تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۸۶ - ۲۰:۲۲

ترجمه وحیدرضا نعیمی: حبس افراد در پایگاه آمریکا در جزیره گوانتانامو در کوبا نوعی بازداشت خودسرانه و بخشی از برنامه سری سیا برای زندانی‌کردن افراد متهم به مشارکت در اعمال تروریستی است.

برخلاف ادعای برخی دولت‌ها، چیزی به اسم جنگ با تروریسم وجود ندارد. مصاحبه‌ای که از پی می‌آید، با مارتین شاینین - استاد فنلاندی حقوق - صورت گرفته است که اخیراً به سمت مخبر ویژه سازمان‌ملل در امور حقوق بشر منصوب شده است.

  • مفهومی که سازمان ملل از تروریسم تعریف کرده است، چیست؟

تعریف جامع و جهان‌شمولی از تروریسم که مورد توافق همگان باشد، وجود ندارد.

کنوانسیون‌های بین‌المللی زیادی علیه اشکال مشخص تروریسم وجود دارد و البته می‌توان تعاریف موجود از اشکال خاص تروریسم را برای تدوین مفهوم تروریسم در سطح بین‌الملل خلاصه کرد.

قطعنامه 1566 شورای امنیت سازمان ملل این رویکرد مراجعه به کنوانسیون‌های ضدتروریسم موجود را درپیش می‌گیرد و سپس اضافه می‌کند که تروریسم به معنای خشونت مرگبار یا به هر شکل دیگر، جدی و عمدتاً علیه غیرنظامیان است و برای من نکته اصلی همین است؛ یعنی هدف‌قراردادن تماشاگران بی‌گناه با خشونت معمولاً مرگبار، تروریسم است. تروریسم مربوط به گزینش راهکارهاست؛ مسئله، ابزار و اهداف تعیین‌کننده نیست.

اغلب اهداف سیاسی یا مذهبی ورای تروریسم وجود دارد اما این اهداف میان تروریست‌ها به نفع سازمان‌های سیاسی مشترک نیست. بنابراین، اهداف تعیین‌کننده نیست بلکه روش کاربرد خشونت مرگبار علیه تماشاگران بی‌گناه است که تروریسم را تعریف می‌کند.

در این مورد توافقی وجود ندارد چون بسیاری از دولت‌ها می‌خواهند کاربرد تعاریف خودشان را از تروریسم که با سوءاستفاده و تعمیم همراه است، ادامه دهند؛ یعنی اینکه معمولاً هر دولتی می‌خواهد چیزی را که دوست ندارد، تروریسم نام بگذارد؛ مانند جنبش سیاسی یا اقلیت‌ها یا گروه‌های بومی یا اتحادیه‌های کارگری.

این یکی از مشکلات کار من به عنوان مخبر ویژه در امور حقوق بشر و ضدتروریسم است؛ یعنی دولت‌های زیادی در جهان همچنان از مفهوم تروریسم برای بدنام‌کردن گروه‌هایی که ذیل این مفهوم جمع نمی‌شوند، استفاده می‌کنند.

  • ‌آیا فکر می‌کنید مفهوم تروریسم را برخی دولت‌ها برای منافع سیاسی استفاده می‌کنند؟

کاملاً روشن است که در بسیاری از کشورها - به دلایل سیاسی - از مفهوم تروریسم برای بدنام کردن مخالفان سیاسی استفاده می‌شود و این کار به چند شکل انجام می‌شود.

یک شکل این است که اقدامات منفرد تروریستی توسط برخی گروه‌ها یا برخی افراد انجام می‌شود اما دولت از آن برای تروریست‌نامیدن جنبش‌های سیاسی گسترده و گروه‌های قومی گسترده بدون هیچ‌گونه اساسی استفاده می‌کند.

این یک شکل است و شکل دیگر زمانی است که دولت می‌کوشد از زیر بار تاوان آزار مخالفان خود شانه خالی کند و به این منظور آنان را تروریست می‌خواند، هر چند که هرگز یک اقدام تروریستی نیز رخ نداده است. این 2 مورد به کاربرد گسترده مفهوم تروریسم اشاره دارد.

  • ارزیابی شخصی شما از تروریسم دولتی چیست؟

برای من، اقدامات تعیین‌کننده است. هرکس مرتکب عمل تروریستی شود، تروریست است؛ یعنی حمله به مردم با خشونت مرگبار یا شکلی جدی از خشونت برای تحقق مقاصد سیاسی مانند واداشتن دولتی یا یک سازمان بین‌المللی به انجام‌دادن کاری یا ترساندن مردم.

متوجه هستم که دولت‌ها نیز می‌توانند دست به تروریسم بزنند؛ همچنین می‌توانند در پس‌زمینه باشند و به عضوگیری برای گروه‌های تروریستی یا تأمین بودجه آنها برای انجام اعمال تروریستی بپردازند. فکر نمی‌کنم واکنش به این کارها بر اساس آنکه دولت یا غیردولت بازیگر است، متفاوت باشد؛ تعیین‌کننده اعمال است و هرکس مرتکب آنها شود، تروریست است.

  • می‌توانید چند مثال از تروریسم دولتی در حال حاضر بدهید؟

می‌توانیم به گذشته نگاه کنیم که البته علائمی از حضور برخی دولت‌ها وجود دارد؛ یعنی دولت‌هایی که دست‌کم از نظر تامین بودجه یا تسهیل اعمال تروریستی فعال بوده‌اند.

  • اما می‌توانید از کشورهایی نام ببرید؟

از کشورهای خاصی اسم نمی‌برم.

  • بسیاری از سازمان‌های بشردوستانه از بازداشتگاه آمریکا در گوانتانامو صحبت می‌کنند؛ عقیده شخصی شما در این باره چیست؟

موضوع گوانتانامو در رأس دستور کار من در سفر به ایالات متحده بود و بیانیه‌های مطبوعاتی من شامل مسائلی درمورد بازداشت‌شدگان پایگاه گوانتانامو نیز می‌شود که در گزارش نهایی به شورای حقوق بشر به آن خواهم پرداخت.

موضوع‌های حقوقی زیادی در این میان مطرح است که یکی از آنها مربوط به شرایط بازداشت و روش‌های بازجویی از بازداشت‌شدگان گوانتانامو است.

یکی دیگر از آنها وضعیت حقوقی بازداشت‌شدگان گوانتانامو است؛ یعنی اینکه بر چه اساسی در آنجا نگهداری می‌شوند، اگر تحت پیگرد هستند، به چه دلیلی مورد پیگرد هستند و مورد بعد تعطیلی گوانتانامو است.

من کاملاً منتقد قانون کمیسیون‌های نظامی هستم که برای ایجاد مبنای حقوقی برای محاکمه مظنونان پایگاه گوانتانامو تدوین شد. اما در حال حاضر، به نظر می‌رسد نظام حقوقی به قدری متناقض شده است که کمیسیون‌های نظامی نخواهند توانست وظیفه خود را در ارتباط با محاکمه بازداشت‌شدگان پایگاه گوانتانامو انجام دهند.

از یک نظر، به نقطه اول برگشته‌ایم. این افراد را بدون مبنای مناسب در قانون داخلی آمریکا یا بین‌المللی به مدت طولانی نگاه داشته‌اند و این بدان معناست که این کار نوعی بازداشت خودسرانه است.

در مورد تعطیلی گوانتانامو، خلاص شدن هر چه سریع‌تر از این سیاه‌چاله حقوقی را توصیه می‌کنم و مشخصا تاکید می‌کنم ایالات متحده این وضعیت را به وجود آورده است و به عهده آنهاست که راه‌حلی برای آن پیدا کنند.

بسیاری از افرادی را که تحت پیگرد نبوده‌اند و حائز شرایط آزادی هستند، نمی‌توان به کشورشان برگرداند زیرا بیم شکنجه یا پیگیری آنها وجود دارد و در اینجاست که توصیه می‌کنم ایالات متحده از کمیسر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان دعوت کند درمورد وضعیت آوارگی آنان تصمیم بگیرد تا کشورهای ثالث را برای پذیرش برخی بازداشت‌شدگان گوانتانامو معرفی کند.

  • مطبوعات اروپایی از پروازهای مخفیانه سیا و تحقیقات در این باره صحبت می‌کنند.

بله، من در کمیته موقت پارلمان اروپا درباره پروازهای مخفی و زندان‌های مخفی صحبت کردم. نتوانستم اطلاعات مستند بیشتری ارائه کنم اما توانستم برخی جزئیات حقوقی خاص را به بحث اضافه کنم و در گزارش‌های بعدی، درباره برنامه سیا موسوم به استرداد فوق‌العاده و مکان‌های پنهانی بازداشت به اصطلاح مکان‌های طبقه‌بندی‌شده توضیح خواهم داد.

ارزیابی من این است که ایالات متحده از این برنامه دست برنداشته، اما احتمال دارد به اشکال مختلفی آن را ادامه دهد. معلوم شده است که حدوداً 40 نفر در بازداشت سیا بوده‌اند و به احتمال زیاد برنامه پیشین زندان‌های مخفی جای خود را به شکل جدیدی از همین برنامه موسوم به بازداشت‌های نیابتی داده است؛ یعنی سایر کشورها به‌طور موقت از جانب ایالات متحده، از جانب سیا، این افراد را تحویل گرفته‌اند.

بسیاری از سازمان‌های غیردولتی یادآوری می‌کنند که آفریقا اکنون مکان اصلی این زندان‌های پنهانی شده است و کشورهای مختلفی ذکر شده‌اند؛ مثل مراکش در شمال آفریقا و جیبوتی در شرق آفریقا. نمی‌‌خواهم از تمام کشورهایی که ذکر شده‌اند، نام ببرم اما این کشورها  مثال بودند.

  • پس از 11 سپتامبر، ایالات متحده به اصطلاح جنگ با تروریسم به راه انداخته است؛ عقیده شما در این باره چیست؟

ارزیابی من که ارزیابی رسمی به عنوان مخبر ویژه نیست، این است که چیزی به اسم جنگ در سراسر جهان با تروریسم وجود ندارد. موقعیت‌هایی موقتی وجود داشته است که جنگ با گروه‌های تروریستی حائز شرایط مناقشه مسلحانه بنا به تعریف کنوانسیون‌ها یا پروتکل‌های ژنو بوده است یا موضوع یک مناقشه مسلحانه بین‌المللی است که موقعیتی کوتاه در زمانی بود که بین ایالات متحده و حکومت طالبان در افغانستان جنگ رخ داد.

ممکن است منازعات مسلحانه غیربین‌المللی بین یک یا چند دولت از یک سو و ارتشی از سوی دیگر باشد؛ مثلاً گروهی تروریستی که به‌گونه‌ای سازمان یافته است که یک گروه مسلح شناخته می‌شود. شاید چنین موقعیتی در برخی نواحی باشد اما من جنگ بین دولت‌ها و القاعده را چیزی بیش از یک استعاره نمی‌دانم.

من القاعده را ارتشی جهانی نمی‌دانم که بخشی از یک منازعه جهانی و پایان‌ناپذیر باشد. شاید برخی نواحی وجود داشته باشد که گروهی سازمان‌یافته با ساختار سلسله‌مراتبی دقیق در آن باشد که دست به خشونت می‌زنند، اما به طور کلی این موقعیت در مورد القاعده صادق نیست.

از نظر تحولات کلی، فکر می‌کنم جهانی شدن مهم است، زیرا جهانی شدن مستلزم آن است که دولت‌ها در واقع بخشی از کنترل خود را بر آنچه در جهان رخ می‌دهد، از دست بدهند.

سایر بازیگران نیز به‌طور فزاینده‌ای اهمیت پیدا می‌کنند؛ مانند شرکت‌های چندملیتی، نهادهای مالی بین‌المللی، سایر سازمان‌های بین دولتی و سرانجام سازمان‌های تبهکاری فرامرزی شامل سازمان‌های تبهکاری خشن مانند گروه‌های تروریستی که قدرت خود را از فراز مرزها اعمال می‌کنند.

به همین علت است که اشکال جدید تروریسم بین‌المللی خطرناک‌تر از اشکال قبلی هستند. اما این نباید سبب شود منازعه‌ای پایان‌ناپذیر، جهانی و مسلحانه در جریان باشد که واجد صفات جنگ است. فکر نمی‌کنم در این مرحله قرار داشته باشیم و فکر هم نمی‌کنم در حال رسیدن به چنین نقطه‌ای باشیم.

منبع: سایتVoltaire Network

برچسب‌ها