تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۹:۲۰

سید ابوالحسن مختاباد: مجموعه دو جلدی خاطرات عبدالرحیم جعفری نمونه‌ای شاخص و البته منحصر به فرد از یک زیست بوم فرهنگی در بخش خصوصی است...

«زیست بوم فرهنگی» مفهومی است نظیر زیست بوم انسانی یا گیاهی و... با این تفاوت که در آن تمامی افراد و نهادهای مرتبط با یک پیشه و موضوع فرهنگی جای می‌گیرندو با تبادل اطلاعات و تولیدات میان خود وسایر افراد به رشد و بالندگی آن زیست بوم مدد می‌رسانند.در این تعریف نشر وناشر دقیقا حلقه محوری این زیست بوم را شکل می‌دهد که با تلاش‌های خود تمامی این بخش‌ها را به هم پیوند می‌دهد.

عبدالرحیم جعفری در خاطرات خود دقیقا می‌نویسد که چگونه با ذره ذره تلاش و بارها زمین خوردن و بلند شدن، انتشارات امیر کبیر را به جایی رساند که به‌عنوان یکی از افتخارات عرصه فرهنگ ایران همچنان آبشخور اصلی آن را کتاب‌هایی شکل می‌دهد که پایه‌گذار
 اصلی اش وی بوده است.

نیمی از بخش اول کتاب به توصیف زندگی پر محنت وی اختصاص دارد که بدون پدر و با مادرش به هر کار شرافتمندانه‌ای دست زد تا بتوانند در این محنت آباد زنده بمانند و به زیست خود ادامه دهند.

توصیف وی از فقر و فاقه‌ای که گریبانشان را گرفته بود به همراه شرح کوتاه اما موجز اوضاع اجتماعی واقتصادی آن زمان تهران و ایران به خواننده این امکان را می‌دهد تا بتواند دقیق‌تر با زندگی و زمانه‌ای که وی خود و انتشارات امیرکبیر را برکشید، آشنا شود.

کار شبانه روزی در چاپخانه و آشنایی با تمامی پیچ وخم‌های کار انتشارات وکتاب و سرو کله زدن با گارسه و حروف سربی و صدها رمز و راز کار نشر از توزیع و تولید و حروفچینی و... نشان می‌دهد که جعفری چگونه از پست‌ترین شغل‌ها در نشر و کتاب به سمت ناشری معتبر و با اسم وعنوان سوق داده شد.

وی ایمانی قوی داشت و حتی درکار نشر هم به نشر کتاب‌های مذهبی توجه نشان می‌داد. جالب توجه این که اولین‌ اثری‌ که‌ امیرکبیر به‌عنوان‌ تیمن‌ و تبرک‌ در آغاز کار خود ( سال‌ 1328) منتشر کرد، جزوه‌ای‌ است‌ به‌نام‌ نماز که‌ با نظر مرحوم‌ آیت‌الله حاج‌ میرزا خلیل‌ کمره‌ای‌ تصحیح‌ شده‌ بود و آخرین‌ اثری‌ که‌ منتشر کرد ( سال‌ 1358) کتابی‌ است‌ نفیس‌ و محققانه‌ به‌نام‌ مکة‌‌مکرمه‌ و مدینة‌ منوره‌ به‌ ترجمة‌ زنده یاد‌ احمد آرام‌ که‌ اندکی‌ پس‌ از انتشار آن‌ مدیر این انتشاراتی به زندان افتادو نشرش را هم از دستش به در آوردند‌.

جعفری ایده‌های بزرگی در نشر داشت و تلاشش سبب شد که این ایده‌ها را یک به یک جامه تحقق بپوشاند و انتشارات امیرکبیر را به جایی برساند که بیش از 2 هزار عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف فکری و فرهنگی را به جامعه کتابخوان ایرانی تحویل دهد.
خاطرات وی از تک تک نویسندگانش از اشرافش بر تولید و به عرصه رساندن تک تک این کتاب‌ها حکایت می‌کند.چهره‌هایی چون دکتر زرین کوب، جلال آل احمد، سیمین دانشور، دکتر محمد معین، دکتر جعفر شهیدی، مهدی آذر یزدی، احمد آرام، مهدی سهیلی، مرتضی راوندی و ده‌ها و صدها نویسنده ومترجم نامی که در این کتاب تک به تک درباره آنها و چگونگی تماس جعفری با آنها و راضی کردنشان به کار با امیر کبیر حرف و سخن آمده است.

اگر بخواهیم از منظر تاریخ فرهنگی به این کتاب نظری بیفکنیم باید آن را در زمره کتاب‌هایی قرار دهیم که به قطع و یقین اطلاعاتی  خاص از جزئیات تاریخ کتاب و نشر در 8 دهه اخیر ایران به دست می‌دهد.

به تعبیر دقیق‌تر می‌توان آن را یکی از کتاب‌های مرجع در تاریخ شفاهی نشر ایران به شمار آورد که کتاب‌های انتشارات امیر‌کبیر اگرچه در مغز و محور این روایت قرار دارند‌ اما در حاشیه این متن، به تناوب از کتاب‌ها و نویسندگان و اهل فکر و فرهنگ هر دوره‌ای سخنی به میان آمده است. به همین دلیل است که این کتاب می‌تواند مرجعی پرو پیمان باشد از رخداد‌های مختلفی که در حوزه تاریخ فرهنگی صد سال اخیر ایران به وقوع پیوسته است و شاید اگر روزی محققی همتی کند که سرگذشت فرهنگی (تاریخ فرهنگ و کتاب)را به‌صورت جامع تری بنویسد، قطعا این اثر سرنخ‌های فراوانی به وی در دستیابی به برخی نقط‌های اوج این تاریخ خواهد داد.

ذکر دقیق جزئیات هر رخداد، به همراه قلم روان و پیراسته‌ای که بر کتاب حاکم است، سبب شده است تا خواننده از خواندن این اثر احساس خستگی نکند.

برخی از فرازهای این کتاب انصافا تاثیر‌گذار است، به‌خصوص دو فصل آن که یکی زمانی است که استاد دکتر محمد معین در وضعیت کما قرار می‌گیرد و دیگری داستان شگفتی است که جعفری از یک شرخر روایت می‌کند که چگونه زندگی یکی از اقوامش را به بازی گرفته بود که آدمی را به یاد نوشته‌های داستایوفسکی می‌اندازد.

برچسب‌ها