تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۹:۵۰

ترجمه احمدرضا تقاء: انتخابات سال جاری ریاست‌جمهوری آمریکا به رقابتی سرگیجه‌آور تبدیل شده‌ است.

اولش می‌بینیم که هیلاری کلینتون جلو است. می‌بینیم که ماه‌ها و ماه‌ها در همه نظرسنجی‌ها حتی در میان سیاه‌پوستان پیش است. بعد ناگهان پس از انتخاباتِ مقدماتی ایالت آیووا، باراک اوباما از او سبقت می‌گیرد و مدام شانس پیروزی‌اش بیشتر می‌شود تا اینکه پیروزی‌اش در ایالت نیو همشایر قطعی به‌نظر می‌رسد. اما بعد دوباره هیلاری جلو می‌افتد و آرای زنان و رای‌دهندگان مستقل را در این ایالت درو می‌کند تا به اوباما یادآور شود که او از 16 سال پیش تاکنون، یعنی از همان موقع که بیل کلینتون در سال 1992 در نیو همشایر به موفقیتی غیرمنتظره دست یافت، رای این ایالت را با خود دارد.

بعد نوبت به ایالت کارولینای جنوبی می‌رسد. در اینجا هم باز اوباما جلو است و روی حمایت سیاهان حساب می‌کند. اما با این حال برخی از حامیان سنتی هیلاری در میان سیاهان او را تنها نمی‌گذارند. از نظر آنها لبخند باارزش باراک اوباما هنوز همچون شهاب گذراست و شاید طالعش بلند باشد اما برای امسال شانسی ندارد.

آندرو یانگ، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و قهرمان جنبش حقوق مدنی می‌گوید: من در انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 به باراک اوباما رای می‌دهم. و مسلما هواداران هیلاری در انتخابات مقدماتی مهم بعدی او را تنها نمی‌گذارند و آرای ایالت‌های بزرگ کالیفرنیا، نیویورک و نیوجرسی را به نفع او به صندوق می‌ریزند، در حالی که اوباما حمایت 8 ایالت کوچک‌تر را با خود دارد، امتیازات دو طرف تقریبا برابر است.

رقابت رفته‌رفته شدت می‌گیرد، و بسیاری بین دو انتخاب سرگردان مانده‌اند. اوباما قابلیتش را در تعدادی از ایالت‌ها ثابت کرده و حمایت درصد  بیشتری از سیاهان را جلب کرده و حتی آرای زنان سفیدپوست و افراد کم‌درآمد را که طرفداران سنتی هیلاری به حساب می‌آیند ربوده است. او حتی توجه مردان سفیدپوست را از هیلاری به سمت خود منحرف کرده که تحول روانی بزرگی محسوب می‌شود.

بعد می‌رسیم به پیروزی‌های اوباما در ایالت‌های ویسکانسین و هاوایی، که شمار پیروزی‌های او را سرجمع به 10 پیروزی می‌رساند. هم‌اکنون انتخابات مقدماتی ایالت‌های تگزاس و اوهایو را در 4 مارس پیش رو داریم و ظاهرا اوباما ردای پیروزی را که تا قبل از فرا رسیدن فصل انتخابات‌های مقدماتی به‌مدت طولانی بر دوش هیلاری بود بر دوش خود انداخته است. طبق محاسبات تحلیل‌گران، کلینتون برای کسب تساوی با اوباما باید در هر دو این ایالت‌ها به پیروزی قاطع دست یابد. وانگهی مقایسه فرضی جان مک‌کین با هر کدام از دو نامزد دمکرات نشان می‌دهد اوباما تقریبا 5 امتیاز از جمهوریخواهان پیش است در حالی که کلینتون بیش از 5 امتیاز از مک‌کین عقب است.

حتی برخی از طرفداران پروپاقرص کلینتون مانند جان لوییس که از فعالان جنبش حقوق مدنی است هم‌اینک احتمال رئیس‌جمهوری شدن یک سیاه‌پوست را واقعا  به چشم می‌بینند و به همین خاطر در انتخاب مردد شده‌اند. لوییس، ندای وجدان دهه 1960، همواره آرزوی مارتین لوتر کینگ برای تحقق برابری نژادی در آمریکا را تکرار کرده است. آیا اوباما این آرزو را به واقعیت پیوندخواهد داد؟ لوییس چطور می‌تواند در برابر این تصویر مقاومت کند؟

اوباما طبق آنچه در این برنامه‌ها اعلام کرده می‌خواهد همه مشکلات آمریکا را حل کند و همه خواسته‌های آمریکایی‌ها را برآورده سازد، اما توضیح نمی‌دهد که بودجه این کارها را چطور تامین خواهد کرد. به عبارت دیگر، او زمانی که به کاخ سفید راه یابد در اجرای این برنامه‌ها به مشکل خواهد خورد. البته کلینتون نیز برای هر مسئله‌ای راه‌حلی دارد، ولی او و تیمش قبلا فضای کاخ سفید را لمس کرده‌اند و پیشاپیش از دردسرهای تامین بودجه باخبرند. هیلاری تجسم کلینتونیسم است، یعنی برنامه‌ها و سیاست‌های عملی. اما اوباما حرف‌هایی را می‌زند که مردم دلشان می‌خواهد بشنوند. اما آیا او می‌تواند تا روز انتخابات به همین شیوه ادامه دهد؟

بعضی‌ها در آمریکا یک روز در میان به سمت اوباما گرایش پیدا می‌کنند و این احساس در آنها تقویت می‌شود که او پیروز حتمی این مسابقه است. حرف‌هایی که او از اتحاد و امید می‌زند همه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، اما نسبت به عملکرد او در کسوت رئیس‌جمهوری در عرصه‌هایی چون سیاست خارجی به‌شدت تردید وجود دارد.

اوباما از آنجا که یکی از محورهای اصلی رقابت‌های انتخاباتی‌اش را مخالفت با جنگ عراق قرار داده، درصورت تداوم بهبود اوضاع در آن کشور تا ماه نوامبر با چالشی جدی از سوی مک‌کین روبه‌رو خواهد شد و بعید هم نیست که چنین شود. چون به گفته ارتش عراق از یک سال پیش خشونت‌های شورشیان و شبه‌نظامیان فرقه‌گرا به میزان 80 درصد کاهش یافته است. جالب اینجاست که اگر اوضاع عراق رو به وخامت هم برود یا حمله تروریستی دیگری به خاک آمریکا رخ دهد باز اوباما (یا کلینتون) با چالشی همان‌قدر جدی از سوی مک‌کین مواجه خواهند شد.

در حالی که هیلاری تلاش دارد با لحن و ژستی درخور اداره نشست‌های رسمی،‌ رای‌دهندگان را تحت‌تأثیر قرار دهد، اوباما طبیعی‌تر رفتار می‌کند و در نقش فرانک سیناترای صحنه سیاست ظاهر می‌شود. چه می‌شود اگر مردم آمریکا برخی از اختلافاتشان را کنار بگذارند و به باراک رای دهند؟ فکرش را بکنید. صرف حضور باراک و میشل، همسرش، در کاخ سفید که در ضیافت‌های شام به سران کشورهای دیگر خوشامد می‌گویند ـ سلام پرزیدنت سارکوزی! سلام ملک فهد! سلام پرزیدنت هو جین‌تائو!» ـ چشم جهانیان را خیره خواهد کرد. میشل اوباما با آن ظاهر ساده و بی‌آلایشی که دارد برای خودش ستاره‌ای شده و صرف تصور اینکه بانوی اول آمریکا زنی سیاه‌پوست باشد نفس بسیاری را در آمریکا بند می‌آورد.

این اولین بار است که دمکرات‌ها با انتخابی سخت روبه‌رو هستند، زیرا هر انتخابی که بکنند به نفعشان است. آیا این زمین‌لرزه است، بهمن است، یا فقط لرزشی گذراست؟ زمین سیاست حزب دمکرات هیچ‌گاه این‌قدر زلزله‌خیز و پیش‌بینی‌ناپذیر نبوده، اما این نه تنها بد نیست که خیلی هم خوب است.

spiegel.de
22فوریه 2008