تو گویی همه چیز در خدمت کمیت است و کمتر کسی به فکر کیفیت کارهاست،حتی وقتی معاون اول رئیسجمهور که مشخص نیست چرا بر خلاف سنتچند ساله نمایشگاه که عموما روسای مجلس در اختتامیه حضور پیدا میکردند تا وجه مردمی نمایشگاه و شائبه تماما دولتی بودن آن به مشامها نرسد، میخواهد سخن بگوید آرزو و البته تاکید میکند در سال آینده 8 میلیون نفر باید به نمایشگاه بیایند، گویی ماموریت معاون فرهنگی بعدی این گونه تعریف شده که خود را به آب و آتش بزند تا بتواند آرزوی جناب معاون را برآورده کند.
اما در کلیت نمایشگاه که نظر کنیم کمیتگرایی بر کیفیتغلبه داشته و دارد.در زیر چند مورد از نگاه غیرکیفی به پدیده کتاب در نمایشگاه را با هم مرور میکنیم.
اول:جلوگیری از حضور ناشرانی چون طرحنو،ذره،چشمه،کویر،امید فردا، اختران و آگاه و عدم حضور برخی ناشران کهنهکار همانند انتشارات اساطیر از جمله آسیبهایی است که بر اعتبار نمایشگاه وارد شده است. هنوز مشخص نیست که آیا حضور در نمایشگاه یک حق است یا امتیاز و آنگونه که گذشته این نمایشگاه نشانمیداد، حضور در این نمایشگاه جزو حقوق ناشران بود و آنها میتوانستند بیایند یا نیایند و کسی نمیتوانست مانع حضور آنها شود،حتی سخنان رئیس نمایشگاه درباره حکم قضایی داشتن برخی از ناشرانی که جلوی حضورشان در نمایشگاه گرفته شد،نیز از نظر قانونی جایگاهی ندارد، چرا که عمده ناشران یادشده معتقدند در هیچدادگاهی رایی بر علیه آنها صادر نشده و حتی یکی از این ناشران در گفت وگویی با راقم این سطور گفت که بازپرس او را برای شکایت معاونت فرهنگی به دادگاه خواست و وقتی پرونده را مطالعه کرد، برایش منع تعقیب صادر کرد. در چنین وضعیتی چرا معاونت فرهنگی پاسخی مستدل و حقوقی به منتقدان و پرسشکنندگان نمیدهد.
عدم حضور این ناشران سبب شد آسیب نخست آن را مخاطبان و سپس خود ناشران و عرصه اقتصادی نشر متقبل شود. برای این جلوگیری هیچ دلیل منطقی و حقوقی آورده نشد،حتی ناشری چون تیمورزاده که سال گذشته به دلیل برخورد قلدرمآبانه دستاندرکاران نمایشگاه به دیوان عدالت اداری شکایت برد، و البته ابتدا به صورت موقت و سپس در دادگاه تجدید نظر حکم قطعی بر علیه معاونت فرهنگی گرفت، ترجیحداد به نمایشگاه امسال نیاید و این البته خود نشانهای بزرگ است از این که دولت و وزارت ارشاد ، و به خصوص معاون فرهنگی وزیر،تا چه اندازه به مخالفان و منتقدان( حتی آنهایی که غیرسیاسیاند) فضا و مجال میدهند.متاسفانه این گونهبرخوردهای سلیقهای و غیرقانونی که در چند سال اخیر و به وفور در دولت شاهد آن بودهایم(که نمونههای شاخصش در زمان سوال از رئیسجمهور در مجلس و بیاعتنایی به قوانین مصوبه مجلس در چند سال اخیر و تاخیر در دادن بودجه سالانه است) در زیرمجموعه هم تسرّی شگفتانگیزی پیدا کرد.
دوم: همین نشانه کلی را میتوانید به خاطر داشته باشید و بر این اساس گشتی در نمایشگاه بزنید و ببینید که بوی اعمال سلیقه تا چه اندازه در فضای نمایشگاه پراکنده است. از غرفه کوچک اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به عنوان قدیمیترین نهاد نشر کشور گرفته تا غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی که چند برابر غرفه آن یکی است،در حالی که مجمع ناشران انقلاب اسلامی عمرش به دو سال هم نمیرسد. این که چرا اداره نمایشگاه چند سال است تنها به یک تشکل نشر واگذار میشود و نه دیگر تشکلها و اصولا نحوه واگذاری چگونه است؟ و چرا ترتیبات واگذاری چون مناقصه رعایت نمیشود هم از جمله این ایرادات است.و یا غرفههایی که کار ناشران دیگر را میفروشند و بیشتر به عنوان غرفههای پخش عمل میکنند ،در حالی که در گذشته چنین کاری مجازاتهای سنگین داشت. این کار سبب شده است تا حتی برخی ناشران استخواندار هم وقتی ویترین را مفت میبینند کتابهایشان را به غرفههای دیگر هم ارسال کنند،این در حالی است که در آییننامههای قبلی صراحت داشت که کتاب هر ناشر در غرفه خودش باید باشد و نه غرفههای دیگر.این کار چه با رضایت و چه بدون رضایت ناشر اصلی صورت بگیرد تخلف است و باید هر دو طرف به مجازات برسند.
بلبشوی موجود در نظام تخفیفهای هم شگفتانگیز بود، در حالی که در سالهای گذشته آییننامه صراحت داشت بر تخفیف یکسان در تمامی غرفهها، اما امسال برخی غرفهها را شاهد بودیم که تا 50 درصد تخفیف میدادند که این عملا فرصت رقابت سایر ناشران همموضوع را از بین میبرد.
عدم حضور نویسندگان مطرح در غرفههای ناشران به نحوی که ناشر-مولف شناخته شدهای که اتفاقا بیخط و غیر سیاسی است،و نشرش هم شبهدولتی، از این نکته گله مند بود که نمایشگاه کتاب تقریبا در حال حرکت به سمت فروشگاه شدن کامل است، به نحوی که در راهروها و غرفهها عملا کتابخرها تردد میکنند و کمتر نویسنده و چهره آشنایی را میتوان دید، در حالی که در سالهای اولیه دهه هشتاد، به رغم برگزاری نشستها در سرای اهل قلم( همانند این دورهها) چند برابر حضور نویسندگان و اهل قلم را در غرفهها شاهد بودیم،اما این قضیه در نمایشگاههای گذشته و به خصوص امسال به عینه بروز پیدا کرد که ماجرا عکس شده است.
سوم: این توجه به دیدگاههای منتقدان حتی در برپایی سالن ربع قرن نمایشگاه هم بروز و ظهور داشت، به نحوی که در تمامی این نمایشگاه عریض و طویل تنها یک عکس نصفه و نیمه از چهرهای همانند احمد مسجد جامعی را شاهد بودهایم. مردی که اهل نشر و فرهنگ میدانند که چه میزان دغدغه کار فرهنگی دارد و هنوز هم تکیهگاه بسیاری از ناشران و اهل فرهنگ و قلم است. ایشان در یکی از روزهای نمایشگاه هم به نمایشگاه آمد و طبیعی است که هیچ مسئول دولتی به سراغشان نیامد،و این البته خود گوشهای دیگر از فرهنگ برخورد با پیشکسوتان و مسئولان گذشته را نشان میدهد. نکته جالب توجهتر نحوه ارائه تقدیر و جایزه است که رقم سکهای که از سوی خبرگزاری مهر عنوان شد، حتی از سکههای ناشران سال و تقدیریها کمتر بود، در حالی که این افراد زمانی در راس جریان نمایشگاه قرار داشتند و شایسته نبود که این گونه با آنها برخورد شود.
چهارم: پوشش رسانهای نمایشگاه هم از جمله مواردی است که متاسفانه به دلیل روحیه محافظهکارانه مدیران اصلی صدا و سیما و عدم حضور دستگاههای واحد سیار به اندازه کافی ، عملا کار را تا اندازهای تحت تاثیر قرار داد،به نحوی که بسیاری از برنامهها زمان محدودی داشتند.
پنجم: نحوه اختصاص متراژ غرفهها و مکانیابی آنها هم از جمله مواردی بود که صدای بسیاری از ناشران را در آورد. در واقع این کار به گونهای انجام شد که یک بیننده نسبتا حرفهای با خود این پرسش را مطرح میکرد که چرا ناشران شناخته شده کشور که مواضع انتقادی هم دارند غرفههایشان کوچک وکوچکتر میشود.
ششم: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگویی با شبکه دو گفت که بر اساس یک نظرسنجی 65 درصد افرادی که به نمایشگاه میآیند ، نمیدانند چه کتابی را بخرند؟تامل در همین آمار نشان میدهد که نباید دلمان را به این همه جمعیت خوش کنیم. جمعیتی که در یک روز از 7 غرفه بستنی فروشی مستقر در نمایشگاه، نزدیک به 14 هزار آیسپک(فقط آیسپک ناقابل 2500تومانی)، به مبلغ 35 میلیون تومان نوشجان میکند.