در حکمت 229 نهجالبلاغه شریف، وقتی تفسیر عبارت قرآنی «حیات طیبه» از امیرالمومنین(ع) سؤال میشود، ایشان آن را تعبیر به «قناعت» میفرمایند؛ یعنی دستیابی به زندگی مومنانه، در سایه همین «قناعت» امکانپذیر است. مروری ساده بر زندگی ما نشان میدهد که بسیاری از دغدغههای فکریمان، ناشی از بیتوجهی به این صفت مهم و اساسی است و این خود، میتواند از تبعات افزایش امکانات و سطح رفاه جامعه و عدمرشد همزمان و صحیح فرهنگ مواجهه با آنها باشد. بسیاری از ما یا خود تجربه اوایل پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس را به خاطر داریم و یا از بزرگترهایمان شرایط آن زمان را شنیدهایم که با وجود اینکه از لحاظ امکانات و مسائل رفاهی، جامعه اوضاع بسیار پایینتری نسبت به امروز داشت اما به نوعی افراد جامعه احساس نیاز کمتری داشتند و برعکس، حتی در کمک به یکدیگر و کمک به جبههها بر یکدیگر پیشی میگرفتند.
این مقایسه، از بسیاری جهات میتواند برایمان مفید باشد. وقتی در زندگی هدفی بزرگ داشته باشیم، وقتی خود را در مسیر حرکت به سوی یک آرمان بدانیم، یا به تعبیر بهتر، وقتی انقلابی باشیم و افق نگاهمان به سوی رسیدن به حیات طیبه باشد، در زرق و برق دنیا گرفتار نمیشویم و اولویتهایمان اجازه نمیدهد که دنیا برایمان تعیین تکلیف کند بلکه این ما هستیم که تعیین میکنیم هر چیزی، چه مقدار اهمیت و موضوعیت داشته باشد. این همان نگاه برخاسته از قناعت است که حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه شریف از آن با تعابیر بسیار دقیقی همچون «ثروت بیپایان» و «گنج بینیازکننده» یاد میکنند و در مقابل در خصوص صفت ناپسند «طمع» که زایلکننده قناعت است، میفرمایند: «طمع آدمی را به سوی هلاکتگاه میبرد و از آن بیرون نمیآورد و ضمانت میکند اما وفا نمیکند».
از این منظر میتوان ادعا كرد که فرهنگ قناعت، از پایههای مهم اقتصاد مقاومتی است که در ابعاد مختلف زندگی، جهتگیریهای بخش تولید و حتی تنظیم مبادلات با کشورهای خارجی میتواند تعیینکننده باشد. تنها کافی است فرایند تصمیمگیری برای استفاده از محصولات، تغییر کند و بهجای اینکه اجازه دهیم تبلیغات، نیاز ما را تعیین کند به نیازهای واقعیمان قناعت کنیم و امپراتوری تبلیغات را بشکنیم. فراموش نکنیم، حیاتطیبهای که در ضیافت الهی برای رسیدن به آن تمرین میکنیم، از همین مسیر میگذرد.