میدانستیم قرار نیست در این روزها خیلی اتفاقاتی در تلویزیون بیفتد اما چند سالی است که در این ایام برای برنامهسازان بستر مناسبی فراهم شده است به طوری که شاید از یک سال قبل هم مدیران شبکهها در فکر تهیه و تولید سریالهای ماه رمضانی میافتند.
به هر حال سریالهای ماه رمضانی طبق یک قانون نانوشته یا ملهم از احادیث و روایات مذهبیاند یا در نوع خود قرار است اخلاقیات را ترویج کنند تا هم ضرورت مناسبت خود را توجیه کنند و هم دست به روشنگری و پندآموزی زده باشند.
اما آنچه که در این مدت چند ساله از سابقه نه چندان طولانی سریالهای مناسبتی دستگیرمان شده این است که کمکم خط و ربط خاصی در سریالها به نام مفاهیم متافیزیک و ماورایی هم دیده میشود. اتفاقی که با سریال «کمکم کن» و جسارت قاسم جعفری شروع شد و اکنون سیروس مقدم با «اغما» آن را دنبال میکند.
حجتالاسلام سیدعلی احمدی کارشناس امورمذهبی تلویزیون که خود تهیهکنندگی چند برنامه مذهبی را برعهده داشته با پخش سریالها با این مضامین ماورایی خیلی موافق نیست چرا که ترویج این سریالها را ترویج خرافهپرستی و به اشتباه انداختن دیگران میداند. او میگوید:
« اشکال ما این است که میخواهیم به سینمای غرب که ماوراء را به شکلی گیشهای و جذاب به تصویر میکشد نزدیک شویم در حالی که ما با این کار آموزههای دینیمان را فدا میکنیم و حتی باعث انحراف میشویم.»
او با اشاره به سریال «اغما» میگوید: در آموزههای دینی انسان در گرو اعمالش است و اگر عمل ناهنجاری انجام دهد و پردههای عصمت را بدرد شیطانی میشود. اما این بدان معنی نیست که شیطان میتواند در قالب یک انسان دیگر بر او ظاهر شود و حتی باعث انحراف او شود.
اگر قصد ما روشنگری و هدایت انسانهاست نباید دین را تحریف کرد. در هیچ کجای دین اشاره نشده است که اگر کسی به عدل خداوند شک کرد و ایمانش متزلزل شد شیطان به او نزدیک میشود و باعث گمراهی بیشتر او میشود.
در حالی که در این سریال میبینیم که وقتی دکتر پژوهان به وجود خدا و عدل او شک میکند، شیطان مسیری را برای او فراهم میکند که او را به پرتگاه بکشاند. بارها دیدهایم گاه که شک مقدمهای برای یقین است و حتی اگر در هر مسئله دینی، حتی بهوجود خدا هم شک کنیم و بعد از مطالعه به یقین برسیم هدایت شدهایم.»
اما در این میان حجتالاسلام جوادگلی مشاور مذهبی سریال حرفهای دیگری دارد. او که از ابتدای پیش تولید سریال اغما در جریان کار بوده و در مراحل بازنویسی و بازخوانی سریال و حتی پشت صحنه آن حاضر شده است در اینباره میگوید:«اصل کل سریال اغما اصل شیطانشناسی است.
چون ما در آموزههای دینی بحثی را داریم که چگونه شیطان وجودمان را بشناسیم و چگونه با آن مقابله و مبارزه کنیم. قصه ما این بود که این شیطان را معرفی کنیم و بگوییم شیطان چطور وارد زندگی یک فرد مومن میشود و چگونه در کمین ما نشسته است و هر چقدر هم قدرتمند باشد میتوان آن را شکست داد.»
ایشان درباره سندیت دینی قصه اغما به این موضوع اشاره میکند که:« در روایات هم داریم که شیطان میتواند از یک شکل و شمایل انسانی استفاده کند و انسانها را منحرف کند.
دکتر پژوهان هم فقط به عدل خدا شک نکرد، او دچار کفران نعمت و ناسپاسی شد و تردیدش از جنس نتیجه گرفتن بود همین مسئله سبب شد که دچار شیطان وجودش شود. بارها خواندهایم که شیطان در قالب انسانی مومن وارد زندگی ما میشود و ضربه میزند به آدمهای اطرافش . این قصهها و روایات در همه جا نقل شده است.»
مشاور مذهبی سریال اغمال در ادامه درباره تأثیرات روحی و روانی سریال روی مخاطبان خصوصا کودکان و نوجوانان میگوید:«به هر حال بهتر است ما آموزههای دینی را به شکل جذاب نمایش دهیم. فکر نمیکنم ترسی در سریال نهفته باشد. اگر هم ترس باشد باید ترس از شیطان باشد که البته دیدن آن برای نوجوانان مفید هم هست تا متوجه شیطان اطرافشان باشند.»
اما جمال شورجه کارگردان سینما و تلویزیون در اینباره نظر دیگری دارد. او میگوید:«فضای کنونی فضای سختی برای جوانان و نوجوانان است . در حالی که در رسانههای مختلف مرتب به جوانان درباره گروههای شیطان پرست هشدار میدهند و جوانان ما در مرز و اتهام چنین اتفاقاتی هستند.
ترویج چنین مسائلی اگر بار آموزشی هم داشته باشد از بار انحرافیاش و شبهه انگیزیاش نمیکاهد و نگاه سالم را از جامعه میگیرد. ما مدام در روزنامهها نسبت به گروههای شیطانپرست با هشدار روبهرو هستیم و مرتب به ما آگاهی داده میشود ولی یکدفعه با سریالی که قالب مذهبی دارد و میخواهد مثلا بحث خداشناسی را ترویج کند روبهرو میشویم که از طرف دیگر دچار بحران است و به جوانان ضربه میزند.»
شورجه که اعتقاد دارد تلویزیون همیشه باید برنامههایش رویکرد مذهبی و دینی داشته باشد و متأسف است از اینکه مسئولان رسانهها فکر میکنند فقط در ایام ماه مبارک رمضان سریال دینی و مذهبی باید ساخته شود درباره سریالهای مناسبتیای که روی آنتن تلویزیون است میگوید:« امسال باتوجه به محتوای کارها سعی شده نگاه مثبتی در زمینه دینی به سریالها شود ولی انگار که به لحاظ شکلی امسال هم از این طرف پشت بام افتادهاند. یعنی شخصیتهای مثبت را به لحاظ تیپی آدمهای منفی نشان میدهیم و شخصیتهای منفی را به شکل مثبت نمایش میدهیم. به طوری که در همه سریالها این اتفاق افتاده است.
مثلا در «یک وجب خاک» شخصیت آقای افشاری که مردی خیرخواه و متدین است طوری تصویر شده که او بیدست و پاترین، شلترین و بیتدبیرترین آدم سریال است و صرفا به خاطر خلوصی که دارد باید خانوادهاش از دست او در عذاب باشند. انگار که صداقت و صمیمیت در این سریال با تیزهوشی و هوشیاری منافات دارد و برشدار بودن و حواس جمع بودن با صادق بودن در تضاد است.
همین اتفاق را در سریال اغما میبینیم. از آن اول قرار نیست دکتر طه پژوهان آدم بسیار مذهبیای باشد و یا به قولی خیلی متدین باشد اما وقتی او را با محاسن نشان میدهیم یعنی او نشانههای یک فرد مؤمن را در مقابل بقیه همکارانش که محاسن ندارند، دارد. آن وقت شیطان را با اسمی معنوی و ظاهری بسیجیوار و رفتارهای مؤمنانه به تصویر میکشیم که بگوییم شیطان میتواند در قالب آدمهای متدین باعث انحراف دیگران شود.
در واقع قرار است در اغما دکتر پژوهان تحت تاثیر حرفها و رفتارهای الیاس قرار گیرد خب چه دلیلی است او را اینقدر ظاهرالصلاح نشان دهیم و مدام از تقوای او بگوییم.»
شورجه در ادامه به سریال میوه ممنوعه هم اشاره میکند و میگوید: «داستان شیخ صنعان و دختر ترسا میتواند دستمایه سریالها شود اما وقتی اینها را به مسائل امروز جامعه برمیگردانیم واقعاً فکر میکنید چند درصد از حاجآقاها و مردان جامعه ما مبتلا به این قضیه هستند.
واقعاً نشان دادن لغزش پیرمرد نماز خوان و متدینی که به لحاظ مشکلات عاطفی و خانوادگیاش دچار این لغزش شده است چقدر میتواند در بالا بردن معنویت در جامعه کمک کند.این اتفاقات باعث میشود که نگاه سالم از جامعه گرفته شود و بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی کودکان ما نسبت به انسانهای مؤمن و حداقل کسانی که ظاهری دینی دارند بدبین شوند.
شورجه درباره انتخاب قالب ماوراء و متافیزیک برای رساندن پیام دینی و مذهبی به مخاطب اعتقاد دیگری هم دارد او میگوید: «ممکن است این قالبها برای مخاطب جذاب باشد چون تا به حال به شکل تصویری با آنها روبرو نشده است اما به نظر من اینها قالبهایی نیستند که بتوان جامعه را با آن واکسینه کرد و آدمها را از گناه پرهیز داد.
به نظر من برای نشان دادن خیر و شر و عاقبت آدمها میشود از قالبهای واقعی استفاده کرد. مصداق این نصیحت حضرت امام(ره) به همسر حاج احمد خمینی(ره) که در پاسخ ایشان مبنی بر رسیدن به خدا و عرفان میگوید: «دخترم تو نمازت را بخوان، با همسایهات درست رفتار کن، دروغ نگو و در کارت صادق باش، اینها مقدمه عرفان کامل است...»به نظر من اگر به آدمها یاد بدهیم که همین واجبات روزمرهشان را رعایت کنند کلی راههای هدایت را برایشان گشودهایم.»
با این حال بسیاری از منتقدین و کارشناسان رسانه که تاریخچه ساخت سریالهای مذهبی و مناسبتی را به محرم سال 80 که با عید نوروز در تلاقی بود و ساخت سریال «شب دهم» اثر حسن فتحی مربوط میدانند، معتقدند که میشود محتوای مذهبی و دینی را در قالبی زیبا و جذاب و به شکل دراماتیک نمایش داد.
وحید سعیدی روزنامهنگار در این باره معتقد است که تا سالها قبل که سریالهای مناسبتی وجود نداشت مردم در ماه رمضان از طریق وعاظ و برنامههای تولیدی در تلویزیون سرگرم میشدند. یا برنامههایی که راجع به ویژگیهای ماه مبارک رمضان بود بیشترین آنتن را به خود اختصاص داده بود اما سریال «گمگشته» در ماه رمضان سال 80 این وسوسه را به جان کارگردانان انداخت که میشود در این ایام سریال هم ساخت که بعدها شکل تکامل یافتهتر این سریال ها با وجهه دینی و مذهبیاش در «کمکم کن» و «او یک فرشته بود» روی آنتن رفت.
از آن پس موجی در تلویزیون راه پیدا کرد که با توجه به تاثیرپذیری مخاطب و پرهیز از شعارزدگی و گفتن مسائل همه فهم وارد مسائل ماورایی شویم که هم در نوع خودش جذاب است و هم دست کارگردان را در روایت و دراماتیزه کردن قصه باز میکند.»
او ادامه میدهد که باید به این گونه سریالها فرصت دهیم چرا که هنوز سریالهای ماورایی نوپا هستند و باوجود تجربیات موفقی که تا به حال داشتهاند و هم بار مفهومی داستان را حفظ کردهاند و هم داستانی دراماتیک را روی آنتن بردهاند باز هم جای کار دارند. به نظر او دیدن سریالهایی چون اغماء ومیوه ممنوعه به مراتب بهتر از دیدن سریالی چون «بوی خوش زندگی» در ماه رمضان سال گذشته است که به طور مستقیم و شعاری سعی داشت مخاطب را کودکی فرض کند که هیچ نمیداند و قرار است آموزههای اخلاقی و دینی مانند انفاق، راستگویی و... به او یادآوری شود.
با این حال او هم معتقد است که چون این گونه سریالها هم در مرحله نگارش، هم در مرحله کارگردانی و ساخت دچار تعجیل میشوند مسلماً ضعفهای زیادی دارند که اگر زمان بیشتری در اختیارشان بود کار پختهتر و بهتر میبود.»
با این حال مهدی فخیمزاده کارگردان سریالهای مذهبیای چون «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» با ورود به این حیطهها موافق است. او معتقد است که شیطان یا ماوراء چیزی نیست که ما از خودمان دربیاوریم و به شکل سینمایی یا تلویزیونی نشان دهیم. او که نمایش شیطان را در تلویزیون کاری در خور توجه میداند میگوید: «نباید فکر کنیم که رسانه نباید وارد چنین حیطههایی شود. اتفاقاً باید دست کارگردانان را باز گذاشت و اجازه داد در این عرصه آزمون و خطا کنند.
این اتفاق سبب میشود که بحثهای زیادی در رابطه با نمایش و به تصویر درآوردن شیطان یا فرشته در رسانه بوجود بیاید و همین بحثها ما را به سمت راه و شکل درستترش میکشاند. تا وقتی که درباره موضوعی حرف نزده باشیم نمیتوانیم درستترین شکلاش را به تصویر بکشیم.»
او درباره حضور کارشناس در این نوع سریال هم معتقد است که حضور یک کارشناس خبره برای جلوگیری از اشتباهات فاحش دینی لازم است. چرا که کارگردان بیشتر به شکل دراماتیک سریال توجه دارد و یک مشاور هم باید مواظب محتوای سریال از جهت انطباق با مسائل دینی ما باشد.
فخیمزاده به طور شخصی در مورد اغماء میگوید: «با توجه به اینکه چند قسمت از این سریال را دیدهام از تجربیاتی که در تصویربرداری و پلانهایی که کارگردان به صورت فاعل ناشناخته (یک چشم سوم که مراقب دکتر پژوهان است) گرفته است خوشم آمده است و اینکه تا چند قسمت مخاطب را در یک تعلیق نگه داشته بود تا هنوز از وجود شیطان سردرنیاورد هم راضی بودم.»
اما نادر طالبزاده که هماکنون فیلم سینمایی «بشارت منجی» (درباره حضرت مسیح(ع)) را روی پردههای سینما دارد درباره اغما نظر دیگری دارد، او این سریال را نوعی ترویج اوهام میداند و با اشاره به اینکه صدمات آن بیشتر از منافعاش است میگوید: «انگار که در تلویزیون ویروسی وارد شده که مردم را نسبت به ماوراء روشنتر کنند. البته موج این جریان از «او یک فرشته بود» شروع شده است و تا الان هم به شکل تحسین شدهای روی آنتن میرود اما نباید معنویترین ساعات بعد از افطار را به این مسائل اختصاص داد.
چرا که ورود به این حیطهها کارشناس خبره میخواهد و باید هم مشاورین سریال و هم نویسندگان و کارگردان آن به موضوع کاملاً اشراف داشته باشند تا مبادا انحرافی بوجود بیاید. آیا واقعا کسانی که شیطان را به مردم نمایش میدهند خود مطالعات کافی در زمینه ماوراء و شیطانشناسی کردهاند؟»
حجت الاسلام محمدعلی علوی نیز درباره ترس کودکان و نوجوانان از این سریال نظر خاصی دارد و میگوید ترس بچهها چیز مذموم و بدی نیست. به شرطی که این ترس کنترل شده باشد. اگر برای بچههایی که متوجه حضور شیطان در سریال هستند کاملا توضیح داده شود که چه اتفاقی در سریال میافتد و قرار است چه شود آن وقت همین کنجکاوی گاهی سبب هوشیاری و حتی مطالعات بیشتر آنها در این زمینه میشود. بسیاری از شاگردان من که الان درباره روح و عالم ماوراء تحقیق میکنند کسانی بودند که در نوجوانی علاقه زیادی به فیلمهای تخیلی و عالم ماوراء داشتند و همینها برایشان انگیزه شده بود.
وی که نزدیک 35سال است که درباره مسائل ماورائی مطالعه میکند داستان اغماء را چیزی دور از ذهن نمیداند و میگوید: «اساس داستان درست است چرا که این امکان وجود دارد که شیطان به شکل یک انسان به تجسم درآید و یا در او نفوذ کند و او را مسخ کند.»
با این حال ایشان این نکته را هم متذکر میشود که شیطان از طایفه جن است و این شخصیت وجود دارد و بارها دیده شده که از راههای مختلف بندگان را گمراه میکند و تمثل و تجسم در قالب یک فرد دیگر هم از شیوههای نفوذ اوست.
با این حال وی اعتقاد دارد که در این گونه سریالها نقش مشاور خیلی مهمتر است. نباید به صرف اینکه کارشناسی علوم حوزه را خوانده و رسانه را میشناسد کار کارشناسی سریالهای اینچنینی را ساده گرفت.
بلکه در این امور حتما باید از مشاوره افرادی که سالها با مسائل ماوراء و جن و روح سر کار دارند هم کمک گرفت چرا که افراد متبحر در علوم ماورایی میتوانند نکات تازهتر و ژرفتری را برای نویسنده و کارگردان باز کنند. به همین دلیل حضور چند کارشناس می تواند به سریال امتیاز بیشتری ببخشد.