و غیر از دولتمردان ایالات متحده که همچنان خود را به عنوان مخالف درجه یک فعالیتهای هستهای ایران مطرح میکنند، نشانههایی از تغییر در رفتار دیگر کشورها در قبال ایران قابل تشخیص است.
جدی شدن مذاکرات لاریجانی و سولانا که ادامه یافتن آن حاکی از موفق بودن این رایزنیهاست و همچنین آغاز مذاکره با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جهت حل و فصل مسائلی که آژانس بارها اعلام کرده توانایی حل آنها را ندارد، دو مقولهای هستند که موجبات تغییر نگاهها به مواضع هستهای ایران را فراهم آوردهاند؛
به ویژه آنکه رایزنیهای انجام شده با آژانس وارد فاز اجرایی نیز شده است و بازرسان در اولین گام، از تأسیسات راکتور آب سنگین اراک بازدید کردهاند و ظرف چند روز گذشته نیز هیأتی از آژانس مشغول مذاکره با مقامات ایرانی برای تعیین سازوکار بازدید از تأسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز که آژانس ادعا کرده تا کنون نتوانسته بخشهایی از آنرا به درستی مورد بازرسی قرار دهد، بودهاند.
به هر حال همکاریهای بسیار گسترده تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی موجب شده تا بهانه مخالفان دستیابی ایران به فناوری استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تا حدودی از بین برود، اما گزارشها همچنان از تلاشهای کشورهای اروپایی با هدایت آمریکا برای تهیه پیشنویس قطعنامه سوم تحریم ایران در شورای امنیت حکایت دارد.
سفر چندی پیش نخستوزیر جدید انگلیس به آمریکا و همراهی کامل وی با نگاههای جورج بوش مبنی بر لزوم افزایش تحریمهای ایران نمونهای از این نگاههاست، اما در این میان همانگونه که اشاره شد، با وجود اینگونه رویکردهای غیرمنطقی، نگرش بسیاری از ناظران، صاحبنظران و حتی دولتمردان غربی نسبت به پرونده هستهای ایران با تغییرات آشکاری مواجه شده است.
علت خصومتها
آنچه که امروز از جانب مخالفین رویکردهای همیشگی کشورهای مخالف برنامه هستهای ایران مورد تأکید قرار میگیرد، آنست که چرا باید با وجود تغییر در شرایط پیشین، همچنان اتخاذ مواضع قبل در قبال ایران را ادامه داد.
این صاحبنظران تأکید میکنند که علت مخالفت آمریکا در شرایط کنونی با برنامه هستهای ایران آنست که واشنگتن با مشکلات بسیار بغرنجی در خاورمیانه و بویژه عراق روبروست.
از سوی دیگر، قدرت منطقهای ایران نیز روز به روز در حال افزایش است و طبیعی است که دستیابی ایران به فناوری هستهای، معادلات منطقهای طراحیشده توسط واشنگتن را بیش از پیش به هم خواهد ریخت؛
به همین علت مخالفتهای آمریکا با فعالیتهای هستهای ایران نهتنها کم نمیشود، بلکه تشدید نیز خواهد شد، چرا که پرونده هستهای، در حال حاضر تنها حربهای است که آمریکا میتواند با تمسک به آن، فشار بر ایران را حفظ کند و بر نقش آن در منطقه تا حدودی تأثیرگذار باشد.
به باور این ناظران غربی مخالف رویکردهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در قبال برنامه هستهای ایران، علت ادامه همراهی اروپا با آمریکا بر ضدبرنامه هستهای ایران نیز آنست که سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان از این مسأله در هراسند که مخالفت با مواضع آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران برای آنها گران تمام شود.
به عبارت دیگر طبیعی است که وابستگی فراآتلانتیکی این کشورها اجازه فاصله گرفتن از واشنگتن را نمیدهد.
نیکلا سارکوزی و گوردون براون، به عنوان رهبرانی تازه بر سرکارآمده، طبیعی است که به هیچوجه توان و جرأت تقابل با واشنگتن را ندارند.
بازنگری در سیاست
در عین حال صاحبنظران غربی مخالف سیاستهای کنونی و خصمانه آمریکا و اروپا در قبال ایران را باید به دو گروه تقسیم کرد.
عدهای از آنها به عدم اقبال ایران به سلاح هستهای باور دارند و به همین علت با در نظر گرفتن اصول اخلاقی، مخالف اعمال فشار بر ایران به خاطر برنامه هستهای آن هستند و البته تعداد این گروه اندک است.
در مقابل گروهی از مخالفین نگرشهای کنونی به برنامه هستهای ایران فینفسه با دستیابی ایران به فناوری هستهای مخالفند، اما علت مخالفت خود را اینگونه بیان میکنند که اعمال فشار بیش از حد به ایران، ممکن است موجب افزایش حمایت مردمی از دولت شود، موجبات خروج این کشور از رویههای موجود را فراهم کرده و موضوع به طور کلی از اختیار غرب خارج گردد و حتی ایران ممکن است درصدد انتقامگیری از غرب برآید.
اما هر دو گروه مذکور در این نکته با هم اشتراک دارند که باید سیاستهای کنونی در قبال برنامه هستهای ایران مورد بازنگری قرار گیرند.
آنها تصریح میکنند که اعمال سیاستهای قدیمی در برابر ایران، راه به جایی نخواهد برد، بلکه کسی مانند گوردون براون اگر خواهان افزایش حمایت مردم انگلیس از دولت تازهکار خود است، باید نشان دهد که در حوزههای تصمیمگیری سیاست خارجی این کشور، دیگر دنبالهرو بیچون و چرای جورج بوش نیست و برای حل مسائل پیش روی این کشور در عرصههای بینالمللی از رویکردهای متفاوت و تازهتری استفاده میکند.