انتظارات این فرد از همپیمانان آمریکا چه خواهد بود؟ رئیسجمهور شدن کدامیک به نفع اروپا خواهد بود؟ هر 3 نامزد مقام ریاستجمهوری آمریکا با تمام تفاوتهایی که دارند در یک چیز مشترکاند.
آنان دریافتهاند که تداوم وضعیت موجود در کاخ سفید به هیچ وجه به صلاح نیست. آنان میدانند یکی از چالشهای عمدهای که پیش رو خواهند داشت جلب اعتماد دوباره جامعه جهانی به آمریکاست؛ اعتمادی که هماینک در سطح جهان بهشدت خدشهدار شده است. اروپائیان که اکثرا برای فرارسیدن آخرین روز حضور جورج بوش در کاخ سفید لحظهشماری میکنند از این حیث تفاوتی بین نامزدها قائل نیستند و آنها را به هر حال بهتر از رئیسجمهوری فعلی میدانند.
جرج بوش که شاید بتوان او را بدترین رئیسجمهوری تاریخ آمریکا دانست اعتبار این کشور را به طرز بیسابقهای در سطح جهان تنزل داده است. در چشم اکثر کشورهای جهان آمریکا دیگر مشعلدار دمکراسی نیست بلکه مظهر تمامعیار بیاعتنایی به قوانین بینالمللی (به سبب تهاجم یکجانبهاش به عراق)، شکنجه زندانیان ابو غریب، قانونشکنی در گوانتانامو، و سیاستهای زیستمحیطی خودمحورانه است.
آمارها نیز بر کاهش شدید اعتبار آمریکا صحه میگذارند. کمتر از نیمی از مردم اروپای غربی دید مثبتی به آمریکا دارند و این نگرش منفی ربطی به فضای ضدآمریکایی حاکم بر جهان که محافظهکاران آن را دلیل اصلی کاهش اعتبار آمریکا جلوه میدهند ندارد.
هر 3 نامزد ریاستجمهوری آمریکا اعاده اعتبار ازدسترفته این کشور بهمنظور ایفای مجدد نقش رهبری جهان را جزو اولویتهای خود در مقام ریاستجمهوری عنوان کردهاند، منتها هریک برنامه متفاوتی را در عرصه سیاست خارجی برای نیل به این هدف پیشنهاد کرده است. این تفاوتها در نگاه اول جزئی بهنظر میرسند ولی در بررسی دقیقتر چنین نیست. اوباما، کلینتون و مککین هرسه خواهان تقویت مناسبات با همپیمانان آمریکا هستند و تکیه بر چندجانبهگرایی و دوری از تکروی را شعار اصلی خود قرار دادهاند. ولی مشارکت دادن همپیمانان در روند تصمیمگیریها به معنای انتظار رئیسجمهوری آینده آمریکا از آنان برای ایفای نقشی فعالتر نیز هست.
اوباما که مخالفانش او را به اتخاذ موضعی ملایم در زمینه مبارزه با تروریسم متهم میکنند سعی در رفع این نقطهضعف بالقوه خطرناک دارد. او اخیرا ضمن ابراز ناخرسندی از قرار گرفتن بار اصلی مسئولیت در افغانستان بر دوش آمریکا و انگلیس وعده داده درصورت رئیسجمهوری شدن از آلمان خواهد خواست تا نیروهایش را که در حال حاضر در منطقه نسبتا امن شمال مستقرند در ماموریتهای جنوب شرکت دهد.
این در حالی است که ماموریتهای جنوب افغانستان بسیار پرخطرند و به عقیده صاحبنظران هر میزان از نیروهای ناتو هم که به این منطقه اعزام شوند تصور اینکه بتوان طالبان را شکست داد تصوری خام و سادهانگارانه است. حملات هوایی که تنها سلاح ممکن در برابر اسلامگرایان تندرویی است که اغلب در روستاها پناه گرفتهاند موجب به بار آمدن تلفات غیرنظامی بسیار سنگین و ایجاد خشم و نفرت در میان ساکنان میشود. لااقل اوباما بر خلاف مککین که بر گزینه نظامی تاکید دارد قصد دارد اولویت را به بازسازی آن کشور بدهد.
مککین بر خلاف بوش(که حمایتش از مککین میتواند به ضرر این رقیب سابق تمام شود)، مخالفتش را با اعمال روشهای بازجویی شکنجهوار اعلام کرده است. او که در جنگ ویتنام طعم اسارت را چشیده با مفهوم شکنجه آشناست و احتمالا مانند رقبای دمکراتش بازداشتگاه گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد. با این همه جهانبینی او همچنان تحتتأثیر پیشینه نظامیاش قرار دارد. او همچنین گزینه حمله نظامی به ایران را رد نکرده است هرچند آن را گزینه اول خود ندانسته است.
مککین قصد دارد با اخراج روسیه از گروه 8 این گروه را به باشگاهی از دمکراسیهای بازارمحور تبدیل کند و جای خالی روسیه را با هند و برزیل پر کند. او همچنین میخواهد چین را سر جای خودش بنشاند، زیرا اقدامات آن کشور در زمینه مدرنسازی زرادخانه هستهایاش و آزمایش سلاحهای ضدماهواره را تحریکآمیز میداند.
رویکرد کلینتون متفاوت و معقولتر است. او میداند که با وجود تمامی انتقادهایی که به نقض حقوق بشر و اصول دمکراسی در روسیه و چین وارد است به این دو کشور برای حل مسائلی همچون خلعسلاح هستهای کره شمالی احتیاج دارد. او خواهان بازگشت به عملگرایی و تصمیمگیری براساس شواهد و نه ایدئولوژی است. او احتمالا ممنوعیت آزمایش سلاحهای هستهای را که واشنگتن معلق گذاشته است تصویب خواهد کرد. او میگوید «عصر دیپلماسی کابویی به سر آمده است» و هدفش را دستیابی به راهحلهای مورد قبول طرفین در چارچوب نهادهای بینالمللی اعلام کرده است.
کلینتون گرچه مایل به حذف کامل گزینه نظامی نیست اولویت را به گزینههای دیگر میدهد و به گفته خودش قصد دارد با پیشنهاد کمک اقتصادی، تبادلات فرهنگی و برقراری مجدد روابط، آن کشور را به توقف غنیسازی اورانیوم و خودداری از دخالت در «اقدامات تروریستی» ترغیب کند. این در حالی است که اوباما گفته حاضر است بدون هیچ پیششرطی با مقامات ایران وارد مذاکره شود. کلینتون این رویکرد را «سادهانگارانه» خوانده است.
هر سه نامزد گفتهاند درصورت حمله تروریستها به آمریکا یا فاش شدن هرگونه نقشه قطعی برای انجام چنین حملهای بیدرنگ دست به حمله متقابل خواهند زد. حتی اوبامای نرمخو و صلحطلب نیز بر حق آمریکا برای «اقدام یکجانبه» تاکید ورزیده و اظهار داشته است در مبارزه با القاعده از پاکستان خواهد خواست طالبان را قلع و قمع کند و اسامه بن لادن و معاونانش را تحت تعقیب قرار دهد. وی تاکید کرده است درصورت لزوم از نیروهای ویژه آمریکا برای این کار استفاده خواهد کرد.
مسألهای به نام عراق
بیشترین اختلاف این سه نامزد بر سر موضوع جنگ عراق است. در حالی که کلینتون و اوباما خواهان خروج مرحله به مرحله ولی کاملا زمانبندیشده نیروهای آمریکا از عراق هستند و پیروزی نیروهای آمریکایی در عراق را غیرممکن میدانند، مککین احتمال داده که حضور نیروهای آمریکایی در عراق 100 سال دیگر طول بکشد و با انتقاد از سخنان ناامیدکننده رقبای خود قاطعانه بر پیروزی آمریکا در عراق تاکید ورزیده است. او اصرار دارد که آمریکا باید در عراق پیروز شود چون به عقیده او شکست این کشور عواقبی فاجعهبار در ابعادی بسیار عظیم و تاریخی در پی خواهد داشت.
مککین با تقسیم جنگ عراق به دو مرحله کوشیده بین دیدگاههای خود و بوش نوعی مرزبندی ایجاد کند. او میگوید در نخستین سالهای پس از پیروزی نظامی آمریکا در عراق نیروهای بسیار اندکی در آن کشور مستقر بودند که این موضوع در همان زمان مورد انتقاد او قرار داشته است (که درست است). او همچنین میگوید همان زمان خواهان استعفای وزیر دفاع وقت، دونالد رامسفلد، شده است (که البته حقیقت ندارد). به گفته مککین افزایش شمار نیروهای آمریکایی در عراق که وی سال گذشته پیشنهاد کرده و همچنین رویکرد جدید این نیروها، یعنی تلاش برای ایجاد ائتلاف با رهبران قبایل، اوضاع امنیتی را در آن کشور به نحو چشمگیری بهبود بخشیده است. او مدعی است این افزایش نیرو اقدامی موفقیتآمیز بوده و گواه آن کاهش تلفات نیروهای آمریکایی است.
اما نامزدهای دمکرات معتقدند با آنکه برخی مناطق عراق در حال حاضر نسبتا آراماند فضای کلی حاکم بر آن کشور همچنان ملتهب است و درگیریها و اقدامات تروریستی متوجه اهداف جدیدی مانند موصل شده، و آرامش نسبی حاکم بر بغداد نیز نتیجه تصمیم مقتدی صدر، روحانی تندرو شیعه، به پایبندی به آتشبس اعلامشده است.
بعید است راهبرد اتخاذ اقدامات تهاجمی در عراق که از سوی مککین پیشنهاد شده موردتوجه رایدهندگان قرار گیرد. تنها 39 درصد از مردم آمریکا معتقدند افزایش شمار نیروهای آمریکایی در عراق موفقیتآمیز بوده است. بیش از 60 درصد همچنان جنگ عراق را اشتباه میدانند و حدود نیمی از آنها خواهان خروج هرچه سریعتر نیروها از عراق هستند. اوباما از این لحاظ بر کلینتون برتری دارد، زیرا کلینتون در اکتبر 2002 در مجلس سنا به قطعنامه جنگ رای مثبت داد در حالی که اوباما از همان ابتدا مخالف حمله به عراق بود و این اقدام را مغایر قوانین بینالمللی میدانست.
با همه اینها هر سه نامزد خواهان بینالمللی شدن جنگ عراق هستند و احتمالا از همپیمانان آمریکا توقع کمکهای چشمگیر مالی و تدارکاتی و حتی نیرو خواهند داشت.
spiegel.de