی دولتی دانشگاهی راهی یک بیمارستان خصوصی شدهاست. دو سوی ماجرا همیشه تلاش کردهاند حرفشان را ثابت کنند و البته این قصه سر دراز دارد که قرار نیست در این مطلب درستی و نادرستیاش بررسی شود. ماجرای این دکتر دهانبهدهان نقل خواهد شد و ماجرا تا سالها ادامه خواهد داشت اما عجیب که بیمار چگونه میتواند به این پزشک اعتماد کند و سلامتیاش را بدهد دست او و خیالش راحت باشد که روزی برای قدری پول بیشتر سلامتیاش از سوی دکتر به خطر نخواهد افتاد.
در همه گروههای انسانی که به دستههای شغلی گوناگون تقسیمبندی شدهاند ممکن است افرادی دچار لغزش در رفتار حرفهای شوند و گاهی حتی ممکن است عملکرد این تعداد باعث وارد شدن خدشه به اخلاق حرفهای کل گروه شود. اگر این برش از واقعیت که پزشکی بیمارش را به مطب خوانده است و حاضر نشده در بیمارستان برایش نسخه بنویسد، دهانبهدهان بچرخد چه اتفاقی برای جامعه پزشکان متخصص خواهد افتاد؟ چند نفر از این دست در هر گروه از پزشکان کافیاند تا بتوانند به آبروی حرفهای سایر همکارانشان خلل وارد کنند؟ شاید وقت آن رسیده که پزشکان برای حفاظت از نام نیکشان به بررسی عملکرد همکارانشان بپردازند. بهتر آن است که تا دیر نشده دست بهکار شوند و با ترتیبدادن گروههای بازرسی مخفی تلاش کنند تا آبرو و حیثیت شغلیشان را حفظ کنند ، تا اوضاع از این بدتر نشده باید کاری کرد. قرار نیست از دولت انتظار داشت تا بهعنوان ناظر، نقش ایفا کند و آنگاه بهدلیل کوتاهی در ایفای نقش از دولت بازخواست کرد. وقت زیادی تا بیاعتمادی کامل مردم به جامعه پزشکان نمانده است. بهتر است برای حفظ امنیت حرفهای هم که شده بازرسها دست بهکار شوند و همکاران متخلف را به کمیتههای انضباطی حفظ آبروی پزشکی فرابخوانند.