مهدی تهرانی: جاذبه یک فیلم ششدانگ و بسیار قابل احترام است. در ژانری که هیچ انگاره‌ی ملموسی ندارد، وقتی داستان فیلم به دل تماشاگر می‌نشیند و باور‌پذیر می‌نماید یعنی سینمای واقعی داستان‌گو کارش را درست انجام داده‌است.

آلفونسو کوران به مدد احساس بازیگران توانمندش و همچنین در اختیار‌داشتن زمان کافی برای استفاده از چندین استودیوی دیجینتال، توانسته یک فیلم بسیار خوش‌ساخت همانند آپولو 13 به تماشاگران هدیه دهد.

عمده فیلم‌هایی که در این سال‌ها در باره فضا دیده‌ایم فیلم‌هایی‌در اصطلاح پاپ کورنی بوده‌اند. یعنی فیلم‌هایی که فقط مناسب همان ۲ ساعت حضور در سینما هستند و پس از آن دیگر حتی در ذهن نیز باقی نمی‌مانند.

اگر تصویری اینچنینی در باره جاذبه دارید احتمالا با دیدن همان سکانس معروف اولیه (سکانس 13 دقیقه ای بدون برش افتتاحیه فیلم) به کلی نظرتان برخواهد گشت.

شهر هیوستون در ایالات متحده آمریکا، سفینه فوق پیشرفته ناسا هزاران کیلومتربالای این شهر در حال عبور است و دو عضو ناسا به نام‌های ستوان مک کوالسکی و دکتر رایان استون بیرون سفینه مشغول کار هستند.

ظاهر امر تقریبا نشان می‌دهد که همه چیز عادی و شاید هم عالی پیش می‌رود. ستوان کوالسکی(با بازی جورج کلونی) که یک افسر کهنه کار فضایی است مشغول کار با جت کوله پشتی خود است و خیلی هم سرحال و بذله گو نشان می‌دهد و کمی آنطرف تر دکتر استون مشغول نصب یک دوربین پیشرفته است. همه چیز آرام به نظر می‌رسد اما ناگهان یکی از ترسناک‌ترین سکانس‌هایی که تا به حال در سینما دیده‌اید به وقع می‌پیوندد. تصاویری که شما در مقام بیننده آن را در بست می‌پذیرید و شریک روند پیگیری‌اش می‌شوید...

جاذبه‌ی آلفونسو به چند دلیل فیلمی است خوش ساخت و هنرمندانه. به همان نسبت که سرگرم کننده هست قابلیت هنری والا نیز دارد. به واقع شاید همان مسیری را که فیلم موفق آپولو 13 ران هاوارد پیمود برای جاذبه کوران نیز قابل پیمایش باشد.

اول از همه اینکه در جاذبه دوربین ایستا نیست.یعنی علیرغم اینکه شما با لوکیشنی سروکار دارید(به عنوان مخاطب)که همه جایش شبیه هم است و دست برقضا قهرمانان داستانتان هم فقط دو نفر هستند با این همه حرکت دوربین هنرمندانه و استادانه است و باعث می‌شود بیننده در اوضاع و احوال آنچه دارد اتفاق می افتد سهیم شود.

دوم اینکه داستان‌گویی و نقش روایت تصویری در فیلم جاذبه اگرچه ظاهر پیچیده ای دارد اما قابل باور است.کاری که کوران در جاذبه کرده همان روند کوبریک است اما با محتوای سرگرم کننده بیشتر.این نوع روایت تصویری بیشترین امتیازش همانا درگیر کردن ذهن و فکر مخاطب با روند پیگیری داستان است.اتفاقی که دقیقا در جاذبه می‌افتد همین است. همراهی تماشاگر از ابتدا تا انتهای داستان.

سوم اینکه جاذبه یک سکانس افتتاحیه کلان دارد که بنظرم باید حتی به صورت کلاس درس هم از آن استفاده کرد. شما در سکانس افتتاحیه با یک روایت تصویری 13 دقیقه‌ای بدون حتی یک برش سر و کار دارید. این اتفاقی عالی در سینمای مدرن است.

و درآخر اینکه اگرچه سهم و تکنولوژی و سینمای دیجیتال و فناوری در فیلم جاذبه شدیدا به چشم می‌آید اما باید سهم هنر روایت و داستان پردازی را نیز در کنار فناوری، پر رنگ در نظر بگیریم.

فیلم کوران داستانی انسانی و منطقی و هیجانی دارد. تعلیق ایجاد شده در آن نیز وهم نیست و مربوط به شرافت انسانی است.جاذبه تلاشی کلان برای نمایش اهمیت زندگی است و تقدیر از خداوندی که حیات را به انسان عطا فرموده است.

سهم استیو پرایس را نیز فراموش نکنید. بدون موسیقی او جاذبه بسیاری از جذابیت هایش را از دست می‌داد. در فیلمی که سکوت اجباری است،سهم موسیقی خوب؛ می‌تواند برای موفقیت صد چندان باشد. روندی که برای پرایس و موسیقی ارزشمندش در سراسر فیلم جاری است. 

Gravity

کارگردان: آلفونسو کوران

فیلمنامه: آلفونسو کوران و یوناس کوران

بازی: جورج کلونی،ساندرا بولاک

بودجه فیلم: 100 میلیون دلار

فروش: 700 میلیون دلار

زمان: 90 دقیقه

محصول: 2013 آمریکا و انگلستان

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها