در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهمترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی میشد، آزادسازی این شهر میتوانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز و اثبات برتری نظامی باشد.
عملیات بیتالمقدس در بامداد 10 اردیبهشت ماه 1361 با قرائت رمز عملیات بسمالله الرحمن الرحیم، بسمالله القاسمالجبارین، یا علیبنابیطالب (ع) از سوی فرماندهی آغاز شد.
انهدام نیروی دشمن حداقل بیش از دو لشکر، آزادسازی حدود 5 هزار و 400 کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن، تامین مرز بینالمللی حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه، آزادسازی جاده اهواز - خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز - آبادان از برد توپخانه دشمن از مهمترین اهدافی است که در این عملیات دنبال میشد.
لشکر 41 ثارالله کرمان در دوران هشت سال دفاع نقش مهمی را در فرماندهی و اجرای عملیاتها به عهده داشت، حضور رزمندگان و سرداران بزرگی از جمله سردار سلیمانی، شهید اصغر عادلی، شهید برزخ، شهید حمید ایرانمنش، شهید حمید عربنژاد شهید میثم، محمدتقی ابوسعیدی، ناصر فولادی، شهید اکبر اشجع و ... دلیلی بر این افتخار است.
لشکر 41 ثارالله کرمان با 3 هزار رزمنده در عملیات بیتالمقدس حضور یافت و 207 شهید را در فتح سرافرازانه خرمشهر و آزادی و آبادی ایران تقدیم کرد.
در سالروز سی و یکمین سال عملیات بیتالمقدس به نقش حضور رزمندگان لشکر 41 ثارالله کرمان در این عملیات بزرگ و غرورآفرین میپردازیم.
صدام ارتش را برای اشغال خوزستان آورده بود
ابراهیم شهریاری از رزمندگان و پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس که خود نیز در عملیات بیتالمقدس حضور داشته در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: خرمشهر تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سه بار در سالهای 1254، 1273 و 1320 به اشغال دشمنان درآمد.
وی بیان داشت: خرمشهر ماهها قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی با عراقیها در مرز زد و خورد داشتند، عراقیها پایگاههای مرزی را با خمپاره میزدند و به سمت نیروهای ایران تیراندازی میکردند، قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی در حملههای عراقیها به خرمشهر تعداد 9 شهید، 34 مجروح، یک مفقود و 15 نفر اسیر شدند.
شهریاری عنوان کرد: صدام ارتش را آورده بود تا خوزستان را بگیرد و اهواز مهمترین شهر خوزستان هدف اصلی عراق در این استان بود، اما مقاومتها را که در مناطق مرزی دید، فهمید نمیتواند به اهواز برسد، پس هدف اصلی خود را تصرف خرمشهر و آبادان قرار داد.
وی افزود: حزب بعث عراق از مدتها قبل از آغاز رسمی جنگ علیه ایران را یومالرعد به معنی جنگ سریع نامیده بود، نیروهای ایران بدون پشتوانه نظامی قوی 35 روز مقابل ارتش عراق مقاومت کردند و استراتژی جنگ سریع را شکست دادند.
شهریاری تصریح کرد: در این استراتژی خرمشهر باید به سرعت فتح میشد، فرماندهی کل عراق نیروهای محدودی را به خرمشهر فرستاد، چند بار نیروهایش را تقویت کرد تا در نهایت بعد از 35 روز مقاومت خرمشهر سقوط کرد.
نیروهای انقلابی استراتژی جنگ را تغییر دادند
مسئول بسیج پیشکسوتان استان کرمان گفت: عراقیها جشن گرفتند که خرمشهر را محمره کردهایم، روی دیوارهای شهر نوشتند، «آمدهایم تا بمانیم»، از خرمشهر تا بصره خط اتوبوس و تاکسی راه انداختند و صرافی افتتاح کردند که ریال ایران را به دینار عراق تبدیل کند، حتی اخبارشان آب و هوای مُحَمَره را اعلام میکرد، اما مدافعان خرمشهر این حرفها را نپذیرفتند و در دوره اشغال هم عراقیها را آرام نگذاشتند.
وی اظهار داشت: سرهنگ صبارالفلاح از فرماندهان رژیم بعث میگوید، تک تیراندازهای ایران ما را راحت نمیگذارند و ما را نشانه میگیرند.
شهریاری ابراز داشت: در زمان بنیصدر فرمانده کل قوا چند عملیات برای آزادی خرمشهر و مناطق اشغالی طراحی و اجرا کرد که هیچکدام به پیروزی نرسید.
وی افزود: بعد از عزل بنیصدر نیروهای انقلابی ارتش و سپاه موقعیت بهتری یافتند، بنیصدر متکی به تجهیزات بود و شعار دانش و تخصص میداد، اما در عمل نه دانش و نه تخصصی بود، شهید حسن باقری معتقد بود اول ایمان و تفکر بعد تجهیزات، شهید باقری میگفت، «برای بیرون راندن دشمن باید با طرح برنامه از خاکریزهای دفاع بیرون بیاییم و عاشورایی به دشمن حمله کنیم».
شهریاری عنوان کرد: نیروهای انقلابی استراتژی جنگ را تغییر دادند و سلسله عملیاتهای موفق ایران پیروز شد، وجب به وجب خرمشهر و زمینهای اطرافش شاهد لحظههای فراموش نشدنی در جنگ بود.
روی قبرم بنویسید «پر کاهی تقدیم به آستان کبریایی»
این رزمنده دفاع مقدس با یادی از شهید حیدرزاده عظیمی گفت: شهید حیدرزاده عظیمی نوجوانی است که در فتح خرمشهر و دروازههای شهر به شهادت رسید و قبل از شهادتش به بچهها گفته بود، من این جا شهید میشوم، میخواهم روی قبرم غیر از این جمله چیزی ننویسند، «پر کاهی تقدیم به آستان کبریایی».
وی تصریح کرد: شهید بهروز مرادی شب آزادی خرمشهر از بچهها میپرسد، جمعیت خرمشهر چند نفر است و هر کس عددی میگوید، بهروز مرادی میگوید، «جمعیت خرمشهر 36 میلیون نفر است، امشب قلب همه مردم ایران در خرمشهر میتپد».
شهریاری خاطر نشان کرد: رزمندگان ما در این عملیات طی 23 روز 5 هزار و 300 کیلومتر مربع از خاک میهنمان شامل خرمشهر، هویزه، جاده اهواز - خرمشهر را آزاد کردند، اهواز، حمیدیه، سوسنگرد و جاده اهواز - آبادان را از برد توپخانههای دشمن خارج کردند و عراقیها را در جبهه جنوب تا مرز بینالمللی عقب راندند.
وی گفت: ارتش عراق هم 16 هزار نفر کشته و 19 هزار مجروح داد، حدود 550 تانک نفربر، 53 هواپیما، 50 خودرو و سه هلیکوپتر ارتش عراق نیز در این عملیات منهدم شد.
3 هزار رزمنده کرمانی در عملیات بیتالمقدس حضور داشتند
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمان اظهار داشت: 3 هزار رزمنده در قالب شش گردان از تیپ ثارالله در عملیات بیتالمقدس حضور داشتند.
مهدی ابوالحسنی بیان داشت: جمعی از کرمانیها نیز در قالب ارتش و هوانیروز در دیگر یگانها حضور داشتند که شهید سیفالدینی از کرمان فرمانده یکی از این یگانهای ارتش بود.
وی عنوان کرد: 219 نفر از رزمندگان کرمانی در عملیات بیتالمقدس شهید و 782 نفر مجروح شدند و 67 نفر نیز به افتخار آزادگی نائل آمدند.
ابوالحسنی ابراز داشت: نیروهای ثارالله با تیپ 58 ذوالفقار ارتش ادغام شده بودند و بچههای کرمان در منطقه کرخه کور و منطقه سید جابر و کانال فرسیه عملیات انجام دادند.
فتح پادگان حمید توسط کرمانی در عملیات بیتالمقدس
وی مهمترین فتوحات رزمندگان کرمانی را در عملیات بیتالمقدس مربوط به فتح پادگان حمید و رسیدن به مرز بینالمللی ایران و عراق در منطقه کوشک عنوان کرد.
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان تصریح کرد: کرمانیها نخستین کسانی بودند که در این عملیات خود را به مرز ایران و عراق رساندند و بعد از فراغت، دو گردان به کمک نیروهای فتح خرمشهر رفتند.
ابوالحسنی گفت: نقش کرمانیها در این عملیات با عنوان عملیات فریب بود و موجب شد تا عراقیها از خرمشهر غافل شوند تا نیروهای دیگر بتوانند خرمشهر را از محاصره درآورند.
وی اظهار داشت: شاید کمتر عنوان شده باشد، اما یکی از دلایل اصلی فتح خرمشهر عملیاتی است که کرمانیها در منطقه سید جابر و کانال فرسیه تا کوشک انجام دادند و یگانهای مهم عراقی را از توجه به خرمشهر منحرف کردند.
ابوالحسنی خاطر نشان کرد: کرمانیها معمولا در اکثر عملیاتها مناطق سخت و بینام را قبول میکردند، تعداد آمار شهدا و مجروحان کرمان در هشت سال دفاع مقدس نشان دهنده بار و فشار جنگ آنها است.
وی عنوان کرد: یک سوم نیروهای کرمانی در عملیات بیتالمقدس شهید و یا مجروح شدند.
اصابت 3 گلوله توپ به خودرو سردار سلیمانی
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان اظهار داشت: یکی از حوادثی که در عملیات بیتالمقدس رخ داد و تاکنون کمتر به آن پرداخته شده، اصابت توپ به ماشین حاج قاسم سلیمانی در این عملیات است.
ابوالحسنی در تشریح این حادثه بیان داشت: هنوز نیروهای پیاده به مرز ایران و عراق نرسیده بودند که فرمانده تیپ ثارالله از جمله سردار سلیمانی خود را به مرز رساندند و به دلیل قرار گرفتن در دید مستقیم عراقیها، خودرو آنها مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفت.
وی افزود: در این جریان سه گلوله توپ به سمت ماشین شلیک شده که دو نفر از همراهان ایشان مجروح میشوند.
چاپ کتاب عملیات بیتالمقدس کرمانیها
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان با بیان اینکه کتاب عملیات بیتالمقدس کرمانیها در دست تهیه است، ابراز داشت: در این کتاب برای نخستین بار نقش کرمانیها در عملیات بیتالمقدس به تصویر کشیده شده و شامل صدها ساعت مصاحبه با رزمندگان و فرماندهان و اسناد کتبی است.
ابوالحسنی افزود: این کتاب نوشته عباس میرزایی است و در حال بازنویسی و تایید فرماندهان جنگ است و امیدواریم طی شش ماه آینده به چاپ برسد.
وی عنوان کرد: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس کرمان تاکنون پنج کتاب از پنج سردار شهید شاخص کرمانی در عملیات بیتالمقدس را با عنوانهای «چریک»، «گل محمدی»، «آتش کف دست»، «ستاره من» و «همیشه بمان» چاپ و توزیع کرده است.
پنج کتاب پنج سردار شهید
شهیدان حمید عربنژاد، حمید ایرانمنش، ناصر فولادی، محمد افغان و محمدتقی ابوسعیدی به عنوان سرداران شهید شاخص عملیات بیتالمقدس در استان کرمان شناخته میشوند و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس اقدام به چاپ و نشر مجموعه خاطرات این شهدای بزرگوار کرده است.
چریک
سردار شهید حمید ایرانمنش متولد 1334 کرمان است، آخرین مسئولیت وی فرماندهی گردان بود که خرداد ماه 1361 در عملیات بیتالمقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در کتاب مجموعه خاطرات شهید حمید ایرانمنش با عنوان «چریک»، سردار حاج قاسم سلیمانی در بیان خاطرهای از این شهید عنوان کرده است: یکی از فرماندهان معروف دفاع مقدس لشکر ثارالله حمید ایرانمنش، مشهور به حمید چریک بود، اگر چه مدت عمرش کوتاه بود، اما در همین مدت زبانزد رزمندگان بود، در چهار عملیات به طور پیوسته شرکت کرد، عملیات ثامنالائمه با شهید اکبر محمدحسینی بود و در عملیات طریقالقدس با من بود، در فتحالمبین وارد تیپ شد و در عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید.
سردار سلیمانی ادامه داده است: حمید خصلتی داشت که همیشه پیشتاز گردان بود، اگر فرمانده گردان بود با دسته اول میرفت، جلو میرفت و پاکسازی میکرد و راه را برای بچهها باز میکرد، وقتی تماس گرفت که خط را شکسته و سنگرها را تصرف کرده بود.
حاجقاسم سلیمانی در بیان شهادت حمید ایرانمنش میگوید: نیزارهایی بود که باید پاکسازی میشد، چند سنگر از عراقیها باقیمانده بود، باید از کانالی رد میشدند و به طرف خاکریز دشمن میرفتند، منطقه خیلی ناامن بود، بچهها کمی جا خورده بودند، حمید گفته بود جلو بکشند، اما کسی حرکت نکرده بود، حمید برای روحیه دادن به بچهها گفته بود: "ترس ندارد، حمله همین است، دیگر، شلم شوتا، هلم هلوتا که نیست".
این رزمنده دفاع مقدس ادامه میدهد، حمید قبل از همه از کانال رد میشود و به این ترتیب بچهها جرأت پیدا کرده دنبالش میروند، خاکریزهای دشمن را دور میزنند و حمید با همان روش چریکی مخصوص به خود با پرتاب نارنجک سنگرهای پشت خاکریز را منهدم میکند، فقط چند سنگر باقی مانده بود تا خط پاکسازی شود که عراقیهای در حال فرار او را به رگبار میبندند.
سردار سلیمانی عنوان میکند: چهار گلوله اول به شکمش میخورد، بچهها شکمش را با چفیه خودش میبندند تا از خونریزی جلوگیری شود، اما حمید از پا نمیافتد به هر زحمتی هست سرپا میایستد و میگوید: «شما بروید خودتان را معطل نکنید» و اشهدش را میگوید.
حاجقاسم سلیمانی ادامه میدهد: ناگهان رگباری دیگر حمید را به زمین میزند، 20 گلوله به سینه و شکمش اصابت میکند، اما باز نفسزنان بچهها را ترغیب میکند تا به پیشروی ادامه دهند، گلوله آخر به سرش میخورد و او را به شهادت میرساند.
سردار سلیمانی میگوید: تاثیر شهادت حمید چریک عجیب بود، شهادت حمید ایرانمنش و حمید عربنژاد در عدم موفقیت مرحله اول خیلی مهم بود، بچهها مجبور به عقبنشینی شدند.
وی عنوان کرده است: جنازه حمید 9 روز روی شنهای داغ خوزستان ماند تا باز پیشروی کنیم و با عملیاتی دیگر خرمشهر را آزاد و جنازه آن همرزم عزیز را به عقب منتقل کنیم.
گل محمدی
«گل محمدی» عنوان مجموعه خاطرات شهید محمدتقی ابوسعیدی است.
در بخشی از خاطرات این کتاب با عنوان «وقتی حاج قاسم بگوید» نقل قول از همرزم شهید آمده است: هوا تازه روشن شده بود که حاج قاسم آمد توی مقر، خواست بریم نزدیک عراقیها و منطقه را شناسایی کنیم، چون شب قبل تا صبح نزدیک همان جایی که حاجی گفته بود را شناسایی کرده بودم و خیلی خسته بودم، اول مخالفت کردم، اما محمدتقی بلند شد و گفت: برویم.
گفتم: نه ... توی روز روشن کجا بریم توی دل عراقیها، تازه اون هم جایی که دیشب لو رفت.
محمدتقی که بلند شد، مهدی جُمِهری هم بلند شد و ایستاد که بروند برای شناسایی.
آمدم مخالفت کنم که تقی دستم را گرفت و گفت: میگم بریم.
راه افتادیم، همان طور که میرفیتم، محمدتقی میگفت: وقتی حاج قاسم میگه بریم، بریم.
وقتی نشسته بود روی موتور، من پشت سرش بودم، داشتیم میرفتیم به طرف منطقهای که قرار بود شناسایی کنیم، سرم را بردم نزدیکش و گفتم: تقی ... امروز کوتاه بیا، امروز از اینجا زنده بر نمیگردیم.
همان طور که به موتور گاز میداد گفت: امام گفته حرف فرماندهها رو باید اجرا کنیم، حالا هم فرمانده گفته.
خندیدم و گفتم: ما که با حاج قاسم رفقیم با حاجی این حرفها رو نداریم، بعدا میریم.
گفت: نه، حاجی فرمانده است، باید اطاعت کنیم.
آتش کف دست
خاطرات سردار شهید محمد افغانی معروف به میثم در مجموعه کتاب «آتش کف دست» به چاپ رسیده است.
در یکی از خاطرات این شهید آمده است: آقای متقی به میثم اصرار میکرد که قطعه زمینی هست حوالی دروازه شیراز اصفهان، بیا تحویل بگیر و بساز، اصلا وقت نکرد برود زمین را ببیند تا اینکه فرد دیگری زمین را تحویل گرفت و ساخت.
من هم میگفتم: کمی به فکر خانوادهات باش و به آنها برس، میگفت: الان وقت این کارها نیست، باید ببینم چه کاری از دستمان برمیآید انجام بدهیم، انشاءالله اگر زنده ماندم، خانه هم میسازم، اگر هم خدا خواست و شهید شدم، بالاخره بچههای انقلاب خانوادهام را حمایت میکنند.
ستاره من
مجموعه خاطرات سردار شهید حمید عربنژاد در کتابی با عنوان «ستاره من» منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: برف سنگینی آمده بود، میبایست ورودی بوکان به شهر را میبستیم، از ساعت 9 تا یک و نیم شب زیر پل نشستیم، حمید میآمد و به ما سر میزد یا با بیسیم تماس میگرفت تا از اوضاع مطلع شود، اما تاکیدش این بود، «مبادا بیگناهی را بزنید، فردای قیامت نمیتوان جوابگو بود».
سرما بیداد میکرد، کف پوتینهایمان به زمین چسبیده بود، انگشتهایمان چنان از سرما کِرِخ شده بود که نمیتوانست ماشه را بچکاند در همین موقع سایه چند نفر پیدا شد، با بیسیم به حمید آقا که دورتر از ما بود، اطلاع دادم، گفت، «نزنید، تا مطمئن نشدهاید، نزنید، ممکن است عابرهای معمولی باشند».
سپس خودش از پل بالا رفت و روی جاده کمین کرد و وقتی مطمئن شد همانهایی هستند که منتظرشان بودیم، رگبار اولی را خودش زد.
سرانجام در ساعت 14 بعد از ظهر سوم خرداد سال 1361 خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.
بدین ترتیب شهر مقاوم خرمشهر پس از 19 ماه اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر شد.
رزمندگان اسلام در نخستین اقدام خود پس از آزادسازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند، خبر آزادسازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدتها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد.
مردم به خیابانها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند، در پایان روز سوم خرداد امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بامها ندای اللهاکبر سر دادند.
شیما صفرزاده - فارس